طبقات ناصری: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً'
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً')
خط ۴۰: خط ۴۰:
با آنكه قاضى منهاج سراج يك داور و يك رجل دربارى زمان خود بوده اما مانند بسيارى از رجال دربارى عصر خود و پيش از خود كه از فضل و ادب و هنر و دانش بهرمند بوده‌اند او نيز داراى فضل و كمال و دانش بوده است و باز با آنكه نثر در قرن هفتم دوره تكلّف و تصنّع را مى‌پيموده، قاضى از نثر ساده و روان پيروى كرده و از تكلف و تصنّع پرهيز نموده است. حشو و زوايد و اطناب ممّل در كتاب ديده نمى‌شود. همچنين گر چه روش ايجاز را دنبال مى‌نمايد اما ايجازهاى مخّل در آن وجود ندارد.
با آنكه قاضى منهاج سراج يك داور و يك رجل دربارى زمان خود بوده اما مانند بسيارى از رجال دربارى عصر خود و پيش از خود كه از فضل و ادب و هنر و دانش بهرمند بوده‌اند او نيز داراى فضل و كمال و دانش بوده است و باز با آنكه نثر در قرن هفتم دوره تكلّف و تصنّع را مى‌پيموده، قاضى از نثر ساده و روان پيروى كرده و از تكلف و تصنّع پرهيز نموده است. حشو و زوايد و اطناب ممّل در كتاب ديده نمى‌شود. همچنين گر چه روش ايجاز را دنبال مى‌نمايد اما ايجازهاى مخّل در آن وجود ندارد.


كتاب را به بيست و سه طبقه تقسيم نموده. كلمات عربى جز در سرفصل طبقات كه ستايش خداوند است در كتاب كمتر ديده مى‌شود. آيات قرآن و احاديث تقريبا نادر و كمياب است. شعر عربى در جلد اول ديده نمى‌شود و در جلد دوم اشعار عربى گاهى از خود منهاج سراج و گاهى از ديگران ديده مى‌شود مخصوصا قصيده نسبتا مطّول يحيى بن اعقب آورده است. اين قصيده، خروج ترك و ظهور فتنه چنگيزخان و ظهور ترك چين را بيان داشته است و از اول حال ايشان تا وقت فناى آن جماعت جمله بيان كرده است. از اول قصيده تا بر افتادن آنان آورده تا بنظر بزرگان گذر يابد. ترجمه ابيات نيز در زير هر يك از بيت‌ها بيان نموده.
كتاب را به بيست و سه طبقه تقسيم نموده. كلمات عربى جز در سرفصل طبقات كه ستايش خداوند است در كتاب كمتر ديده مى‌شود. آيات قرآن و احاديث تقريبا نادر و كمياب است. شعر عربى در جلد اول ديده نمى‌شود و در جلد دوم اشعار عربى گاهى از خود منهاج سراج و گاهى از ديگران ديده مى‌شود مخصوصاً قصيده نسبتا مطّول يحيى بن اعقب آورده است. اين قصيده، خروج ترك و ظهور فتنه چنگيزخان و ظهور ترك چين را بيان داشته است و از اول حال ايشان تا وقت فناى آن جماعت جمله بيان كرده است. از اول قصيده تا بر افتادن آنان آورده تا بنظر بزرگان گذر يابد. ترجمه ابيات نيز در زير هر يك از بيت‌ها بيان نموده.


اشعار فارسى بيشتر بصورت رباعى در همه جاى كتاب پراكنده است مخصوصا در جلد دوم كه غالباً  از خود قاضى منهاج است.
اشعار فارسى بيشتر بصورت رباعى در همه جاى كتاب پراكنده است مخصوصاً در جلد دوم كه غالباً  از خود قاضى منهاج است.


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۵۳: خط ۵۳:
سادگى و سلامت و شكستگى عبارات و شكفتگى جملات و الفاظ به درجه‌اى است كه در برخى از اين محاسن از نثر تاريخ بيهقى پيشى گرفته است و بقول مصحح كتاب آقاى عبدالحى حبيبى «مولانا نثر نويسى است جادو نگار و طبقات وى از شهكارهاى نثر زبان پارسى است.»
سادگى و سلامت و شكستگى عبارات و شكفتگى جملات و الفاظ به درجه‌اى است كه در برخى از اين محاسن از نثر تاريخ بيهقى پيشى گرفته است و بقول مصحح كتاب آقاى عبدالحى حبيبى «مولانا نثر نويسى است جادو نگار و طبقات وى از شهكارهاى نثر زبان پارسى است.»


علما و شعرا و نويسندگان اين عصر مى‌كوشيدند تا بيشتر از لغات و تركيبات فارسى استفاده كنند و حتى زبان دربارى اين دوره نيز زبان فارسى شد و كوشش مى‌شد تا حتى المقدور از واژه‌هاى عربى در مكاتبات و مراسلات و كتب استفاده نشود و قاضى منهاج سراج نيز از اين اصل عدول نكرده است و كلمات زيباى فارسى را در تاريخ خود گنجانيده و از آوردن واژه‌هاى عربى تا جايى كه توانسته خوددارى كرده هر چند كه زياد موفق نگرديده است و در پاره‌اى موارد تاريخ‌ها را به زبان عربى نقل نموده و جمله‌هاى نعتى مثل رضى الله عنه، رضى الله عنهم، برّد الله مضاجعهم نورّ الله مرقده، نورالله مراقدهم و غيره را نيز آورده است. همچنين حمد خداوند و نعت رسول اكرم در پاره‌اى از سر فصل‌ها مخصوصا در ديباچه بزبان عربى است.
علما و شعرا و نويسندگان اين عصر مى‌كوشيدند تا بيشتر از لغات و تركيبات فارسى استفاده كنند و حتى زبان دربارى اين دوره نيز زبان فارسى شد و كوشش مى‌شد تا حتى المقدور از واژه‌هاى عربى در مكاتبات و مراسلات و كتب استفاده نشود و قاضى منهاج سراج نيز از اين اصل عدول نكرده است و كلمات زيباى فارسى را در تاريخ خود گنجانيده و از آوردن واژه‌هاى عربى تا جايى كه توانسته خوددارى كرده هر چند كه زياد موفق نگرديده است و در پاره‌اى موارد تاريخ‌ها را به زبان عربى نقل نموده و جمله‌هاى نعتى مثل رضى الله عنه، رضى الله عنهم، برّد الله مضاجعهم نورّ الله مرقده، نورالله مراقدهم و غيره را نيز آورده است. همچنين حمد خداوند و نعت رسول اكرم در پاره‌اى از سر فصل‌ها مخصوصاً در ديباچه بزبان عربى است.


قاضى كوشيده تا خود را از زبان عربى دور نگه دارد اما كاملا موفق نبوده و قصايد و اشعار عربى را در كتاب خود بويژه در جلد دوم آورده است و نيز از تعريف و تمجيد از ممدوح بحد افراط هم بزبان فارسى و هم بزبان عربى كوتاهى نكرده كه ما از آوردن نمونه‌هاى آن كه بفراوانى در كتاب ديده مى‌شود پرهيز كرديم.
قاضى كوشيده تا خود را از زبان عربى دور نگه دارد اما كاملا موفق نبوده و قصايد و اشعار عربى را در كتاب خود بويژه در جلد دوم آورده است و نيز از تعريف و تمجيد از ممدوح بحد افراط هم بزبان فارسى و هم بزبان عربى كوتاهى نكرده كه ما از آوردن نمونه‌هاى آن كه بفراوانى در كتاب ديده مى‌شود پرهيز كرديم.
خط ۷۱: خط ۷۱:
يكى اينكه قاضى خود شاهد وقايع و حوادثى بوده كه در زمان او اتفاق افتاده و ديده‌ها و شنيده‌ها را آنچنانكه بايد ضبط كرده و از سوى ديگر از تواريخ متعدد كسب اطلاع نموده و آنچه را كه مطالعه كرده و آنچه كه سينه به سينه بدو رسيده مورد استفاده قرار داده و در نتيجه تاريخى مفصل و جامع از زمان خلقت آدم تا عهد مؤلف به رشته تحرير در آورده، او ضمن اينكه از كتب گذشته سود برده و نيز مشاهدات خود را نگاشته است، در بيشتر فصول حرفهاى خود را از قول ثقات بازگو كرده است، مثلا-جماعتى از ثقات چنين روايت كرده‌اند/ثقات چنين روايت كرده‌اند/بدانكه ثقات در كتب حديث اشتراط ساعت قيامت روايت كرده‌اند، چنانكه صحيح [[سنن أبي‌داود]] سجستانى و كتاب بدء تاريخ مقدسى و تاريخ ابن هيصم نابى رحمهم‌الله و كتاب احداث الزمان، در اين كتاب خروج آن طايفه (مغول) مسطور و مرويست ص 643.
يكى اينكه قاضى خود شاهد وقايع و حوادثى بوده كه در زمان او اتفاق افتاده و ديده‌ها و شنيده‌ها را آنچنانكه بايد ضبط كرده و از سوى ديگر از تواريخ متعدد كسب اطلاع نموده و آنچه را كه مطالعه كرده و آنچه كه سينه به سينه بدو رسيده مورد استفاده قرار داده و در نتيجه تاريخى مفصل و جامع از زمان خلقت آدم تا عهد مؤلف به رشته تحرير در آورده، او ضمن اينكه از كتب گذشته سود برده و نيز مشاهدات خود را نگاشته است، در بيشتر فصول حرفهاى خود را از قول ثقات بازگو كرده است، مثلا-جماعتى از ثقات چنين روايت كرده‌اند/ثقات چنين روايت كرده‌اند/بدانكه ثقات در كتب حديث اشتراط ساعت قيامت روايت كرده‌اند، چنانكه صحيح [[سنن أبي‌داود]] سجستانى و كتاب بدء تاريخ مقدسى و تاريخ ابن هيصم نابى رحمهم‌الله و كتاب احداث الزمان، در اين كتاب خروج آن طايفه (مغول) مسطور و مرويست ص 643.


همين روش را [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] در كتاب سيره جلال‌الدين منكبرنى دنبال كرده و در همه جاى كتابش مى‌گويد: نقله اخبار چنين گفته‌اند كه... سيره جلال‌الدين، طبقات ناصرى در واقع منبع مهم و مأخذ مقتنى است كه براى مراجعه كننده اعتبار فراوانى دارد. مخصوصا طبقه بيست و سوم تا آخر كه معتبرترين اخبار درباره فتنه مغول و هجوم اين قوم وحشى و غارت و چپاول آنان است و چگونگى سلطنت محمد خوارزمشاه و جنگ جلال‌الدين با قوم خونخوار مغول.
همين روش را [[نسوی، محمد بن احمد|نسوى]] در كتاب سيره جلال‌الدين منكبرنى دنبال كرده و در همه جاى كتابش مى‌گويد: نقله اخبار چنين گفته‌اند كه... سيره جلال‌الدين، طبقات ناصرى در واقع منبع مهم و مأخذ مقتنى است كه براى مراجعه كننده اعتبار فراوانى دارد. مخصوصاً طبقه بيست و سوم تا آخر كه معتبرترين اخبار درباره فتنه مغول و هجوم اين قوم وحشى و غارت و چپاول آنان است و چگونگى سلطنت محمد خوارزمشاه و جنگ جلال‌الدين با قوم خونخوار مغول.


و همانگونه كه گفته شد قاضى منهاج سراج علاوه بر اينكه خود اديبى جلد و مورخى فاضل بوده و از مشاهدات و وقايع و حوادثى را كه با چشم خود ديده حد اكثر استفاده نموده، تواريخ معتبرى را نيز در پيش روى داشته و چنانكه در جاى جاى طبقات از آن كتب نام برده همه اين كتب را خوانده و از درياى فضل صاحبان آنها بهره فراوان برده است.
و همانگونه كه گفته شد قاضى منهاج سراج علاوه بر اينكه خود اديبى جلد و مورخى فاضل بوده و از مشاهدات و وقايع و حوادثى را كه با چشم خود ديده حد اكثر استفاده نموده، تواريخ معتبرى را نيز در پيش روى داشته و چنانكه در جاى جاى طبقات از آن كتب نام برده همه اين كتب را خوانده و از درياى فضل صاحبان آنها بهره فراوان برده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش