شرح العقائد النسفية (شرح): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ها' به 'ه‌ها')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
خط ۶۰: خط ۶۰:
[[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] همچون دیگر اشاعره، «تکلیف مالایطاق» را جایز می‌دانست. او در این‎باره همچون دیگر متکلمان متأخر اشعری، تقسیم‎بندی سه‎‎گانه‌ای از «مالایطاق» ارائه داده است. یکی اموری که محالند؛ زیرا خداوند عالم است که آنها به انجام نمی‌رسند و درباره آنها خبر داده‎ است، مانند ایمان نیاوردن کافران. دیگر اموری که به ذات خود محالند، مانند جمع دو ضد و سه دیگر اموری که به ذات خود ممکن هستند، اما قدرت بنده به آنها تعلق نمی‌گیرد، مانند خلق اجسام. او تکلیف مالایطاق به معنای اخیر را جایز می‌داند، که البته بحثی صرفاً نظری است. به عقیده وی این مطلب را می‌توان از راه استقراء و نیز آیات مختلفی از قرآن کریم دریافت. در این‎باره، رأی وی با رأی نسفی، مبنی بر اینکه تکلیف مالایطاق بر بنده جایز نیست، مغایرت دارد<ref>ر.ک: همان</ref>.
[[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] همچون دیگر اشاعره، «تکلیف مالایطاق» را جایز می‌دانست. او در این‎باره همچون دیگر متکلمان متأخر اشعری، تقسیم‎بندی سه‎‎گانه‌ای از «مالایطاق» ارائه داده است. یکی اموری که محالند؛ زیرا خداوند عالم است که آنها به انجام نمی‌رسند و درباره آنها خبر داده‎ است، مانند ایمان نیاوردن کافران. دیگر اموری که به ذات خود محالند، مانند جمع دو ضد و سه دیگر اموری که به ذات خود ممکن هستند، اما قدرت بنده به آنها تعلق نمی‌گیرد، مانند خلق اجسام. او تکلیف مالایطاق به معنای اخیر را جایز می‌داند، که البته بحثی صرفاً نظری است. به عقیده وی این مطلب را می‌توان از راه استقراء و نیز آیات مختلفی از قرآن کریم دریافت. در این‎باره، رأی وی با رأی نسفی، مبنی بر اینکه تکلیف مالایطاق بر بنده جایز نیست، مغایرت دارد<ref>ر.ک: همان</ref>.


[[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] نیز همچون اشعری، ایمان را تصدیق قلبی می‌دانست و معتقد بود که اقرار زبانی و انجام دادن اعمال، فرع بر ایمان هستند و در حقیقت آن تأثیری ندارند. اعتقاد وی به اینکه اعمال در حقیقت ایمان تأثیری ندارند، از یک‎سو سبب شده‎ است تا مرتکب گناه کبیره را مؤمن بداند و از سوی‎ دیگر قائل شده‎ است به اینکه ایمان نقصان‎پذیر است، اما نه به این معنا که در اصل آن تغییری رخ دهد، بلکه مقصود از «زیاد شدن» ایمان این است که دوام، ثبات و یا انوار و ثمرات آن افزایش می‎یابد. [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در این رأی با دیگر اشاعره متأخر نظیر جوینی و فخرالدین رازی و نیز ماتریدیه اختلاف داشت. بااین‎همه، توضیح‎های وی گاهی به رد نقصان‎پذیری ایمان هم نزدیک می‌شود. به نظر [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] ایمان و اسلام با هم متغایر نیستند، اما این به معنای وحدت مفهومی آنها نیست، بلکه به این معناست که هیچ‎یک از دیگری جدا نیست<ref>ر.ک: همان، ص674-‎675</ref>.
[[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] نیز همچون اشعری، ایمان را تصدیق قلبی می‌دانست و معتقد بود که اقرار زبانی و انجام دادن اعمال، فرع بر ایمان هستند و در حقیقت آن تأثیری ندارند. اعتقاد وی به اینکه اعمال در حقیقت ایمان تأثیری ندارند، از یک‎سو سبب شده‎ است تا مرتکب گناه کبیره را مؤمن بداند و از سوی‎ دیگر قائل شده‎ است به اینکه ایمان نقصان‎پذیر است، اما نه به این معنا که در اصل آن تغییری رخ دهد، بلکه مقصود از «زیاد شدن» ایمان این است که دوام، ثبات و یا انوار و ثمرات آن افزایش می‎یابد. [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در این رأی با دیگر اشاعره متأخر نظیر جوینی و فخرالدین رازی و نیز ماتریدیه اختلاف داشت. بااین‌همه، توضیح‎های وی گاهی به رد نقصان‎پذیری ایمان هم نزدیک می‌شود. به نظر [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] ایمان و اسلام با هم متغایر نیستند، اما این به معنای وحدت مفهومی آنها نیست، بلکه به این معناست که هیچ‎یک از دیگری جدا نیست<ref>ر.ک: همان، ص674-‎675</ref>.


درباره مسئله «استثناء»، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در «شرح العقائد» موضع خاصی اتخاذ نکرده، بلکه به جنبه‌های مختلفی پرداخته ‎است که هریک از مذاهب به این مسئله نگریسته‌اند. اما از لحن کلام وی در «شرح المقاصد» می‌توان چنین نتیجه گرفت که وی در این‎باره قاطعیت نظر [[نسفی، عمر بن محمد|نسفی]] و ماتریدیه را ندارد و آن را جایز ‎دانسته ‎است؛ زیرا به رأی وی بر زبان ‎آوردن عبارت استثناء (إن‎شاءالله) به این معنا نیست که مؤمن در ایمان خود در زمان حال شک دارد، بلکه این کار برای طلب ایمان مُوافات و حسن عاقبت است. [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] درباره صحت ایمان مقلد هم‎رأی با ماتریدیه بود و آن را صحیح می‌دانست<ref>ر.ک: همان، ص675</ref>.
درباره مسئله «استثناء»، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در «شرح العقائد» موضع خاصی اتخاذ نکرده، بلکه به جنبه‌های مختلفی پرداخته ‎است که هریک از مذاهب به این مسئله نگریسته‌اند. اما از لحن کلام وی در «شرح المقاصد» می‌توان چنین نتیجه گرفت که وی در این‎باره قاطعیت نظر [[نسفی، عمر بن محمد|نسفی]] و ماتریدیه را ندارد و آن را جایز ‎دانسته ‎است؛ زیرا به رأی وی بر زبان ‎آوردن عبارت استثناء (إن‎شاءالله) به این معنا نیست که مؤمن در ایمان خود در زمان حال شک دارد، بلکه این کار برای طلب ایمان مُوافات و حسن عاقبت است. [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] درباره صحت ایمان مقلد هم‎رأی با ماتریدیه بود و آن را صحیح می‌دانست<ref>ر.ک: همان، ص675</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش