۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
[[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] این قصیده را - که حاوی نکات حکمی و عرفانی است - به استقبال از قصیده حکیمانه ناصرخسرو قبادیانی سروده است. مطلع قصیده ناصرخسرو، به این قرار است:{{شعر}}{{ب|''چیست این گنبد که گویی پرگهر دریاستی''|2=''یا هزاران شمع در پنگانی از میناستی''}}{{پایان شعر}} | [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] این قصیده را - که حاوی نکات حکمی و عرفانی است - به استقبال از قصیده حکیمانه ناصرخسرو قبادیانی سروده است. مطلع قصیده ناصرخسرو، به این قرار است:{{شعر}}{{ب|''چیست این گنبد که گویی پرگهر دریاستی''|2=''یا هزاران شمع در پنگانی از میناستی''}}{{پایان شعر}} | ||
قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] نیز اینگونه آغاز | قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] نیز اینگونه آغاز میشود:{{شعر}}{{ب|''چرخ با این اختران، نغز و خوش و زیباستی''|2=''صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی''}}{{ب|''صورت زیرین اگر با نردبان معرفت''|2=''بررود بالا همان با اصل خود یکتاستی''}}{{پایان شعر}} | ||
<ref>ر.ک: همان، ص418</ref> | <ref>ر.ک: همان، ص418</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در این قصیده، استعمال یاء در پایان بیتها، گاه درست و گاه بیرون از قاعده دستور زبان فارسی است؛ مثلاًدر بیت نخستین از قصیده، [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] دستور فصحای فارسیگوی را در این راه به کار نبسته، ولیکن در بیت دوم دانسته و ندانسته قاعده را رعایت کرده است. استعمال این یاء، بهجز معنی استمرار و مداومت، تنها در جملههای شرطی و رجایی و تشبیهی و جواب شرط، مجاز است.<ref>ر.ک: همان، ص418-419</ref>. | در این قصیده، استعمال یاء در پایان بیتها، گاه درست و گاه بیرون از قاعده دستور زبان فارسی است؛ مثلاًدر بیت نخستین از قصیده، [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] دستور فصحای فارسیگوی را در این راه به کار نبسته، ولیکن در بیت دوم دانسته و ندانسته قاعده را رعایت کرده است. استعمال این یاء، بهجز معنی استمرار و مداومت، تنها در جملههای شرطی و رجایی و تشبیهی و جواب شرط، مجاز است.<ref>ر.ک: همان، ص418-419</ref>. | ||
لحن قصیده، عرفانی و مشحون از مبانی حکمی است. مباحثی از الهیات بالمعنی الاخص، توحید عرفا، مسئله معاد، مسئله نفس و عقل در ضمن آن مطرح گشته و بهتناسب به حکمت عملی و تذکرات اخلاقی نیز پرداخته شده است؛ بهعنوان مثال:{{شعر}}{{ب|''ره نیابد بر دری از آسمان دنیاپرست''|2=''ورنه بگشایند بر وی گرچه درها واستی''}}{{ب|''هرکه فانی شد در او یابد حیات جاودان''|2=''ور به خود افتاد کارش | لحن قصیده، عرفانی و مشحون از مبانی حکمی است. مباحثی از الهیات بالمعنی الاخص، توحید عرفا، مسئله معاد، مسئله نفس و عقل در ضمن آن مطرح گشته و بهتناسب به حکمت عملی و تذکرات اخلاقی نیز پرداخته شده است؛ بهعنوان مثال:{{شعر}}{{ب|''ره نیابد بر دری از آسمان دنیاپرست''|2=''ورنه بگشایند بر وی گرچه درها واستی''}}{{ب|''هرکه فانی شد در او یابد حیات جاودان''|2=''ور به خود افتاد کارش بیشک از موتاستی''}}{{پایان شعر}} | ||
<ref>ر.ک: همان، ص419</ref> | <ref>ر.ک: همان، ص419</ref> | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
# شرح محسن بن محمد گیلانی (تألیفشده در 1207ق)، شاگرد خلخالی یادشده؛ | # شرح محسن بن محمد گیلانی (تألیفشده در 1207ق)، شاگرد خلخالی یادشده؛ | ||
# شرح حکیم عباس دارابی (متوفی 1300ق)، از شاگردان حکیم [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]]. | # شرح حکیم عباس دارابی (متوفی 1300ق)، از شاگردان حکیم [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]]. | ||
هر سه شرح، به زبان فارسی است. شرح خلخالی بهلحاظ مبنا، به طریقه ناظم نزدیکتر است. شرح گیلانی، مختصرترین شروح و بهلحاظ مبنا، بیشتر به حکمت متعالیه متمایل است تا به مشی [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]]. شرح حکیم دارابی بهلحاظ حجم، مفصلترین شروح و بهلحاظ عمق و دقت، قابل اعتناست. وی این قصیده را بر اساس تعالیم استادش، حکیم سبزواری و بر مبنای حکمت متعالیه شرح کرده است. تسلط کامل حکیم دارابی بر ادبیات فارسی از استشهادهای بجای وی به [[گلشن راز]]، [[مثنوی معنوی|مثنوی مولوی]] و دیوان حافظ و غیر آن هویدا | هر سه شرح، به زبان فارسی است. شرح خلخالی بهلحاظ مبنا، به طریقه ناظم نزدیکتر است. شرح گیلانی، مختصرترین شروح و بهلحاظ مبنا، بیشتر به حکمت متعالیه متمایل است تا به مشی [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]]. شرح حکیم دارابی بهلحاظ حجم، مفصلترین شروح و بهلحاظ عمق و دقت، قابل اعتناست. وی این قصیده را بر اساس تعالیم استادش، حکیم سبزواری و بر مبنای حکمت متعالیه شرح کرده است. تسلط کامل حکیم دارابی بر ادبیات فارسی از استشهادهای بجای وی به [[گلشن راز]]، [[مثنوی معنوی|مثنوی مولوی]] و دیوان حافظ و غیر آن هویدا میشود. استنادهای فراوان وی به کلمات حکما و عرفا، بهویژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، از امتیازهای این شرح است. او ابیات میرفدرسکی را پس از بیان مقدمات حکمی و عرفانی، توضیح میدهد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
[[امین، محسن|صاحب «أعيان الشيعة»]]، بیآنکه ذکری از دیگر شروح به بیان آورد، شرح خلخالی را احسن شروح قصیده دانسته است. این ترجیح، چهبسا به دلیل هماهنگی مبنای شارح و ناظم باشد. هیچیک از شارحین قصیده، از حکمای طراز اول گروه سوم حکما به حساب نمیآیند<ref>ر.ک: همان، ص419-420</ref>. | [[امین، محسن|صاحب «أعيان الشيعة»]]، بیآنکه ذکری از دیگر شروح به بیان آورد، شرح خلخالی را احسن شروح قصیده دانسته است. این ترجیح، چهبسا به دلیل هماهنگی مبنای شارح و ناظم باشد. هیچیک از شارحین قصیده، از حکمای طراز اول گروه سوم حکما به حساب نمیآیند<ref>ر.ک: همان، ص419-420</ref>. |
ویرایش