۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شپ' به 'شپ') |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
# مقدمه مصحح؛ | # مقدمه مصحح؛ | ||
# مقدمه مؤلف در طریق و قاعده زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات؛ | # مقدمه مؤلف در طریق و قاعده زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات؛ | ||
# هشت روضه که | # هشت روضه که روضههای اول تا پنجم در جلد اول و باقی روضهها در جلد دوم ارائه شده است؛ | ||
# خاتمه. | # خاتمه. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
از فحاوی بسیاری از اخبار و آثار و حکایت صلحا و ابرار محقق میگردد که اموات از احوال احیاء خبر مییابند و به زیارت یاران و دوستان انس حاصل میکنند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | از فحاوی بسیاری از اخبار و آثار و حکایت صلحا و ابرار محقق میگردد که اموات از احوال احیاء خبر مییابند و به زیارت یاران و دوستان انس حاصل میکنند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
روضه اول: در ذکر مقابر و مشاهد اصحاب پیامبر مکرم اسلام(ص) است. این روضه با بررسی تاریخ شهر تبریز آغاز شده است: «بدان که شهر تبریز از بناهایی است که در ظهور اسلام واقع شده، قبل از بنای آن بهجای آن و در حوالی و نواحی آن، | روضه اول: در ذکر مقابر و مشاهد اصحاب پیامبر مکرم اسلام(ص) است. این روضه با بررسی تاریخ شهر تبریز آغاز شده است: «بدان که شهر تبریز از بناهایی است که در ظهور اسلام واقع شده، قبل از بنای آن بهجای آن و در حوالی و نواحی آن، دهها و قلعهها بوده و مردم آنجا آتشپرست بودهاند...» <ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص15</ref>. پسازآن به مستنداتی در رابطه با این شهر اشاره شده است. سپس از مزار صحابی رسول خدا اسامة بن شریک ثعلبی در جنوب شهر تبریز یاد شده است. همچنین از ابودجانه انصاری، فرقد بن زید و ابومحجن ثقفی یاد شده است <ref>ر.ک: همان، ص28-20</ref>. ذکر رباعیات، اشعار و داستانهای متعدد سبب جذابیت کتاب شده است. | ||
روضه دوم: در ذکر مقابر اکابر سرخاب است. نویسنده سرخاب را از جمله مزارات مشهور شهر تبریز معرفی کرده که در جانب شمال آن شهر در پای کوه سرخ واقع است. او در ذکر اهمیت این گورستان به کلام مولانا جلالالدین محمد بلخی اشاره کرده مینویسد: «هر که از تبریز میآید و بهجانب ما میل مینماید تحفه او میباید که خاک پاک سرخاب باشد»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. وی سپس در معرفی مزار پیر باب، ذکر این توضیح را لازم میداند: «پوشیده نماند که در هرجایی اکابر را به القاب متنوعه میخوانند؛ در بعضی جاها شیخ میگویند و در بعضی جا خواجه و در بعضی جا بابا و در بعضی جا باله و در بعضی جا آتا و در بعضی جا پیر»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | روضه دوم: در ذکر مقابر اکابر سرخاب است. نویسنده سرخاب را از جمله مزارات مشهور شهر تبریز معرفی کرده که در جانب شمال آن شهر در پای کوه سرخ واقع است. او در ذکر اهمیت این گورستان به کلام مولانا جلالالدین محمد بلخی اشاره کرده مینویسد: «هر که از تبریز میآید و بهجانب ما میل مینماید تحفه او میباید که خاک پاک سرخاب باشد»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. وی سپس در معرفی مزار پیر باب، ذکر این توضیح را لازم میداند: «پوشیده نماند که در هرجایی اکابر را به القاب متنوعه میخوانند؛ در بعضی جاها شیخ میگویند و در بعضی جا خواجه و در بعضی جا بابا و در بعضی جا باله و در بعضی جا آتا و در بعضی جا پیر»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در این روضه نیز در ضمن ذیلی، حکومت بنیامیه و پسازآن عباسیه و فروع آن یعنی بنی اغلب در افریقیه و طولونیه و اخشیدیه و آل حمدان بهاختصار معرفی شده است<ref>ر.ک: همان، ص284-276</ref>. | در این روضه نیز در ضمن ذیلی، حکومت بنیامیه و پسازآن عباسیه و فروع آن یعنی بنی اغلب در افریقیه و طولونیه و اخشیدیه و آل حمدان بهاختصار معرفی شده است<ref>ر.ک: همان، ص284-276</ref>. | ||
در | در روضههای چهارم تا ششم کتاب مقابر عرفا گجیل، قبوری که در اندرون شهر واقع است از ولیانکوی تا شنبغازان و نیز مقابر اکابری که در نواحی و حدود تبریز واقع است معرفی شدهاند. | ||
روضه هفتم در ذکر احوال سید احمد حسینی حسنی موسوی باب الابوابی ملقب به «بدرالدین» و مشهور به «لالهای» است که در گورستان گجیل دفن شده است<ref>ر.ک: همان، جلد2، ص110-109</ref>. او سرسلسله خاندان سادات لاله و از جانشینان امیر سید عبدالله برزش آبادی مشهدی است، از بابالابواب شروان به تبریز آمده و.... غرض مؤلف از لفظ تعظیمی «مخدوم» و «مخدوم علی الاطلاق» در این کتاب اوست<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، صفحه هفتادویک</ref>. وی بر طریقت صوفیه بوده و بعضی اوقات معارف صوفیه را پیش خواجه شجاعالدین کربالی خوانده که وی شارح گلشن راز و از متصوفین بیبدل بوده است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد2، ص113</ref>. | روضه هفتم در ذکر احوال سید احمد حسینی حسنی موسوی باب الابوابی ملقب به «بدرالدین» و مشهور به «لالهای» است که در گورستان گجیل دفن شده است<ref>ر.ک: همان، جلد2، ص110-109</ref>. او سرسلسله خاندان سادات لاله و از جانشینان امیر سید عبدالله برزش آبادی مشهدی است، از بابالابواب شروان به تبریز آمده و.... غرض مؤلف از لفظ تعظیمی «مخدوم» و «مخدوم علی الاطلاق» در این کتاب اوست<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، صفحه هفتادویک</ref>. وی بر طریقت صوفیه بوده و بعضی اوقات معارف صوفیه را پیش خواجه شجاعالدین کربالی خوانده که وی شارح گلشن راز و از متصوفین بیبدل بوده است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد2، ص113</ref>. |
ویرایش