۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هص' به 'هص') |
جز (جایگزینی متن - 'هم' به 'هم') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
اثبات محدث، موضوع اصلی سفر دوم کتاب است. قاضی چنین استدلال میکند که اولین چیزی که از علم اجمالی به خداوند متعال حاصل میشود، علم به این مطلب است که همه اجسام و الوان و غیر آنها در حدوثشان نیازمند محدثی هستند. سپس در این رابطه، دیدگاه ابوعلی و ابوهاشم معتزلی را مطرح میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/75 ر.ک: همان، ص76-75]</ref>. | اثبات محدث، موضوع اصلی سفر دوم کتاب است. قاضی چنین استدلال میکند که اولین چیزی که از علم اجمالی به خداوند متعال حاصل میشود، علم به این مطلب است که همه اجسام و الوان و غیر آنها در حدوثشان نیازمند محدثی هستند. سپس در این رابطه، دیدگاه ابوعلی و ابوهاشم معتزلی را مطرح میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/75 ر.ک: همان، ص76-75]</ref>. | ||
سفر سوم کتاب به بررسی و اثبات صفات الهی اختصاص یافته است. نویسنده برای علم به صفات الهی دو شرط قائل شده است؛ از جمله شروط این است که عالم به خداوند و صفاتش باید کامل العقل باشد؛ چراکه حصول علم ضروری به خداوند در کسی که چیزی نمیداند یا ناقص العقل است، ممتنع است. دلیل این امر هم این است که این، | سفر سوم کتاب به بررسی و اثبات صفات الهی اختصاص یافته است. نویسنده برای علم به صفات الهی دو شرط قائل شده است؛ از جمله شروط این است که عالم به خداوند و صفاتش باید کامل العقل باشد؛ چراکه حصول علم ضروری به خداوند در کسی که چیزی نمیداند یا ناقص العقل است، ممتنع است. دلیل این امر هم این است که این، بهمنزله علم به جلی و خفی از باب واحد است؛ همان گونه که حصول علم به خفی بدون علم به جلی از همان باب ممکن نیست، همینطور علم به خداوند و صفاتش بدون علم به مدرکات و مشابه آن و بدون علم به احوال و اوصاف خودش صحیح نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/104 ر.ک: همان، ص104]</ref>. | ||
نویسنده در یکی از فصول سفر پنجم کتاب به موضوع صابئین پرداخته است و آنها را از فرق کفار دانسته است. صابئین کسانی هستند که ستارگان را میپرستند، ولذا آنها را شبیه گروهی از مجوس میداند که خورشید و ماه را میپرستند. این گروه برای ستارگان تأثیرات فوقالعاده در کشاورزی و غیر آن از امور دنیوی قائل هستند و به همین جهت آنها را مستحق عبادت میدانند. قاضی در اینجا به جان خود قسم میخورد که اگر واقعاً این تأثیرات بهتنهایی از خود ستارگان بود شایسته پرستش بودند؛ اما این تأثیرات بهواسطه قدرت پروردگار است، ولذا خداوند است که شایسته شکر و عبادت است نه آنها<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/227 ر.ک: همان، ص227]</ref>. | نویسنده در یکی از فصول سفر پنجم کتاب به موضوع صابئین پرداخته است و آنها را از فرق کفار دانسته است. صابئین کسانی هستند که ستارگان را میپرستند، ولذا آنها را شبیه گروهی از مجوس میداند که خورشید و ماه را میپرستند. این گروه برای ستارگان تأثیرات فوقالعاده در کشاورزی و غیر آن از امور دنیوی قائل هستند و به همین جهت آنها را مستحق عبادت میدانند. قاضی در اینجا به جان خود قسم میخورد که اگر واقعاً این تأثیرات بهتنهایی از خود ستارگان بود شایسته پرستش بودند؛ اما این تأثیرات بهواسطه قدرت پروردگار است، ولذا خداوند است که شایسته شکر و عبادت است نه آنها<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/227 ر.ک: همان، ص227]</ref>. |
ویرایش