۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هد' به 'هد') |
جز (جایگزینی متن - 'هط' به 'هط') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
سخنوری پراحساس و طنزگو به نام استاد رمضان کفاش خراسانی در آغاز این قرن (قرن چهاردهم) و در گیرودار جنبش | سخنوری پراحساس و طنزگو به نام استاد رمضان کفاش خراسانی در آغاز این قرن (قرن چهاردهم) و در گیرودار جنبش مشروطهطلبی در شهر مقدس مشهد میزیسته؛ لکن از سال میلادش تاکنون کسی آگاه نگردیده است<ref>ر.ک: خدیوجم، سید حسین، ص55</ref>. | ||
علی باقرزاده متخلص به «بقا» در شرح احوال این شاعر مینویسد: «استاد رمضان کفاش خراسانی از شاعران مشهد بوده است، گرچه سواد درستی نداشته، ولی شعرش روان و دلنشین و سرشار از اصطلاحات مشهدی بوده و گاه [همراه با] انتقادهای اجتماعی» اینک نمونهای از اشعار او: | علی باقرزاده متخلص به «بقا» در شرح احوال این شاعر مینویسد: «استاد رمضان کفاش خراسانی از شاعران مشهد بوده است، گرچه سواد درستی نداشته، ولی شعرش روان و دلنشین و سرشار از اصطلاحات مشهدی بوده و گاه [همراه با] انتقادهای اجتماعی» اینک نمونهای از اشعار او: | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''بهتر که به نزد ناکسی، چرخ کبود*** سازد ز طمع روی سپید تو بنفش'''<ref>همان</ref>. | '''بهتر که به نزد ناکسی، چرخ کبود*** سازد ز طمع روی سپید تو بنفش'''<ref>همان</ref>. | ||
میرزا حبیب افصح، معروف به مداح خراسانی که سالها با وی مراوده و دوستی داشت، میگفت: اولین بار که او را دیدم، در بازارچه پهلوی، سرای شیخ فیض محمد مشهد، دکان کوچک پارهدوزی و کفاشی داشت و کارهایش در استحکام و بادوامی، مشهور بود. | میرزا حبیب افصح، معروف به مداح خراسانی که سالها با وی مراوده و دوستی داشت، میگفت: اولین بار که او را دیدم، در بازارچه پهلوی، سرای شیخ فیض محمد مشهد، دکان کوچک پارهدوزی و کفاشی داشت و کارهایش در استحکام و بادوامی، مشهور بود. بهطوریکه حاجی ولی کفاش معروف، او را در کفشگری خویش بکار واداشت. وی پس از چند سال همکاری با او، به علتی از او رنجیده و کارگاه او را ترک کرد. چند سالی هم در محله پایین خیابان کنار قهوهخانه جهان شاه، به کفشگری پرداخت و در اواخر عمر، در منطقه نظامی مشهد، به کار کفاشی سرگرم بود. او در تمام عمر تهیدست بود و با فقر و مسکنت میزیست. در جوانی، همسری اختیار کرده بود و فرزندی به نام باقر از آن ازدواج باقی مانده بود<ref>ر.ک: کرمی، احمد، ص13- 14</ref>. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
درباره مرگ او، سخنان و روایات گوناگونی نقل کردهاند که صحیحترین آن را از احمد کمالپور، شاعر آزاده خراسانی (متولد 1297ش) نقل کردهاند که میگفت: «در یکی از روزهای سرد زمستان سال 1314 یا 1315ش خبر دادند که وی بر اثر بخار ذغال فوت کرده است و همت همکاران و همسایگان، جسدش به خاک سپرده شد»<ref>همان، ص14- 15</ref>. | درباره مرگ او، سخنان و روایات گوناگونی نقل کردهاند که صحیحترین آن را از احمد کمالپور، شاعر آزاده خراسانی (متولد 1297ش) نقل کردهاند که میگفت: «در یکی از روزهای سرد زمستان سال 1314 یا 1315ش خبر دادند که وی بر اثر بخار ذغال فوت کرده است و همت همکاران و همسایگان، جسدش به خاک سپرده شد»<ref>همان، ص14- 15</ref>. | ||
معروف است که در شب مرگ، به پسر خود میگوید: «امشب مواظب من باش که پایم را | معروف است که در شب مرگ، به پسر خود میگوید: «امشب مواظب من باش که پایم را بهطرف قبله برگردانی»<ref>همان، ص15</ref>. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش