تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً'
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۶: خط ۵۶:
اكثر نوشته‌هاى قسمت اول كتاب، از نوع اساطير و قصص و افسانه‌هاى ملى و مذهبى است كه همه ملل و اقوام عالم كم‌وبيش داشته و دارند.<ref>همان، ص24</ref>
اكثر نوشته‌هاى قسمت اول كتاب، از نوع اساطير و قصص و افسانه‌هاى ملى و مذهبى است كه همه ملل و اقوام عالم كم‌وبيش داشته و دارند.<ref>همان، ص24</ref>


سرتاسر مندرجات كتاب در اين قسمت، تكرار مطالبى است كه در كتب تاريخ و قصص قديم‌تر، مخصوصا «روضة الصفا» كه بزرگ‌ترين سند و سرمشق تأليف [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] بوده است، درج شده و همان روايات و حكايات را با تغيير عبارات و احيانا بدون تصرف، نقل كرده و غير از تفننات منشيانه، چيزى بر مسطورات گذشتگان نيفزوده است.<ref>همان</ref>
سرتاسر مندرجات كتاب در اين قسمت، تكرار مطالبى است كه در كتب تاريخ و قصص قديم‌تر، مخصوصاً «روضة الصفا» كه بزرگ‌ترين سند و سرمشق تأليف [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] بوده است، درج شده و همان روايات و حكايات را با تغيير عبارات و احيانا بدون تصرف، نقل كرده و غير از تفننات منشيانه، چيزى بر مسطورات گذشتگان نيفزوده است.<ref>همان</ref>


همين مطالب بود كه پيش اسلاف ما در قرون متمادى جزو حقايق مسلم تاريخى پذيرفته شده بود و آن را به‌عنوان وقايع و قضاياى محققه براى يكديگر، زبان به زبان و كتاب به كتاب، نقل و روايت می‌كردند و در صحت اين قضايا، مخصوصا رواياتى كه به وجهى از وجوه با مبادى و كتب مذهبى مانند تورات و قرآن مجيد ارتباطى داشت، اصلا انكار و ترديد نداشتند تا به تحقيق و احتجاج محتاج باشند.<ref>همان</ref>
همين مطالب بود كه پيش اسلاف ما در قرون متمادى جزو حقايق مسلم تاريخى پذيرفته شده بود و آن را به‌عنوان وقايع و قضاياى محققه براى يكديگر، زبان به زبان و كتاب به كتاب، نقل و روايت می‌كردند و در صحت اين قضايا، مخصوصاً رواياتى كه به وجهى از وجوه با مبادى و كتب مذهبى مانند تورات و قرآن مجيد ارتباطى داشت، اصلا انكار و ترديد نداشتند تا به تحقيق و احتجاج محتاج باشند.<ref>همان</ref>


دليل قاطع و حجت بالغه ايشان در تصديق و نقل اين قضايا، رواياتى بود كه در كتب «[[سير الملوك]]»، «قصص انبياء»، «[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]» و نوشته‌هاى اصمعى، واقدى، [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنيفه دينورى]] و امثال آن خوانده يا از مشايخ معتمد خويش شنيده بودند و عالى‌ترين درجه تثبت و تحقيقشان اين بود كه چيزى را بدون سند مشاهده يا قرائت كتب و سماع از شيوخ ننويسند و روات را جرح و تعديل كنند و موثق را از ناموثق تميز بدهند.<ref>همان</ref>
دليل قاطع و حجت بالغه ايشان در تصديق و نقل اين قضايا، رواياتى بود كه در كتب «[[سير الملوك]]»، «قصص انبياء»، «[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]» و نوشته‌هاى اصمعى، واقدى، [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنيفه دينورى]] و امثال آن خوانده يا از مشايخ معتمد خويش شنيده بودند و عالى‌ترين درجه تثبت و تحقيقشان اين بود كه چيزى را بدون سند مشاهده يا قرائت كتب و سماع از شيوخ ننويسند و روات را جرح و تعديل كنند و موثق را از ناموثق تميز بدهند.<ref>همان</ref>


صاحب «حبيب السير» در مندرجات قسمت اول كتاب، آن درجه از تحقيق و تتبع را هم نداشته و فقط به نوشته‌هاى منظم مرتب قبل از خودش، مخصوصا كتاب «روضة الصفا» اعتماد و همان‌ها را نقل كرده و در منقولات خود، نهایت امانت و درستى را به خرج داده است؛ چندان‌كه خواننده اين كتاب چندان احتياجى به «روضة الصفا» نخواهد داشت و اگر «روضة الصفا» را خوانده باشد، از مطالعه اين كتاب هيچ لذت و تمتعى نخواهد برد.<ref>همان</ref>
صاحب «حبيب السير» در مندرجات قسمت اول كتاب، آن درجه از تحقيق و تتبع را هم نداشته و فقط به نوشته‌هاى منظم مرتب قبل از خودش، مخصوصاً كتاب «روضة الصفا» اعتماد و همان‌ها را نقل كرده و در منقولات خود، نهایت امانت و درستى را به خرج داده است؛ چندان‌كه خواننده اين كتاب چندان احتياجى به «روضة الصفا» نخواهد داشت و اگر «روضة الصفا» را خوانده باشد، از مطالعه اين كتاب هيچ لذت و تمتعى نخواهد برد.<ref>همان</ref>


در بخش دوم كه مؤلف وارد مسائل و قضاياى تاريخى شده، تا جايى كه در حوصله اطلاع و استقصاء وى بوده، تاريخ همه سلسله‌ها و طبقات سلاطين و حكام معروف بعد از اسلام را تا زمان خود نوشته و در اين قسمت نيز به قول خودش از بحار مؤلفات افاضل التقاط كرده و از نوشته‌هاى پيش، مخصوصا «روضة الصفا» مايه گرفته و مندرجات آن كتاب را با اطلاعات تازه‌تر كه مربوط به عصر زندگانى خود او مى‌باشد، در اين كتاب درج كرده است.<ref>همان، ص31</ref>
در بخش دوم كه مؤلف وارد مسائل و قضاياى تاريخى شده، تا جايى كه در حوصله اطلاع و استقصاء وى بوده، تاريخ همه سلسله‌ها و طبقات سلاطين و حكام معروف بعد از اسلام را تا زمان خود نوشته و در اين قسمت نيز به قول خودش از بحار مؤلفات افاضل التقاط كرده و از نوشته‌هاى پيش، مخصوصاً «روضة الصفا» مايه گرفته و مندرجات آن كتاب را با اطلاعات تازه‌تر كه مربوط به عصر زندگانى خود او مى‌باشد، در اين كتاب درج كرده است.<ref>همان، ص31</ref>


بااين‌حال، اين اثر نسبت به «روضة الصفا» و تواريخ ديگر، امتيازاتى دارد. آن قسمت از كتاب كه مربوط به زمان خود [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] است و به اين سبب آن را معتبرترين و تازه‌ترين اجزاء كتاب بايد شمرد، تاريخ مدت متجاوز از نيم قرن؛ يعنى حدود پنجاه و هفت سال مى‌باشد؛ از ماه رجب سنه 873ق كه سال وفات سلطان ابوسعيد گوركان و تاريخ پايان جلد ششم «روضة الصفا» بوده تا ماه ربيع‌الاول از سال 930ق، اواخر عهد شاه اسماعيل صفوى كه تاريخ ختم «حبيب السير» است؛ چنان‌كه قسمت معاصر «روضة الصفا» كه بخشى از جلد ششم متعلق به دوره تيموريان است، مهم‌ترين و متقن‌ترين بخش‌هاى آن كتاب محسوب مى‌شود.<ref>همان، ص33</ref>
بااين‌حال، اين اثر نسبت به «روضة الصفا» و تواريخ ديگر، امتيازاتى دارد. آن قسمت از كتاب كه مربوط به زمان خود [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] است و به اين سبب آن را معتبرترين و تازه‌ترين اجزاء كتاب بايد شمرد، تاريخ مدت متجاوز از نيم قرن؛ يعنى حدود پنجاه و هفت سال مى‌باشد؛ از ماه رجب سنه 873ق كه سال وفات سلطان ابوسعيد گوركان و تاريخ پايان جلد ششم «روضة الصفا» بوده تا ماه ربيع‌الاول از سال 930ق، اواخر عهد شاه اسماعيل صفوى كه تاريخ ختم «حبيب السير» است؛ چنان‌كه قسمت معاصر «روضة الصفا» كه بخشى از جلد ششم متعلق به دوره تيموريان است، مهم‌ترين و متقن‌ترين بخش‌هاى آن كتاب محسوب مى‌شود.<ref>همان، ص33</ref>
خط ۷۴: خط ۷۴:
اما اين فصول در همه دوره‌ها و بخش‌هاى كتاب، يك‌دست و هم‌سنگ نيست، بلكه هر قدر به آخر كتاب نزدیک ‌تر مى‌شود، مايه‌اش در كميت و كيفيت، بيشتر و اطلاعاتش صحيح‌تر و متقن‌تر است و از اينجا معلوم مى‌شود كه اطلاع مؤلف از اسامى و احوال رجال دوره تيمور به بعد؛ يعنى عهد معاصر خودش، بيشتر از دوره‌هاى قبل بوده است.<ref>همان</ref>
اما اين فصول در همه دوره‌ها و بخش‌هاى كتاب، يك‌دست و هم‌سنگ نيست، بلكه هر قدر به آخر كتاب نزدیک ‌تر مى‌شود، مايه‌اش در كميت و كيفيت، بيشتر و اطلاعاتش صحيح‌تر و متقن‌تر است و از اينجا معلوم مى‌شود كه اطلاع مؤلف از اسامى و احوال رجال دوره تيمور به بعد؛ يعنى عهد معاصر خودش، بيشتر از دوره‌هاى قبل بوده است.<ref>همان</ref>


خوشبختانه اين خوش‌سليقگى كه [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] در «حبيب السير» به كار برده، سرمشق مؤلفان دوره صفوى، مخصوصا صاحب «عالم‌آراى عباسى» واقع شده كه در پايان تاريخ هريك از سلاطين صفويه، فصلى جامع در تذكره مشاهير رجال معاصر وى، شامل طبقات فقها، شعرا، ارباب قلم، هنرمندان و اسامى وزراء و صدور نوشته كه از قسمت‌هاى بسيار سودبخش متقن آن كتاب است.<ref>همان</ref>
خوشبختانه اين خوش‌سليقگى كه [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] در «حبيب السير» به كار برده، سرمشق مؤلفان دوره صفوى، مخصوصاً صاحب «عالم‌آراى عباسى» واقع شده كه در پايان تاريخ هريك از سلاطين صفويه، فصلى جامع در تذكره مشاهير رجال معاصر وى، شامل طبقات فقها، شعرا، ارباب قلم، هنرمندان و اسامى وزراء و صدور نوشته كه از قسمت‌هاى بسيار سودبخش متقن آن كتاب است.<ref>همان</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش