۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در کشف الظنون گفته شده: تفسیر مجاهد دارای طرقی است که طریق ابن ابی نجیح، طریق ابن جریج و طریق لیث از آنها هستند. در تاریخ التراث العربی هنگام صحبت از آثار مجاهد گفته شده: تفسیر در روایت عبدالله بن ابی نجیح (متوفی 131ق) در هشت کرسی برقرار بوده و طبری حدود هفتصد مرتبه در مواضع مختلف از آن نقل کرده است و نقل وی از روایت ذیل بوده است «حدثنا محمد بن عمرو الباهلی (المتوفی سنه 249ق) قال: حدثنا عیسی بن میمون المکی، قال: حدثنا ابن ابین نجیح عن مجاهد» و زیاداتی بر این؛ پس برخی از اجزای تفسیر وی از طریق دیگر تفاسیر مانند تفسیر ابن جریج و ثوری و معمر بن راشد و عبدالرزاق و ابن همام و ورقه بن عمر و شبل بن عباد، داخل تفسیر طبری شده است.<ref>ر.ک: همان، ص86</ref> | در کشف الظنون گفته شده: تفسیر مجاهد دارای طرقی است که طریق ابن ابی نجیح، طریق ابن جریج و طریق لیث از آنها هستند. در تاریخ التراث العربی هنگام صحبت از آثار مجاهد گفته شده: تفسیر در روایت عبدالله بن ابی نجیح (متوفی 131ق) در هشت کرسی برقرار بوده و طبری حدود هفتصد مرتبه در مواضع مختلف از آن نقل کرده است و نقل وی از روایت ذیل بوده است «حدثنا محمد بن عمرو الباهلی (المتوفی سنه 249ق) قال: حدثنا عیسی بن میمون المکی، قال: حدثنا ابن ابین نجیح عن مجاهد» و زیاداتی بر این؛ پس برخی از اجزای تفسیر وی از طریق دیگر تفاسیر مانند تفسیر ابن جریج و ثوری و معمر بن راشد و عبدالرزاق و ابن همام و ورقه بن عمر و شبل بن عباد، داخل تفسیر طبری شده است.<ref>ر.ک: همان، ص86</ref> | ||
محقق کتاب در مقدمه این تفسیر را دارای ویژگیهایی | محقق کتاب در مقدمه این تفسیر را دارای ویژگیهایی میشمارد که وی را به تحقیق وا داشته است. از جمله این ویژگیها موارد زیر است: | ||
# قدمت این نسخه از تفسیر و ندرت آن؛ زیرا این نسخه در نیمه اول قرن ششم هجری نوشته شده است و محقق با وجود جستجوی فراوان بهجز نسخه دارالکتب المصریه نسخه دیگری از آن را در جای دیگر نیافته است. | # قدمت این نسخه از تفسیر و ندرت آن؛ زیرا این نسخه در نیمه اول قرن ششم هجری نوشته شده است و محقق با وجود جستجوی فراوان بهجز نسخه دارالکتب المصریه نسخه دیگری از آن را در جای دیگر نیافته است. | ||
# شهرت نویسنده تفسیر که تمام اهل علم به ثنای او لب گشودهاند تا جایی که ذهبی درباره وی مینویسد: «أجمعت الأمة علی إمامة مجاهد و الاحتجاج به، و یقول فیه ابن جریج: لأن أکون سمعت من مجاهد أحبُّ إلی من أهلی و مالی» | # شهرت نویسنده تفسیر که تمام اهل علم به ثنای او لب گشودهاند تا جایی که ذهبی درباره وی مینویسد: «أجمعت الأمة علی إمامة مجاهد و الاحتجاج به، و یقول فیه ابن جریج: لأن أکون سمعت من مجاهد أحبُّ إلی من أهلی و مالی» | ||
# سرآمدی وی در تفسیر؛ زیرا وی تفسیرش را از صحابه اخذ کرده؛ دراینارتباط گفته شده که وی تفسیر را از هفده تن از اصحاب رسول خدا(ص) گرفته و اهمیتش تا جایی است که سفیان ثوری درباره آن گفته: تفسیری که از جانب مجاهد باشد، کفایتت میکند. | # سرآمدی وی در تفسیر؛ زیرا وی تفسیرش را از صحابه اخذ کرده؛ دراینارتباط گفته شده که وی تفسیر را از هفده تن از اصحاب رسول خدا(ص) گرفته و اهمیتش تا جایی است که سفیان ثوری درباره آن گفته: تفسیری که از جانب مجاهد باشد، کفایتت میکند. | ||
# اعتماد طبری بر این تفسیر تا جایی که در تفسیرش حدود دو هزار روایت از وی را نقل میکند. | # اعتماد طبری بر این تفسیر تا جایی که در تفسیرش حدود دو هزار روایت از وی را نقل میکند. | ||
# دانش فراگیر وی که شامل قرائات و فقه و حدیث | # دانش فراگیر وی که شامل قرائات و فقه و حدیث میشود؛ در قرائت مشاهیری مانند ابن کثیر داری، ابوعمرو بن علا بر وی قرائت کردهاند و ذهبی وی را شیخ القراء و المفسرین لقب داده. در فقه ائمهای مانند شافعی بر وی اعتماد کردهاند و در حدیث نیز وی از اعلام صحابه نقل حدیث کرده و جمعیت فراوانی از علما و محدثین از وی روایت کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص23-24</ref> | ||
مفسرین از صحابه کل قرآن را تفسیر نکردهاند و هرکدام به تفسیر تعدادی از آیات پرداختهاند. آنان معمولاً بر توضیح معنی لغوی با الفاظی موجز، بسنده کردهاند و بهندرت احکام را از آیات استنباط کردهاند یا سبب نزول آیات را ذکر کردهاند و یا اینکه از اهل کتاب چیزی را اخذ کردهاند تا در تفسیرشان به کار ببندند. شیوه ابن عباس، بزرگ مفسران صحابه نیز چنین بوده است و طبعاً مجاهد نیز باید این شیوه را برگزیده باشد. البته در مجاهد، علاوه بر این موارد زیاداتی را نیز شاهدیم؛ وی در تعداد آیاتی که تفسیر کرده بر ابن عباس پیشی گرفته، همچنین در بسیاری از موارد، به استنباط احکام از آیات پرداخته است. بذر مکاتب فقهی و کلامی بعدی را باید در مکتب او جست، مثلاً شافعی در فقهش بر مجاهد بر فقه مجاهد تکیه میکند و معتزله نیز در قول به عدم رؤیت خداوند، بر وی اعتماد کردهاند. وی در اتصال به اهل کتاب و سؤال از آنان نیز زیاد بهره برده است. البته این امر را میتوان توجیه کرد و گفت مجاهد از شیوه ابن عباس عدول نکرده بلکه اقتضای زمان و مکانی که وی در آن بوده این بوده که چنین کارهایی را بکند؛ زیرا دانش مردم در دوران مجاهد کمتر از علم آنان در دوره ابن عباس بوده است و ازاینرو مفسران در توضیح و تفسیر محتاج به مواردی | مفسرین از صحابه کل قرآن را تفسیر نکردهاند و هرکدام به تفسیر تعدادی از آیات پرداختهاند. آنان معمولاً بر توضیح معنی لغوی با الفاظی موجز، بسنده کردهاند و بهندرت احکام را از آیات استنباط کردهاند یا سبب نزول آیات را ذکر کردهاند و یا اینکه از اهل کتاب چیزی را اخذ کردهاند تا در تفسیرشان به کار ببندند. شیوه ابن عباس، بزرگ مفسران صحابه نیز چنین بوده است و طبعاً مجاهد نیز باید این شیوه را برگزیده باشد. البته در مجاهد، علاوه بر این موارد زیاداتی را نیز شاهدیم؛ وی در تعداد آیاتی که تفسیر کرده بر ابن عباس پیشی گرفته، همچنین در بسیاری از موارد، به استنباط احکام از آیات پرداخته است. بذر مکاتب فقهی و کلامی بعدی را باید در مکتب او جست، مثلاً شافعی در فقهش بر مجاهد بر فقه مجاهد تکیه میکند و معتزله نیز در قول به عدم رؤیت خداوند، بر وی اعتماد کردهاند. وی در اتصال به اهل کتاب و سؤال از آنان نیز زیاد بهره برده است. البته این امر را میتوان توجیه کرد و گفت مجاهد از شیوه ابن عباس عدول نکرده بلکه اقتضای زمان و مکانی که وی در آن بوده این بوده که چنین کارهایی را بکند؛ زیرا دانش مردم در دوران مجاهد کمتر از علم آنان در دوره ابن عباس بوده است و ازاینرو مفسران در توضیح و تفسیر محتاج به مواردی میشدهاند که مفسران دورههای پیشتر بینیاز از آن بودهاند. درباره کثرت استنباط احکام از آیات توسط مجاهد نیز همین سخن را میتوان گفت. بههرحال ابن عباس راه را برای مجاهد گشوده و این حق مجاهد است که کاری بیش از آنکه استادش انجام داده، انجام داده باشد. درباره کثرت اختلاط با اهل کتاب و سؤال از آنان نیز، باید گفت پس از فتوحات اسلامی، ارتباط و اختلاط مسلمانان با اهل کتاب زیاد شد و در توضیح بسیاری از مجملات قرآن نیاز به توضیح اهل کتاب بوده است و بااینحال، مجاهد در تفسیرش مقدار کمی از آرای اهل کتاب استفاده کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص139-140</ref> | ||
مجاهد از دوستداران اهلبیت علیهمالسلام است. روایات بسیاری را در فضایل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی علیهالسلام]] یاد میکند. در تفسیر آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» چنین میگوید: فان لعلّی سابقته و فضیلته لانه سبقهم الی الاسلام و هنگام تفسیر آیه 274 سوره بقره: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»، میگوید: نزلت فی علی بن ابیطالب علیهالسلام. کانت لعلی اربع دراهم فتصدق بدرهم سرّا و بدرهم علانیة و بدرهم باللیل و بدرهم بالنهار. | مجاهد از دوستداران اهلبیت علیهمالسلام است. روایات بسیاری را در فضایل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی علیهالسلام]] یاد میکند. در تفسیر آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» چنین میگوید: فان لعلّی سابقته و فضیلته لانه سبقهم الی الاسلام و هنگام تفسیر آیه 274 سوره بقره: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»، میگوید: نزلت فی علی بن ابیطالب علیهالسلام. کانت لعلی اربع دراهم فتصدق بدرهم سرّا و بدرهم علانیة و بدرهم باللیل و بدرهم بالنهار. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
جلوه عقلی در تفسیر مجاهد: مجاهد را میتوان نخستین بنیادگذار مکتب نوین در تفسیر قرآن کریم دانست که همواره باب اجتهاد و بهرهگیری از عقل را به گونه گسترده در تفسیر آیات قرآن مجید به کار گرفته است. حتی گاه مشاهده میگردد که در بسیاری از موارد با استادش ابن عباس در روایات و تفسیر آیات اختلاف در لفظ و معنی دارد و ابتکار جالبی در تفسیر آیات به کار میبرد و اعتماد بسیاری به عقل در فهم خواسته خدا از خود نشان میدهد. بر پایه نصوص تاریخی، روش او در عصر خود جنجالی به راه انداخت. فرزندش عبدالوهاب بن مجاهد میگوید: روزی مردی به پدرم رسید و گفت: تو هستی که قرآن را به رأی خویش تفسیر میکنی؟ پدرم گریست و گفت: من تفسیر قرآن کریم نزد بیش از ده نفر از اصحاب رسول خدا صلیالله علیه و اله و سلم رضیاللهعنهم فرا گرفتهام. | جلوه عقلی در تفسیر مجاهد: مجاهد را میتوان نخستین بنیادگذار مکتب نوین در تفسیر قرآن کریم دانست که همواره باب اجتهاد و بهرهگیری از عقل را به گونه گسترده در تفسیر آیات قرآن مجید به کار گرفته است. حتی گاه مشاهده میگردد که در بسیاری از موارد با استادش ابن عباس در روایات و تفسیر آیات اختلاف در لفظ و معنی دارد و ابتکار جالبی در تفسیر آیات به کار میبرد و اعتماد بسیاری به عقل در فهم خواسته خدا از خود نشان میدهد. بر پایه نصوص تاریخی، روش او در عصر خود جنجالی به راه انداخت. فرزندش عبدالوهاب بن مجاهد میگوید: روزی مردی به پدرم رسید و گفت: تو هستی که قرآن را به رأی خویش تفسیر میکنی؟ پدرم گریست و گفت: من تفسیر قرآن کریم نزد بیش از ده نفر از اصحاب رسول خدا صلیالله علیه و اله و سلم رضیاللهعنهم فرا گرفتهام. | ||
چنانکه یاد شد، مجاهد در بسیاری از موارد در تفسیر خود در فهم خواسته خدا از عقل و تفسیر به رأی بهره گرفته است. در اینجا به نمونهای از آن اشاره | چنانکه یاد شد، مجاهد در بسیاری از موارد در تفسیر خود در فهم خواسته خدا از عقل و تفسیر به رأی بهره گرفته است. در اینجا به نمونهای از آن اشاره میشود: در آیه 65 از سوره بقره «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ»؛ ترجمه: بیگمان شما دانستید چه کسانی از میان شما در روز شنبه از اندازه درگذشتند و ما آنان را مسخ کردیم و گفتیم بوزینگان خوار باشید. مجاهد چنین تفسیر میکند: لم یمسخوا قردة و لکنه کقوله: «کَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَاراً» (جمعه: 5) و به روایت دیگر از مجاهد: «مسخت قلوبهم و لم یمسخوا قردة». مجاهد بر این عقیده است که آن انسانهای گناهکار به بوزینگان مسخ نگشتند بلکه دلهای آنان مسخ شد و خود آنها همچنان انسان باقی ماندند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/35 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص35-36]</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش