۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس') |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
بحث احباط در کلام اسلامى بهصورت گسترده مطرح شده و دیدگاههای متفاوتى در این زمینه ارائه گردیده است. نزد متکلمان، معروف است که معتزله به احباط و تکفیر معتقدند، هرچند در چگونگى آن، اختلافنظر دارند. از طرفى اشاعره و بیشتر امامیه و مرجئه قائل به بطلان احباط هستند. از میان متکلمان امامیه به نوبختیان نسبت داده شده که احباط اعتزالى را پذیرفتهاند؛ البته از برخى آثار نوبختیان، قول به بطلان احباط استفاده میشود؛ بنابراین معلوم میشود که همه نوبختیان به ثبوت احباط معتقد نبودهاند. علاوه بر نوبختیان، برخى از متکلمان متأخر امامیه، احباط به معناى تعدیلشده آن را پذیرفتهاند<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>. | بحث احباط در کلام اسلامى بهصورت گسترده مطرح شده و دیدگاههای متفاوتى در این زمینه ارائه گردیده است. نزد متکلمان، معروف است که معتزله به احباط و تکفیر معتقدند، هرچند در چگونگى آن، اختلافنظر دارند. از طرفى اشاعره و بیشتر امامیه و مرجئه قائل به بطلان احباط هستند. از میان متکلمان امامیه به نوبختیان نسبت داده شده که احباط اعتزالى را پذیرفتهاند؛ البته از برخى آثار نوبختیان، قول به بطلان احباط استفاده میشود؛ بنابراین معلوم میشود که همه نوبختیان به ثبوت احباط معتقد نبودهاند. علاوه بر نوبختیان، برخى از متکلمان متأخر امامیه، احباط به معناى تعدیلشده آن را پذیرفتهاند<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>. | ||
نویسنده در ادامه و بعد از ارائه نظرات متفاوت دانشمندان اسلامی، به جمعبندی و | نویسنده در ادامه و بعد از ارائه نظرات متفاوت دانشمندان اسلامی، به جمعبندی و نتیجهگیری این مدخل میپردازد. او میگوید: | ||
# با توجه به وجود آیات و روایات فراوان در زمینه احباط، نمیتوان بهطور مطلق، قول به احباط را باطل دانست... | # با توجه به وجود آیات و روایات فراوان در زمینه احباط، نمیتوان بهطور مطلق، قول به احباط را باطل دانست... | ||
# از میان اقوال مثبتان احباط، قول ابوعلى که قائل به حبط مطلق بوده، باطل است؛ چراکه مستلزم ظلم بر بندگان است، لکن قول ابوهاشم که موازنه را مطرح کرده، با تغییر مبناى بحث، میتوان آن را فیالجمله پذیرفت. | # از میان اقوال مثبتان احباط، قول ابوعلى که قائل به حبط مطلق بوده، باطل است؛ چراکه مستلزم ظلم بر بندگان است، لکن قول ابوهاشم که موازنه را مطرح کرده، با تغییر مبناى بحث، میتوان آن را فیالجمله پذیرفت. |
ویرایش