الشيخ الأنصاري و تطور البحث الأصولي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و')
خط ۳۴: خط ۳۴:
در مقدمه کتاب از عصر [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و پس از آن عصر حلیین و شهیدین و در آخر عصر [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحید بهبهانی]] و سید طباطبایی و [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ اعظم انصاری]] در کربلا و نجف اشرف به‎عنوان دوره‌های مختلف تطور و نمو علم اصول یاد شده است. سپس با طرح این سؤال که [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] که بود؟ و نقش او در زعامت نهضت جدید در فقه و اصول چه بود؟ این کتاب، پاسخی به این دو پرسش، به‎مناسبت کنگره جهانی دویستمین سال ولادت [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و مقدمه‌ای بر دو کتاب [[فرائد الاصول (طبع انتشارات اسلامی)|فرائد]] و [[المكاسب (طبع قدیم)|مکاسب]] [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] دانسته شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص4-3</ref>‎.
در مقدمه کتاب از عصر [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و پس از آن عصر حلیین و شهیدین و در آخر عصر [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحید بهبهانی]] و سید طباطبایی و [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ اعظم انصاری]] در کربلا و نجف اشرف به‎عنوان دوره‌های مختلف تطور و نمو علم اصول یاد شده است. سپس با طرح این سؤال که [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] که بود؟ و نقش او در زعامت نهضت جدید در فقه و اصول چه بود؟ این کتاب، پاسخی به این دو پرسش، به‎مناسبت کنگره جهانی دویستمین سال ولادت [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و مقدمه‌ای بر دو کتاب [[فرائد الاصول (طبع انتشارات اسلامی)|فرائد]] و [[المكاسب (طبع قدیم)|مکاسب]] [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] دانسته شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص4-3</ref>‎.
   
   
اولین بخش از کتاب مشتمل بر مطالعه و بررسی زعامت و رهبری [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] در نهضت جدید فقه و اصول با نگاهی مختصر به زندگانی شریف ایشان است. در نگارش این بخش، از تعدادی از تحقیقات و آثار، به‎ویژه دو اثر تحقیقی شیخ جعفر انصاری و شیخ احمد، نواده [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] استفاده شده است<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>‎. در ضمن منابع از این دو اثر با نام «دراسة قيمة» یاد شده و از حواشی و تعلیقات آیت‌الله سید موسی زنجانی بر اثر دوم نیز استفاده شده است<ref>ر.ک: منابع، ص145</ref>‎.  
اولین بخش از کتاب مشتمل بر مطالعه و بررسی زعامت و رهبری [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] در نهضت جدید فقه و اصول با نگاهی مختصر به زندگانی شریف ایشان است. در نگارش این بخش، از تعدادی از تحقیقات و آثار، به‌ویژه دو اثر تحقیقی شیخ جعفر انصاری و شیخ احمد، نواده [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] استفاده شده است<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>‎. در ضمن منابع از این دو اثر با نام «دراسة قيمة» یاد شده و از حواشی و تعلیقات آیت‌الله سید موسی زنجانی بر اثر دوم نیز استفاده شده است<ref>ر.ک: منابع، ص145</ref>‎.  
   
   
در این بخش پس از ذکر پیشینه اجتهاد از زمان ائمه اطهار(ع)، تعریفی از اجتهاد ارائه شده است: اجتهاد به معنای وسیعش که اعمال دقت و نظر در روایات و ترجیح بعضی بر بعضی است، در عصر ائمه(ع)، پس از وفات نبی اکرم(ص) موجود و معمول بوده است. بله هرچقدر از زمان رسالت فاصله گرفته شد و آراء و احادیث و روایات فراوان شد و خدعه و ساختن روایات داخل شد و انگیزه‌های دروغ در آن فراوان شد، اجتهاد و شناخت حکم شرعی دشوار شد و نیاز به لوازم و تلاش بیشتری داشت و به همین دلیل فاصله زیادی است بین اجتهاد رایج در عصر ائمه(ع) و حتی یکی دو قرن پس از غیبت و اجتهاد رایج در قرون حاضر. هر دو گروه از فقها در به‎کار گرفتن کوشش در استنباط احکام از ادله شرعی مشترک هستند، ولی در این جهت با هم فرق دارند که اجتهاد در عصر رسالت تا قرن‎ها به جهت نزدیکی زمان به عهد رسالت و فراوانی قرائن، به مؤونه و لوازم کمتری نیاز داشت و در بسیاری از موارد نیاز به آن هم نداشت؛ چراکه امکان سؤال مفید علم وجود داشت؛ به‎خلاف عصرهای متأخر که به جهت دوری زمان، اجتهاد یک ویژگی فنی است که امکانش جز برای فاضل‎ترین از علمای متفکر اندیشمند در کتاب و سنت وجود ندارد؛ تا به عام به‎جای خاص و به مطلق با وجود مقید و به اصل عملی با وجود دلیل اجتهادی و... که دوری از عهد معصومین آن را ایجاب کرده، عمل نشود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>‎.
در این بخش پس از ذکر پیشینه اجتهاد از زمان ائمه اطهار(ع)، تعریفی از اجتهاد ارائه شده است: اجتهاد به معنای وسیعش که اعمال دقت و نظر در روایات و ترجیح بعضی بر بعضی است، در عصر ائمه(ع)، پس از وفات نبی اکرم(ص) موجود و معمول بوده است. بله هرچقدر از زمان رسالت فاصله گرفته شد و آراء و احادیث و روایات فراوان شد و خدعه و ساختن روایات داخل شد و انگیزه‌های دروغ در آن فراوان شد، اجتهاد و شناخت حکم شرعی دشوار شد و نیاز به لوازم و تلاش بیشتری داشت و به همین دلیل فاصله زیادی است بین اجتهاد رایج در عصر ائمه(ع) و حتی یکی دو قرن پس از غیبت و اجتهاد رایج در قرون حاضر. هر دو گروه از فقها در به‎کار گرفتن کوشش در استنباط احکام از ادله شرعی مشترک هستند، ولی در این جهت با هم فرق دارند که اجتهاد در عصر رسالت تا قرن‎ها به جهت نزدیکی زمان به عهد رسالت و فراوانی قرائن، به مؤونه و لوازم کمتری نیاز داشت و در بسیاری از موارد نیاز به آن هم نداشت؛ چراکه امکان سؤال مفید علم وجود داشت؛ به‎خلاف عصرهای متأخر که به جهت دوری زمان، اجتهاد یک ویژگی فنی است که امکانش جز برای فاضل‎ترین از علمای متفکر اندیشمند در کتاب و سنت وجود ندارد؛ تا به عام به‎جای خاص و به مطلق با وجود مقید و به اصل عملی با وجود دلیل اجتهادی و... که دوری از عهد معصومین آن را ایجاب کرده، عمل نشود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>‎.
خط ۴۲: خط ۴۲:
دومین بخش از کتاب، مطالعه وسیع و عمیقی بر تطور بحث از دلیل و حجت در مکتب [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] است. این بخش توسط شیخ محمدمهدی آصفی نوشته شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص4</ref>‎.
دومین بخش از کتاب، مطالعه وسیع و عمیقی بر تطور بحث از دلیل و حجت در مکتب [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] است. این بخش توسط شیخ محمدمهدی آصفی نوشته شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص4</ref>‎.


نویسنده در بخشی از کتاب چنین آورده است: خداوند این عبدصالح و عالم جلیل ([[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]) را موفق نمود که این مباحث مهم را متحول و نوسازی کند. شیخ به‎تنهایی یک امت و مکتب در این علم شریف بود و خداوند عقلی پربرکت و قوی به او داده بود و قدرتی بر فراگیری و نوسازی داشت؛ پس تمامی آثار علمی که پیش از آن در اصول نوشته شده بود را فراگرفت و به احیا و نواندیشی وسیع در این علم اقدام کرد. نتیجه این امر، مکتب علمی کلانی در علم اصول بود که ثمرات سودمندی در علم اصول داشت و همه عقول و استعدادهای علمی کسانی که پس از او آمدند را در این رشته گسترده، پرورد و بهره‎ور نمود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص73</ref>‎.  
نویسنده در بخشی از کتاب چنین آورده است: خداوند این عبدصالح و عالم جلیل ([[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]) را موفق نمود که این مباحث مهم را متحول و نوسازی کند. شیخ به‎تنهایی یک امت و مکتب در این علم شریف بود و خداوند عقلی پربرکت و قوی به او داده بود و قدرتی بر فراگیری و نوسازی داشت؛ پس تمامی آثار علمی که پیش از آن در اصول نوشته شده بود را فراگرفت و به احیا و نواندیشی وسیع در این علم اقدام کرد. نتیجه این امر، مکتب علمی کلانی در علم اصول بود که ثمرات سودمندی در علم اصول داشت و همه عقول و استعدادهای علمی کسانی که پس از او آمدند را در این رشته گسترده، پرورد و بهره‌ور نمود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص73</ref>‎.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش