۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
# فلسفه الهی به معنی عام: در میان مسائل و فنون حکمت نظری چون فلسفه الهی به معنی عام، عمومیتر و نزدیکتر به افهام و عقول است؛ امور عامه را در علم اعلی (فلسفه کلی) مانند کلیات علم طبیعی شمرده و گفتهاند همانطور که در علم طبیعی مباحث کلی و عمومی همچون شکل طبیعی جسم و تناهی یا عدمتناهی ابعاد جسم و نظایر آن مقدم بر سایر مسائل طبیعیات است، در علم کلی نیز مطالب کلی و امور عامه طبعاً بر سایر مباحث فلسفه حق تقدم دارند، لذا فلسفه الهی به معنای عام را بر سایر فصول و مباحث مقدم ذکر کردهاند<ref>ر.ک: سرآغاز، ص1-7</ref>. | # فلسفه الهی به معنی عام: در میان مسائل و فنون حکمت نظری چون فلسفه الهی به معنی عام، عمومیتر و نزدیکتر به افهام و عقول است؛ امور عامه را در علم اعلی (فلسفه کلی) مانند کلیات علم طبیعی شمرده و گفتهاند همانطور که در علم طبیعی مباحث کلی و عمومی همچون شکل طبیعی جسم و تناهی یا عدمتناهی ابعاد جسم و نظایر آن مقدم بر سایر مسائل طبیعیات است، در علم کلی نیز مطالب کلی و امور عامه طبعاً بر سایر مباحث فلسفه حق تقدم دارند، لذا فلسفه الهی به معنای عام را بر سایر فصول و مباحث مقدم ذکر کردهاند<ref>ر.ک: سرآغاز، ص1-7</ref>. | ||
بخش اول از این نوشتار پیرامون مفهوم و حد و رسم وجود و ماهیت است. مفهوم وجود (هستی) یک مفهوم بدیهیالتصور است که در درک آن کاملاً بینیاز از تعریف و تشریح هستیم. ماهیت عبارت است از یک طبیعت کلیه که در پاسخ پرسش از حقیقت شیئی واقع | بخش اول از این نوشتار پیرامون مفهوم و حد و رسم وجود و ماهیت است. مفهوم وجود (هستی) یک مفهوم بدیهیالتصور است که در درک آن کاملاً بینیاز از تعریف و تشریح هستیم. ماهیت عبارت است از یک طبیعت کلیه که در پاسخ پرسش از حقیقت شیئی واقع میگردد مثلاً اگر از حقیقت زید سؤال شود در پاسخ گفته خواهد شد او انسان است بنابراین ماهیت زید انسان خواهد بود. | ||
از جمله نکات مهم مذکور در این بخش ذکر ادله اصاله الوجود است: | از جمله نکات مهم مذکور در این بخش ذکر ادله اصاله الوجود است: | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
از دیگر مباحث مطرح شده در بخش صرف الوجود حقتعالی است. حق از نظر مفهوم لغوی به معنی ثبوت است و به همین دلیل به ذات حقتعالی حق گفته میشود زیرا ثبوت ذات احدیت کاملترین و بالاترین اتحاد ثبوتی است که لایق و سزاوار آن ساحت قدس ربوبی است و ثبوت و حقانیت او از هر گونه نقص و امکان و عدم و عدمی، مبری و منزه است و جمله «و یحق الله الحق» نیز این معنی را تأکید میکند زیرا مقصود این است که خداوند تمام حقایق را ثبوت و وجود میبخشد<ref>ر.ک: همان، ص8-33</ref>. | از دیگر مباحث مطرح شده در بخش صرف الوجود حقتعالی است. حق از نظر مفهوم لغوی به معنی ثبوت است و به همین دلیل به ذات حقتعالی حق گفته میشود زیرا ثبوت ذات احدیت کاملترین و بالاترین اتحاد ثبوتی است که لایق و سزاوار آن ساحت قدس ربوبی است و ثبوت و حقانیت او از هر گونه نقص و امکان و عدم و عدمی، مبری و منزه است و جمله «و یحق الله الحق» نیز این معنی را تأکید میکند زیرا مقصود این است که خداوند تمام حقایق را ثبوت و وجود میبخشد<ref>ر.ک: همان، ص8-33</ref>. | ||
بخش بعدی کتاب در ارتباط با وجود ذهنی است که مؤلف با تشریح و بیان معنای وجود ذهنی و ادله وجود آن به اثبات این مهم میپردازد. سپس در مورد وجود ذهنی تعبیر به معمایی بسیار دشوار میکند که این بحث در میان مباحث دقیق فلسفه با اهمیت خاصی جلوهگر شده و میدان مبارزه آراء و انظار فلاسفه قرار گرفته است. نگارنده پس از طرح این معما به بیان جواب آن رو آورده است و نظریه ملاصدرا در این بحث را مطرح میکند و بیان میدارد که صدرالمتألهین که معمولاً در بیشتر مباحث حکمت طریقه پیشوا و افکار متعالی و بدیعی را از خود به نمایش | بخش بعدی کتاب در ارتباط با وجود ذهنی است که مؤلف با تشریح و بیان معنای وجود ذهنی و ادله وجود آن به اثبات این مهم میپردازد. سپس در مورد وجود ذهنی تعبیر به معمایی بسیار دشوار میکند که این بحث در میان مباحث دقیق فلسفه با اهمیت خاصی جلوهگر شده و میدان مبارزه آراء و انظار فلاسفه قرار گرفته است. نگارنده پس از طرح این معما به بیان جواب آن رو آورده است و نظریه ملاصدرا در این بحث را مطرح میکند و بیان میدارد که صدرالمتألهین که معمولاً در بیشتر مباحث حکمت طریقه پیشوا و افکار متعالی و بدیعی را از خود به نمایش میگذارد، در این مسئله نیز شاهکاری از خود بنیان نهاده است؛ وی نظریه خود را در وجود ذهنی و حل معمای آن با یک مقدمه منطقی اثبات میکند. این مقدمه نهتنها در اینجا بلکه در بسیاری از مسائل حساسیت دارد. | ||
موضوع دیگر موردبحث در این بخش در مورد یکی از ویژگیهای وجود است و آن اینکه وجود، جوهر یا عرض نیست. حقیقت وجود جوهر نیست، برای آنکه جوهر ماهیتی است که اگر در عرصه هستی وجود خارجی بیاید به موضوع موجود تعلق نمیپذیرد و وجود ماهیت نیست تا مشمول این تعریف گردد؛ و همچنین عرض نیست برای آنکه عرض بهطورکلی در محل موجود تحقق مییابد درصورتیکه شخصیت وجود هرگز به موضوعی بستگی ندارد بلکه باید گفت موجودیت هر موضوعی در پرتو نور وجود میسر است<ref>ر.ک: همان، ص34-88</ref>. | موضوع دیگر موردبحث در این بخش در مورد یکی از ویژگیهای وجود است و آن اینکه وجود، جوهر یا عرض نیست. حقیقت وجود جوهر نیست، برای آنکه جوهر ماهیتی است که اگر در عرصه هستی وجود خارجی بیاید به موضوع موجود تعلق نمیپذیرد و وجود ماهیت نیست تا مشمول این تعریف گردد؛ و همچنین عرض نیست برای آنکه عرض بهطورکلی در محل موجود تحقق مییابد درصورتیکه شخصیت وجود هرگز به موضوعی بستگی ندارد بلکه باید گفت موجودیت هر موضوعی در پرتو نور وجود میسر است<ref>ر.ک: همان، ص34-88</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
# و..<ref>ر.ک: همان، ص89-94</ref>. | # و..<ref>ر.ک: همان، ص89-94</ref>. | ||
حدوث و قدم را در علم فلسفه میتوان به مسبوقیت به غیر و عدم مسبوقیت به غیر تفسیر کرد و چون وجود و عدم در هر یک از مراتب وجود نحوه خاص و دارای عنوان مخصوصی است حدوث و قدم نیز قهراً در هر جا رنگ مخصوصی به خود | حدوث و قدم را در علم فلسفه میتوان به مسبوقیت به غیر و عدم مسبوقیت به غیر تفسیر کرد و چون وجود و عدم در هر یک از مراتب وجود نحوه خاص و دارای عنوان مخصوصی است حدوث و قدم نیز قهراً در هر جا رنگ مخصوصی به خود میگیرد. | ||
از جمله مباحث این بخش موضوع حدوث دهری است. حدوث دهری عبارت است از مسبوقیت وجودی که در سلسله طولیه جهان هستی قرار دارد به عدم قهری آن. | از جمله مباحث این بخش موضوع حدوث دهری است. حدوث دهری عبارت است از مسبوقیت وجودی که در سلسله طولیه جهان هستی قرار دارد به عدم قهری آن. |
ویرایش