دیوان عماد خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ت‎ا' به 'ت‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
خط ۴۲: خط ۴۲:


{{ب|'' هزار توبه شکسته‎ست زلف پر شکنش''|2='' کجا به چشم درآید شکست حال منش''}}
{{ب|'' هزار توبه شکسته‎ست زلف پر شکنش''|2='' کجا به چشم درآید شکست حال منش''}}
{{ب|'' همیشه اشک چو باران ز دیده می‎بارم''|2='' مگر که تازه بماند رخ چو نسترنش''}}
{{ب|'' همیشه اشک چو باران ز دیده می‌بارم''|2='' مگر که تازه بماند رخ چو نسترنش''}}
{{ب|'' در آب دیده من غرق شد چو نیلوفر''|2='' خیال قد چو شمشاد و روی چون سمنش''}}
{{ب|'' در آب دیده من غرق شد چو نیلوفر''|2='' خیال قد چو شمشاد و روی چون سمنش''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
خط ۶۵: خط ۶۵:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


به تعبیر اخوان ثالث: کتاب در پیش روی خواننده است و می‎بیند که در بسیاری از غزل‎های عماد، چگونه رقت‎حال و شور و سوز سخن با لطف مقال و بلاغت و شیوایی توأمان است و چگونه وی دیبای زربفت و گهربفت رنگین تار و پودی در مطاوی کتاب خود گسترده است.
به تعبیر اخوان ثالث: کتاب در پیش روی خواننده است و می‌بیند که در بسیاری از غزل‎های عماد، چگونه رقت‎حال و شور و سوز سخن با لطف مقال و بلاغت و شیوایی توأمان است و چگونه وی دیبای زربفت و گهربفت رنگین تار و پودی در مطاوی کتاب خود گسترده است.


[[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد]] از شعرای گذشته بنا به کشش و ذوق و هماهنگی روحی، مأنوس با خداوندان غزل و غنا و رندی و قلندری است و از جمله با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و خاصه [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و بالأخص [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] الفتی بسیار دارد. بیشتر شعرهای [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را در حافظه گرفته، اما اعتقادش به خیام و مولوی از این لحاظ که یکتا و یگانه‌اند و تلون معنی ندارند بیش از همه است. البته با شعر دیگران نیز آشناست، خوانده است و می‌خواند اما دمساز دلش اغلب همین چند تنند و ازاین‎رو طبعاً در شعر عماد گاهی آثار و نشانه‌هایی از شعر این چند شاعر می‌توان یافت که البته امری عادی و طبیعی است. علاقه او به [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] و از این قبیل بزرگان شعر صوفیانه، فقط به خاطر شور شعر و خیالات و بیان شاعرانه ایشان است نه از این رهگذر که تعلقات صوفیانه داشته باشد، زیرا او از حیث معنی بیشتر در دنیای خیام و حافظ است، یعنی رندی و شیدایی و قلندری.<ref>همان، ص24-25</ref>
[[عماد خراسانی، عمادالدین|عماد]] از شعرای گذشته بنا به کشش و ذوق و هماهنگی روحی، مأنوس با خداوندان غزل و غنا و رندی و قلندری است و از جمله با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و خاصه [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و بالأخص [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] الفتی بسیار دارد. بیشتر شعرهای [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را در حافظه گرفته، اما اعتقادش به خیام و مولوی از این لحاظ که یکتا و یگانه‌اند و تلون معنی ندارند بیش از همه است. البته با شعر دیگران نیز آشناست، خوانده است و می‌خواند اما دمساز دلش اغلب همین چند تنند و ازاین‎رو طبعاً در شعر عماد گاهی آثار و نشانه‌هایی از شعر این چند شاعر می‌توان یافت که البته امری عادی و طبیعی است. علاقه او به [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] و از این قبیل بزرگان شعر صوفیانه، فقط به خاطر شور شعر و خیالات و بیان شاعرانه ایشان است نه از این رهگذر که تعلقات صوفیانه داشته باشد، زیرا او از حیث معنی بیشتر در دنیای خیام و حافظ است، یعنی رندی و شیدایی و قلندری.<ref>همان، ص24-25</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش