۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نس' به 'نس') |
جز (جایگزینی متن - 'هد' به 'هد') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[فخری، ماجد|ماجد فخری]] در دیباچه چاپ اول، به معرفی آثار متعددی که درباره تاریخ فلسفه اسلامی و سیر تطور آن نوشته شده میپردازد و موارد مهمی که در این راستا نوشته شده را ذکر میکند و در ادامه درباره اینکه چرا کوششی برای نوشتن تاریخ عمومی فلسفه اسلامی به کار نمیرود و همچنین کار خودش در این کتاب مینویسد: یک دلیل اینکه چرا کوششى براى نوشتن تاریخ عمومى فلسفه اسلامى به کار نمىرود احتمالاً این است که پیش از دست زدن به چنین کارى باید در انتظار تصحیح و تحلیل انتقادى بخش عظیمى از مواد و مصالح مربوط به این موضوع بود. به عقیده من این دلیل علیالاصول درست است. ولى باید گفت که مقدار معتنابهای از این مواد و مصالح، چه بهصورت تصحیح انتقادى خوب و چه بهصورت نسخههاى خطى، عجالة آماده است و مقابله این دو مىتواند کار استنباط را تا اندازهاى به صحت نزدیک کند. بعلاوه، نوشتن یک تاریخ عمومى که دید جامعى از کل زمینه موردنظر را به محققان بدهد شرط مقدم پیشرفت در این زمینه است، زیرا در غیر این صورت تعیین حوزههایى که در آنها تحقیق بیشترى باید صورت گیرد یا خلأهایى که باید پر شود متعذر است. | [[فخری، ماجد|ماجد فخری]] در دیباچه چاپ اول، به معرفی آثار متعددی که درباره تاریخ فلسفه اسلامی و سیر تطور آن نوشته شده میپردازد و موارد مهمی که در این راستا نوشته شده را ذکر میکند و در ادامه درباره اینکه چرا کوششی برای نوشتن تاریخ عمومی فلسفه اسلامی به کار نمیرود و همچنین کار خودش در این کتاب مینویسد: یک دلیل اینکه چرا کوششى براى نوشتن تاریخ عمومى فلسفه اسلامى به کار نمىرود احتمالاً این است که پیش از دست زدن به چنین کارى باید در انتظار تصحیح و تحلیل انتقادى بخش عظیمى از مواد و مصالح مربوط به این موضوع بود. به عقیده من این دلیل علیالاصول درست است. ولى باید گفت که مقدار معتنابهای از این مواد و مصالح، چه بهصورت تصحیح انتقادى خوب و چه بهصورت نسخههاى خطى، عجالة آماده است و مقابله این دو مىتواند کار استنباط را تا اندازهاى به صحت نزدیک کند. بعلاوه، نوشتن یک تاریخ عمومى که دید جامعى از کل زمینه موردنظر را به محققان بدهد شرط مقدم پیشرفت در این زمینه است، زیرا در غیر این صورت تعیین حوزههایى که در آنها تحقیق بیشترى باید صورت گیرد یا خلأهایى که باید پر شود متعذر است. | ||
سرانجام باید به این نکته اشاره کنیم که نوشتن تاریخ فلسفه، برخلاف نقل وقایع فلسفى به ترتیب تاریخى، باید، علاوه بر روایت صرف وقایع و ارائه فهرست نام مؤلفان یا توضیح و تشریح مفاهیم، مشتمل بر مقدار زیادى تفسیر و تقویم باشد؛ بدون چنین تفسیر و تقویمى، حرکت پویاى عقل در کوشش براى فهم کنه جهان به نحوى شامل و منسجم، | سرانجام باید به این نکته اشاره کنیم که نوشتن تاریخ فلسفه، برخلاف نقل وقایع فلسفى به ترتیب تاریخى، باید، علاوه بر روایت صرف وقایع و ارائه فهرست نام مؤلفان یا توضیح و تشریح مفاهیم، مشتمل بر مقدار زیادى تفسیر و تقویم باشد؛ بدون چنین تفسیر و تقویمى، حرکت پویاى عقل در کوشش براى فهم کنه جهان به نحوى شامل و منسجم، بهدشواری قابلادراک تواند بود. نویسندهاى که به چنین کارى اهتمام مىکند بررسى مجدد حوزههایى را که دیگران پیش از او مطالعه کردهاند مفید خواهد یافت. طبیعى است که من در این مهم که احتمال لغزش در آن بسیار است سعى کردهام حتیالامکان از دیگر محققان استفاده کنم. | ||
لیکن، در تشریح مفاهیم یا مسائل فلسفى در درجه نخست بر نوشتههاى خود فیلسوفان تکیه کردهام. گاهى تفسیر آراء فلسفى یا کلامى مرا بر آن داشته است که از مطالعات صاحبنظران معاصر یارى بجویم. بااینهمه، وقتیکه این آراء بهقدر کافى روشن بوده است، لازم ندیدهام که بر شمار این صاحبنظران الى غیرالنهایه بیفزایم. غرض از کتابنامهای که در پایان کتاب آوردهام این است که خواننده ذیعلاقه را با آثار محققان دیگر در زمینه مورد بحث آشنا کنم و وسعت دامنه مواد و مصالح مورد استفاده در نوشتن این کتاب را نشان دهم.<ref>همان، ص3-4</ref> | لیکن، در تشریح مفاهیم یا مسائل فلسفى در درجه نخست بر نوشتههاى خود فیلسوفان تکیه کردهام. گاهى تفسیر آراء فلسفى یا کلامى مرا بر آن داشته است که از مطالعات صاحبنظران معاصر یارى بجویم. بااینهمه، وقتیکه این آراء بهقدر کافى روشن بوده است، لازم ندیدهام که بر شمار این صاحبنظران الى غیرالنهایه بیفزایم. غرض از کتابنامهای که در پایان کتاب آوردهام این است که خواننده ذیعلاقه را با آثار محققان دیگر در زمینه مورد بحث آشنا کنم و وسعت دامنه مواد و مصالح مورد استفاده در نوشتن این کتاب را نشان دهم.<ref>همان، ص3-4</ref> |
ویرایش