۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هط' به 'هط') |
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مباحث جلد اول با آیات سیوپنجم تا سیوهشتم از سوره نور آغاز میشود. نویسنده برای توضیح این چهار آیه شریفه از استاد خود علامه طباطبایی کمک میگیرد و درباره تفسیر '''اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ''' ﴿النور: 35﴾، میگوید: خدای سبحان نوری است که | مباحث جلد اول با آیات سیوپنجم تا سیوهشتم از سوره نور آغاز میشود. نویسنده برای توضیح این چهار آیه شریفه از استاد خود علامه طباطبایی کمک میگیرد و درباره تفسیر '''اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ''' ﴿النور: 35﴾، میگوید: خدای سبحان نوری است که آسمانها و زمین بهواسطه او ظهور پیدا میکنند و این همان معنی است که از آیه شریفه اراده شده است؛ زیرا در اینجا نور اضافه به آسمانها و زمین شده، سپس حمل بر خدا (اسم جلاله و الله) شده است. بر این مبنا، سزاوار است قول کسی که میگوید: «این بخش از آیه به معنای «الله منور السموات و الأرض»؛ یعنی الله نوردهنده آسمانها و زمین است». عمده غرض او آن است که مراد از نور در اینجا نور مستعار قائم به موجودات و وجودی که حمل بر موجودات میشود، نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8270/2/30 ر.ک: متن کتاب، ج1، ص30]</ref>. | ||
نویسنده در پایان، میگوید: از تفصیل و شرح مطالب آن بزرگمرد ([[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]) استفاده میگردد که: «الله» اسم جامع کمال از جمال و جلال الهی است که دربرگیرنده همه اسماء و صفات کلیه و جزئیه است. چون بحث ما در اللهشناسی است باید این کلمه مبارکه جلاله را ازهرجهت بررسی نمود تا تمام اطراف و جوانب مسئله روشن گردد؛ از نور ذات بحت و وجود صرف تا نور اسماء و صفات کلیه، | نویسنده در پایان، میگوید: از تفصیل و شرح مطالب آن بزرگمرد ([[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]) استفاده میگردد که: «الله» اسم جامع کمال از جمال و جلال الهی است که دربرگیرنده همه اسماء و صفات کلیه و جزئیه است. چون بحث ما در اللهشناسی است باید این کلمه مبارکه جلاله را ازهرجهت بررسی نمود تا تمام اطراف و جوانب مسئله روشن گردد؛ از نور ذات بحت و وجود صرف تا نور اسماء و صفات کلیه، آنهم در مراتب و درجات متفاوته تا برسد به نور اسماء و صفات جزئیه تا هیولای مبهمه که ماده کثیفه قابله عروض اجناس و فصول و انواع است. | ||
باید دید کیفیت نزول قدیم در حادث و کلیت در جزئیت و انوار محضه در انوار مشوبه به ظلمت و بهطور کلی الله در اسم احدیت و در اسم واحدیت چگونه است. | باید دید کیفیت نزول قدیم در حادث و کلیت در جزئیت و انوار محضه در انوار مشوبه به ظلمت و بهطور کلی الله در اسم احدیت و در اسم واحدیت چگونه است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
مبحث بعدی کتاب درباره رؤیت خداوند است. نویسنده بدین منظور از دو آیه پنجاهوسه و پنجاهوچهار سوره فصلت کمک گرفته است. | مبحث بعدی کتاب درباره رؤیت خداوند است. نویسنده بدین منظور از دو آیه پنجاهوسه و پنجاهوچهار سوره فصلت کمک گرفته است. | ||
او میگوید: جمیع موجودات ماسویالله، آیات خدا هستند؛ خواه در جهان خارج از نفس بنی آدم و خواه در نفس بنی آدم. لهذا هیچیک از مخلوقات، وجود استقلالی ندارند، بلکه همگی آیات و نشانهها و آیینهها و مرایی جمالنمای ذات اقدس حق هستند و چون این آیهها و آیینهها ابداً جنبه خودنمایی ندارند، بلکه همهشان خدانما هستند، بنابراین در هر یکیک از | او میگوید: جمیع موجودات ماسویالله، آیات خدا هستند؛ خواه در جهان خارج از نفس بنی آدم و خواه در نفس بنی آدم. لهذا هیچیک از مخلوقات، وجود استقلالی ندارند، بلکه همگی آیات و نشانهها و آیینهها و مرایی جمالنمای ذات اقدس حق هستند و چون این آیهها و آیینهها ابداً جنبه خودنمایی ندارند، بلکه همهشان خدانما هستند، بنابراین در هر یکیک از آنها میتوان خدا را دید؛ زیرا آیه، بما هی آیه، فقط جهت ارائه صاحب آیه است و خود را بههیچوجه من الوجوه نشان نمیدهد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8270/2/82 ر.ک: همان، ص82]</ref>. | ||
نویسنده در مبحث بعدی رابطه عاشقانه خالق و مخلوق را به نمایش میگذارد. او در این زمینه از آیه شش سوره انشقاق بهره برده است و میگوید: اعاظم از حکمای اسلام به ثبوت رسانیدهاند که میان حضرت رب العزه و میان آفریدگانش یک نوع جذب و انجذابی وجود دارد که از آن تعبیر به عشق میکنند. عشق خدا به مخلوقاتش | نویسنده در مبحث بعدی رابطه عاشقانه خالق و مخلوق را به نمایش میگذارد. او در این زمینه از آیه شش سوره انشقاق بهره برده است و میگوید: اعاظم از حکمای اسلام به ثبوت رسانیدهاند که میان حضرت رب العزه و میان آفریدگانش یک نوع جذب و انجذابی وجود دارد که از آن تعبیر به عشق میکنند. عشق خدا به مخلوقاتش آنها را به وجود آورده است و به هریک از آنها طبق استعدادهای مختلف و ماهیات متفاوت لباس هستی و بقا پوشانیده و به صفات خود به هرکدام متناسب با خودشان متصف نموده است. این عشق است که عالم را بر سر پا نموده است و این حرکت را از افلاک گرفته تا زمیننشینان و از ذره تا دره، موجود و بهسوی او در تکاپو انداخته است. | ||
زندگی و حیات و عیش و حرکت ماسوای الله هم بهواسطه عشقی است که خدا در فطرت و نهادشان گذاشته است..<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8270/2/134 ر.ک: همان، ص134-135]</ref>. | زندگی و حیات و عیش و حرکت ماسوای الله هم بهواسطه عشقی است که خدا در فطرت و نهادشان گذاشته است..<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8270/2/134 ر.ک: همان، ص134-135]</ref>. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
# باید بداند که: اگر ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد تحقیقاً خداوند از سیئات اعمال او درخواهد گذشت و وی را به بهترین اعمالش ثواب و اجر خواهد داد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8270/2/330 ر.ک: همان، ص330-331]</ref>. | # باید بداند که: اگر ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد تحقیقاً خداوند از سیئات اعمال او درخواهد گذشت و وی را به بهترین اعمالش ثواب و اجر خواهد داد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8270/2/330 ر.ک: همان، ص330-331]</ref>. | ||
جلد دوم این مجموعه، از مبحث 13 شروع شده و با مبحث 24 پایان میپذیرد. نویسنده اولین موضوعی را که در این جلد مطرح میکند درباره زیانکارترین | جلد دوم این مجموعه، از مبحث 13 شروع شده و با مبحث 24 پایان میپذیرد. نویسنده اولین موضوعی را که در این جلد مطرح میکند درباره زیانکارترین انسانها است. | ||
طبق آیات شریفه یکصدوسه تا یکصدوشش سوره کهف، زیانبارترین افراد از حیث کردار و پر ضررترین | طبق آیات شریفه یکصدوسه تا یکصدوشش سوره کهف، زیانبارترین افراد از حیث کردار و پر ضررترین آنها کسانی هستند که به لقای خداوند ایمان ندارند. طبق قواعد عقلیه و طبق ادله شرعیه، میان اعمال سیئه و اعمال حسنه کسر و انکسار نمیشود و در روز قیامت در هنگام موقف و مقام عرض اعمال در پیشگاه حضرت احدیت، همه اعمال بهجای خود محفوظ و حساب و کتاب بر اساس آنها تعلق میگیرد و فقط چند مورد محدود است که طبق تصریح آیات قرآنیه، حبط به عمل میآید؛ یعنی کارهای حسنهای که انسان در دنیا انجام داده است، بهکلی نابود و نیست میگردد و شدت گناه بهطوری است که همه نیکیها را از بین میبرد و محترق مینماید. یکی از آن موارد، شرک به خداوند و انکار آیات و لقای وی است..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8271/2/7 ر.ک: همان، ج2، ص7-8]</ref>. | ||
ایشان در ادامه این جلد، سه بحث: «راههای اللهشناسی غیر از طریق لقاء الله همگی کج و معوج و تاریک است»، «منطق قرآن هرگونه وجود و آثار وجود را در خدا حصر میکند» و «معنی تشخص وجود: لا هو إلا هو» را مطرح میکند. او این سه بحث را با آیه پانزدهم سوره یونس، آیه هشتادوچهار سوره زخرف و آیه سیونهم و چهلم سوره یوسف آغاز نموده است. | ایشان در ادامه این جلد، سه بحث: «راههای اللهشناسی غیر از طریق لقاء الله همگی کج و معوج و تاریک است»، «منطق قرآن هرگونه وجود و آثار وجود را در خدا حصر میکند» و «معنی تشخص وجود: لا هو إلا هو» را مطرح میکند. او این سه بحث را با آیه پانزدهم سوره یونس، آیه هشتادوچهار سوره زخرف و آیه سیونهم و چهلم سوره یوسف آغاز نموده است. |
ویرایش