كفاية المحصلين في تبصرة أحكام الدين: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
}}  
}}  


'''كفاية المحصلين في تبصرة أحكام الدين'''، شرح مزجی بر [[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين|تبصرة المتعلمین]] [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] (متوفی 726ق) به قلم [[مدرس، محمدعلی|میرزا‎ محمدعلی‎ مدرس تبریزی خیابانی]] (متوفی 1373ق) است. نگارش این اثر در دو جزء در سال 1349ق به اتمام رسیده است. این چاپ منقح از کتاب به اهتمام [[سبحانی تبریزی، جعفر|شیخ جعفر سبحانی]] (معاصر) و با مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] (معاصر) -که هر دو از شاگردان مدرس خیابانی بوده‌اند- منتشر شده است.
'''كفاية المحصلين في تبصرة أحكام الدين'''، شرح مزجی بر [[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين|تبصرة المتعلمین]] [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] (متوفی 726ق) به قلم [[مدرس، محمدعلی|میرزا‎ محمدعلی‎ مدرس تبریزی خیابانی]] (متوفی 1373ق) است. نگارش این اثر در دو جزء در سال 1349ق به اتمام رسیده است. این چاپ منقح از کتاب به اهتمام [[سبحانی تبریزی، جعفر|شیخ جعفر سبحانی]] (معاصر) و با مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] (معاصر) -که هر دو از شاگردان [[مدرس، محمدعلی|مدرس خیابانی]] بوده‌اند- منتشر شده است.


تبصرة‎ المتعلمین‎ علامه‎ حلی وجیزه‌ای است‎ پر‎مایه و سودبخش که سال‎ها به‎عنوان درسنامه فقه در حوزه‎های علوم دینی‎ مورد‎ استفاده طالبان علم بوده است و در‎ روزگار‎ ما درست‎ به مانند‎ بسی‎ کتاب‌های سودمند و مایه‎‎ور و سنجیده دیگر- از دایره درس و بحث تقریباً خارج شده؛ بی آن‎که جایگزینی مناسب‎ و کارآمد‎ برای آن تمهید گردد. به قول‎ استاد‎ مهدی‎ محقق‎ «این کتاب کوچک که به‎‎یادآورنده کتاب‌هایی است که به‎عنوان کُمی و خُفی مشهورند و می‌توان آن را در آستین‎ و جوراب‎ پنهان‎ کرد و هنگام نیاز با سرعت بدان رجوع‎ نمود‎»؛ وانگهی‎ شامل‎ همه‎ ابواب‎ فقه از طهارت و صلوة تا قصاص و دیات است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه چهارده</ref>‎.
تبصرة‎ المتعلمین‎ [[حلی، حسن بن یوسف|علامه‎ حلی]] وجیزه‌ای است‎ پر‎مایه و سودبخش که سال‎ها به‎عنوان درسنامه فقه در حوزه‎های علوم دینی‎ مورد‎ استفاده طالبان علم بوده است و در‎ روزگار‎ ما درست‎ به مانند‎ بسی‎ کتاب‌های سودمند و مایه‎‎ور و سنجیده دیگر- از دایره درس و بحث تقریباً خارج شده؛ بی آن‎که جایگزینی مناسب‎ و کارآمد‎ برای آن تمهید گردد. به قول‎ استاد‎ [[محقق، مهدی|مهدی‎ محقق]]‎ «این کتاب کوچک که به‎‎یادآورنده کتاب‌هایی است که به‎عنوان کُمی و خُفی مشهورند و می‌توان آن را در آستین‎ و جوراب‎ پنهان‎ کرد و هنگام نیاز با سرعت بدان رجوع‎ نمود‎»؛ وانگهی‎ شامل‎ همه‎ ابواب‎ فقه از طهارت و صلوة تا قصاص و دیات است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه چهارده</ref>‎.


==جایگاه و ویژگی این اثر==
==جایگاه و ویژگی این اثر==
[[حجت کوه‌کمری، محمد|مرحوم آیت‌الله حجت کوه‌کمری(ره)]] درباره این اثر نوشته‌اند: (…وجدت اسمه مطابقاً للمسمّی و مصداقاً لقولهم: الأسماءُ تُنزل من‎ السماء‎؛ و متکفّلاً للأدلة الاستنباطیة و الدقائق العلمیّة‎ الاستدلالیة‎؛ وافیاً شرح مراد المصنف؛ حاکیاً عن جلالة قدر المؤلف؛ منبئاً عن بلوغه المراتب العالیة من العلم و المقامات السامیة من الفضل؛ و فوزه غایة المقصد و المراد‎ و ارتقائه‎ من حضیض التقلید الی‎ اوج‎ الاجتهاد…).حجت کوه‌کمری، محمد
[[حجت کوه‌کمری، محمد|مرحوم آیت‌الله حجت کوه‌کمری(ره)]] درباره این اثر نوشته‌اند: (…وجدت اسمه مطابقاً للمسمّی و مصداقاً لقولهم: الأسماءُ تُنزل من‎ السماء‎؛ و متکفّلاً للأدلة الاستنباطیة و الدقائق العلمیّة‎ الاستدلالیة‎؛ وافیاً شرح مراد المصنف؛ حاکیاً عن جلالة قدر المؤلف؛ منبئاً عن بلوغه المراتب العالیة من العلم و المقامات السامیة من الفضل؛ و فوزه غایة المقصد و المراد‎ و ارتقائه‎ من حضیض التقلید الی‎ اوج‎ الاجتهاد…).


مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی؛ مجدد حوزه علمیه قم نیز در تقریظ بر این کتاب نوشته‌اند: …فقد سرحت برید النظر فی‎ خلال‎ هذه الروضة الندیة و الدوحة البهیة فوجدتها زاهیة ازهارها یانعة اثمارها عنادلها تسجع و جداولها تلمع النراجس شاخصة الابصار و الاوراد محمرّة العذار و الفیتها کما سماها الشارح کفایة للمحصلین و تبصرة للمتعلمین…<ref>جویا، جهانبخش؛ و دیگران، ص99-100</ref>‎.
مرحوم [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]؛ مجدد حوزه علمیه قم نیز در تقریظ بر این کتاب نوشته‌اند: …فقد سرحت برید النظر فی‎ خلال‎ هذه الروضة الندیة و الدوحة البهیة فوجدتها زاهیة ازهارها یانعة اثمارها عنادلها تسجع و جداولها تلمع النراجس شاخصة الابصار و الاوراد محمرّة العذار و الفیتها کما سماها الشارح کفایة للمحصلین و تبصرة للمتعلمین…<ref>جویا، جهانبخش؛ و دیگران، ص99-100</ref>‎.


==اجزای کتاب==
==اجزای کتاب==
کتاب مشتمل بر دو بخش است:
کتاب مشتمل بر دو بخش است:
# مقدمه مهدی محقق به زبان فارسی؛ معرفی مدرس خیابانی به عربی و سخنان علما درباره او و معرفی آثار او به قلم جعفر سبحانی و مقدمه شارح؛
# مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] به زبان فارسی؛ معرفی [[مدرس، محمدعلی|مدرس خیابانی]] به عربی و سخنان علما درباره او و معرفی آثار او به قلم [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانی]] و مقدمه شارح؛
# شرح مزجی تبصره که به ترتیب ابواب فقهی با کتاب طهارت آغاز و تا کتاب دیون در جلد اول و شرح باقی کتب تا کتاب قصاص در جلد دوم ارائه شده است.
# شرح مزجی تبصره که به ترتیب ابواب فقهی با کتاب طهارت آغاز و تا کتاب دیون در جلد اول و شرح باقی کتب تا کتاب قصاص در جلد دوم ارائه شده است.


==ویژگی شرح==
==ویژگی شرح==
از برای تبصرة المتعلمین شرح‎ها و حاشیه‎ها و ترجمه‎ها نوشته و حتی آن را به نظم کشیده‌اند. در‎ میان‎ شروح متعدد تبصرة المتعلمین، یکی از شروح مقبول افتاده و کارآمد، اثر حاضر می‎باشد. این اثر باآنکه (در اصل) به زبان فارسی تنظیم و تحریر شده (هم‎اکنون این اثر به زبان عربی برگردانده شده است)، در کمال‎ تعجب‎انگیزی، مرزهای‎ زبان فارسی را درنوردیده و تا حوزه ارجاعات و پژوهش‎های محققان عرب دامن گسترده است؛ چنان‎که به‎عنوان‎مثال، عمر عبدالسلام تَدْمُری در تحقیق تاریخ الاسلام ذَهَبی به‎ آن‎ ارجاع‎ می‌دهد! <ref>ر.ک: جهانبخش، جویا و دیگران، ص98</ref>‎.
از برای [[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين|تبصرة المتعلمین]] شرح‎ها و حاشیه‎ها و ترجمه‎ها نوشته و حتی آن را به نظم کشیده‌اند. در‎ میان‎ شروح متعدد [[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين|تبصرة المتعلمین]]، یکی از شروح مقبول افتاده و کارآمد، اثر حاضر می‎باشد. این اثر باآنکه (در اصل) به زبان فارسی تنظیم و تحریر شده (هم‎اکنون این اثر به زبان عربی برگردانده شده است)، در کمال‎ تعجب‎انگیزی، مرزهای‎ زبان فارسی را درنوردیده و تا حوزه ارجاعات و پژوهش‎های محققان عرب دامن گسترده است؛ چنان‎که به‎عنوان‎مثال، عمر عبدالسلام تَدْمُری در تحقیق تاریخ الاسلام ذَهَبی به‎ آن‎ ارجاع‎ می‌دهد! <ref>ر.ک: جهانبخش، جویا و دیگران، ص98</ref>‎.


کفایة المحصلین نشان می‌دهد که آن فقید چه مهارت و تتبع گسترده‌ای در فقه‎ داشته و چگونه از باریکی‎های آرای فقهی علامه حلی و چم‎وخم تبصرة المتعلمین‎ او با خبر بوده‎ است‎. این کتاب را مدرس به‎قصد «تنقیح مقاصد و مبانی» و «توضیح الفاظ و معانی» تبصرة المتعلمین نوشته و -چنان‎که خود یادآور گردیده از‎ ایجاز‎ مخل و اطناب ممل در آن پرهیز کرده است. مقصود عمده او «تفسیر» و «تقریر» سخن ماتن بوده و نه رد و نقد که نمودار آرای فقهی شارح باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص36</ref>‎. وی حتی‌المقدور‎ به‎ مقصود خود وفادار مانده و بدین‎‎ترتیب‎ شرحی‎ منضبط و پر اطلاع فراهم ساخته که «فایده آموزشی» دارد<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا؛ و دیگران، ص98</ref>‎.
کفایة المحصلین نشان می‌دهد که آن فقید چه مهارت و تتبع گسترده‌ای در فقه‎ داشته و چگونه از باریکی‎های آرای فقهی [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] و چم‎وخم تبصرة المتعلمین‎ او با خبر بوده‎ است‎. این کتاب را [[مدرس، محمدعلی|مدرس]] به‎قصد «تنقیح مقاصد و مبانی» و «توضیح الفاظ و معانی» [[تبصرة المتعلمين في أحكام الدين|تبصرة المتعلمین]] نوشته و -چنان‎که خود یادآور گردیده از‎ ایجاز‎ مخل و اطناب ممل در آن پرهیز کرده است. مقصود عمده او «تفسیر» و «تقریر» سخن ماتن بوده و نه رد و نقد که نمودار آرای فقهی شارح باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص36</ref>‎. وی حتی‌المقدور‎ به‎ مقصود خود وفادار مانده و بدین‎‎ترتیب‎ شرحی‎ منضبط و پر اطلاع فراهم ساخته که «فایده آموزشی» دارد<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا؛ و دیگران، ص98</ref>‎.


مدرس خیابانی در شرح خود از فرهنگ‎ فارسی‎ آنندراج گفتاوردهایی آورده بی‎آنکه به عربی ترجمه کند؛ مانند توضیح «ربیثا» که نوعی ماهی کوچک است و یا «اربیان» که ملخ آبی است که عرب‌ها آن را جراد البحر و شیرازی‎ها میگو می‌گویند<ref>ر.ک: متن کتاب، ج2، ص261</ref>‎. پنداری، وی اگرچه‎ کتابش‎ را‎ به زبان عربی تحریر کرده، ایرانیان را مخاطب اصلی آن می‌دانسته‎ و از‎ همین‎ رو ترجمه گفتاوردهای فارسی را لازم ندیده است<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا؛ و دیگران، ص99</ref>‎.
[[مدرس، محمدعلی|مدرس خیابانی]] در شرح خود از فرهنگ‎ فارسی‎ آنندراج گفتاوردهایی آورده بی‎آنکه به عربی ترجمه کند؛ مانند توضیح «ربیثا» که نوعی ماهی کوچک است و یا «اربیان» که ملخ آبی است که عرب‌ها آن را جراد البحر و شیرازی‎ها میگو می‌گویند<ref>ر.ک: متن کتاب، ج2، ص261</ref>‎. پنداری، وی اگرچه‎ کتابش‎ را‎ به زبان عربی تحریر کرده، ایرانیان را مخاطب اصلی آن می‌دانسته‎ و از‎ همین‎ رو ترجمه گفتاوردهای فارسی را لازم ندیده است<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا؛ و دیگران، ص99</ref>‎.


کفایة المحصلین «شرح‎ مزجی» است و شرح مزجی دو زبانه اگر هم پدید آید، به‎غایت بارد و بی‌انسجام خواهد بود‎. شارح‎ در‎ این شیوه باید به زبان ماتن روی بیاورد تا بتواند الفاظ و عبارات‎ خویش‎ را در میان الفاظ و عبارات متن بگذارد و درعین‎حال به نظم و سامان اصلی اثر لطمه‎‎ای‎ نزده باشد<ref>ر.ک: همان</ref>‎.
کفایة المحصلین «شرح‎ مزجی» است و شرح مزجی دو زبانه اگر هم پدید آید، به‎غایت بارد و بی‌انسجام خواهد بود‎. شارح‎ در‎ این شیوه باید به زبان ماتن روی بیاورد تا بتواند الفاظ و عبارات‎ خویش‎ را در میان الفاظ و عبارات متن بگذارد و درعین‎حال به نظم و سامان اصلی اثر لطمه‎‎ای‎ نزده باشد<ref>ر.ک: همان</ref>‎.


از ویژگی‎های قابل عنایت کتاب، دقت‎های زبانی‎ و ادبی‎ آن مرحوم است که در جای‎جای‎ اثر‎ چهره‎ می‌نماید و نشانگر باریک‎بینی شارح در‎ توضیح‎ لغات و ربط آن‎ها است<ref>ر.ک: ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص43</ref>‎. آبشخور این ویژگی، جنبه‎ بارز‎ ادبی و لغوی در شخصیت مدرس‎ خیابانی‎ و پختگی و سرآمدگی‎ او‎ در‎ فنون ادب است<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا؛ و دیگران، ص99</ref>‎.
از ویژگی‎های قابل عنایت کتاب، دقت‎های زبانی‎ و ادبی‎ آن مرحوم است که در جای‎جای‎ اثر‎ چهره‎ می‌نماید و نشانگر باریک‎بینی شارح در‎ توضیح‎ لغات و ربط آن‎ها است<ref>ر.ک: ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص43</ref>‎. آبشخور این ویژگی، جنبه‎ بارز‎ ادبی و لغوی در شخصیت [[مدرس، محمدعلی|مدرس‎ خیابانی]]‎ و پختگی و سرآمدگی‎ او‎ در‎ فنون ادب است<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا؛ و دیگران، ص99</ref>‎.


رگه‎های دلبستگی مدرس‎ خیابانی‎ به دو دانش حدیث و رجال‎ نیز‎ در‎ کفایة المحصلین هویدا‎ است‎. استاد محقق می‎‎گوید‎: او از مدرسان دیگر فقه که من دیده بودم جامع‎تر و برتر بود؛ چون‎ بر‎ علم رجال و درایه که زیربنای حدیث‎ و فقه‎ است تسلط‎ کافی‎ و وافی‎ داشت. وقتی او به نام‎ برخی از محدثان و راویان همچون بزنطی و بنوفضال و اصحاب اجماع می‌رسید چنان داد سخن می‎‎داد‎ که شنونده را مسحور علم و دانش‎ خود‎ می‌کرد‎<ref>ر.ک: مقدمه محقق، جلد 1، صفحه شانزده و هفده</ref>‎.
رگه‎های دلبستگی [[مدرس، محمدعلی|مدرس‎ خیابانی]]‎ به دو دانش حدیث و رجال‎ نیز‎ در‎ کفایة المحصلین هویدا‎ است‎. استاد محقق می‎‎گوید‎: او از مدرسان دیگر فقه که من دیده بودم جامع‎تر و برتر بود؛ چون‎ بر‎ علم رجال و درایه که زیربنای حدیث‎ و فقه‎ است تسلط‎ کافی‎ و وافی‎ داشت. وقتی او به نام‎ برخی از محدثان و راویان همچون بزنطی و بنوفضال و اصحاب اجماع می‌رسید چنان داد سخن می‎‎داد‎ که شنونده را مسحور علم و دانش‎ خود‎ می‌کرد‎<ref>ر.ک: مقدمه محقق، جلد 1، صفحه شانزده و هفده</ref>‎.


همین‎ دلبستگی‎ها سبب شده که در متن یا حاشیه کفایة المحصلین به شرح و توضیح حدیث دست‎ یازد‎ و گفتار‎ پیشینیان خویش را نیز مورد نقل و نقد‎ قرار‎ دهد<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص 37 و 38 و 41</ref>‎.
همین‎ دلبستگی‎ها سبب شده که در متن یا حاشیه کفایة المحصلین به شرح و توضیح حدیث دست‎ یازد‎ و گفتار‎ پیشینیان خویش را نیز مورد نقل و نقد‎ قرار‎ دهد<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص 37 و 38 و 41</ref>‎.


از حسنات محققان طبع کنونی، ترجمه گفتاوردهای فارسی شارح است‎ به زبان عربی، البته در حاشیه؛ تا کتاب برای طالب علمان عرب‎زبان زودیاب‎تر گردد. در این ترجمه‎ها نیز اشتباهاتی وجود دارد که لازم است در طبع دیگر اصلاح‎ شود‎: مرحوم مدرس در بخش احکام اطعمه و اشربه<ref>ر.ک: متن کتاب، ج2، ص261</ref>‎. از «الإربیان» به کسر همزه و باء؛ که به نادرست «الأربیان» چاپ شده، سخن گفته و گفتاوردی از آنندراج آورده که در پایان آن‎ می‎‎خوانیم: «…همانا عربی است»، مراد این بوده که واژه «إربیان» فارسی نیست و عربی است، ولی محققان گمان کرده‌اند خوراکی که از آن پخته می‌شود موردنظر قائل‎ بوده‎ و زین رو ترجمه کرده‌اند: «…وهی أکلة عربیة» <ref>ر.ک: جهانبخش، جویا؛ و دیگران، ص100</ref>‎.
از حسنات محققان طبع کنونی، ترجمه گفتاوردهای فارسی شارح است‎ به زبان عربی، البته در حاشیه؛ تا کتاب برای طالب علمان عرب‎زبان زودیاب‎تر گردد. در این ترجمه‎ها نیز اشتباهاتی وجود دارد که لازم است در طبع دیگر اصلاح‎ شود‎: [[مدرس، محمدعلی|مرحوم مدرس]] در بخش احکام اطعمه و اشربه<ref>ر.ک: متن کتاب، ج2، ص261</ref>‎. از «الإربیان» به کسر همزه و باء؛ که به نادرست «الأربیان» چاپ شده، سخن گفته و گفتاوردی از آنندراج آورده که در پایان آن‎ می‎‎خوانیم: «…همانا عربی است»، مراد این بوده که واژه «إربیان» فارسی نیست و عربی است، ولی محققان گمان کرده‌اند خوراکی که از آن پخته می‌شود موردنظر قائل‎ بوده‎ و زین رو ترجمه کرده‌اند: «…وهی أکلة عربیة» <ref>ر.ک: جهانبخش، جویا؛ و دیگران، ص100</ref>‎.


پیش‎ازاین جزء اول از کتاب در سال 1354ق به چاپ سنگی منتشر شده و جزء دوم فراموش شده بود<ref>ر.ک: مقدمه، ص26</ref>‎.
پیش‎ازاین جزء اول از کتاب در سال 1354ق به چاپ سنگی منتشر شده و جزء دوم فراموش شده بود<ref>ر.ک: مقدمه، ص26</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش