ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان، پرتغال و جزایر بریتانیا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
خط ۴۵: خط ۴۵:
در بخشی از این مقاله در رابطه با تاریخ تشیع در هندوستان می‌خوانیم: «قطعه دکن دارای چهار سلطنت عظیمه بوده است که سه نفر از آنها مسلم و از طبقه شیعه بوده‌اند؛ قبل از آنکه در ایران رواجی بگیرد به‎واسطه شاه اسماعیل، در دکن رواج کاملی داشت. ابتدای دین شیعه از سلطان احمد ولی که از سلسله بهمنیه و اولاد حسن کانکو بود در دکن رواج گرفت. محمد قطب شاه و سلاطین نظامیه شاهیه به این مذهب بوده و علوی تمام داشتند و...»<ref>ر.ک: همان، ص40-39</ref>‎.
در بخشی از این مقاله در رابطه با تاریخ تشیع در هندوستان می‌خوانیم: «قطعه دکن دارای چهار سلطنت عظیمه بوده است که سه نفر از آنها مسلم و از طبقه شیعه بوده‌اند؛ قبل از آنکه در ایران رواجی بگیرد به‎واسطه شاه اسماعیل، در دکن رواج کاملی داشت. ابتدای دین شیعه از سلطان احمد ولی که از سلسله بهمنیه و اولاد حسن کانکو بود در دکن رواج گرفت. محمد قطب شاه و سلاطین نظامیه شاهیه به این مذهب بوده و علوی تمام داشتند و...»<ref>ر.ک: همان، ص40-39</ref>‎.


جغرافیای هند دومین رساله کتاب است که با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوه‎ها، رودخانه‎ها، زبان‎ها و طوایف هندوستان به‎ترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ به‎عنوان مثال «احمدآباد»، شهری در شمال بمبئی، «آبو»، کوهی در راجپوتانه و «بیلگوند»، طایفه‌ای از مسلمانان هند معرفی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص‎49 و 50 و 53</ref>‎.
جغرافیای هند دومین رساله کتاب است که با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوه‌ها، رودخانه‌ها، زبان‎ها و طوایف هندوستان به‎ترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ به‎عنوان مثال «احمدآباد»، شهری در شمال بمبئی، «آبو»، کوهی در راجپوتانه و «بیلگوند»، طایفه‌ای از مسلمانان هند معرفی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص‎49 و 50 و 53</ref>‎.


نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده‎مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامه‎های هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، به‎واسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص‎80</ref>‎.
نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده‎مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامه‌های هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، به‎واسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص‎80</ref>‎.


او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، می‎نویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادی‎های آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن، شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کرده‌اند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیست‎وپنج هزار میل محیط آن را»<ref>ر.ک: همان، ص‎81</ref>‎.
او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، می‎نویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادی‎های آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن، شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کرده‌اند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیست‎وپنج هزار میل محیط آن را»<ref>ر.ک: همان، ص‎81</ref>‎.
خط ۵۳: خط ۵۳:
سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به برّ اعظم، مملکت، شبه جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً «برّ اعظم» را قطعه زمین بسیار بزرگی معرفی کرده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا «تل» را قطعه زمینی خوانده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>‎.
سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به برّ اعظم، مملکت، شبه جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً «برّ اعظم» را قطعه زمین بسیار بزرگی معرفی کرده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا «تل» را قطعه زمینی خوانده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>‎.


نویسنده در این اثر تنها به مباحث جغرافیایی نپرداخته، بلکه از دین و مذهب مردم هندوستان نیز سخن گفته است: «باید دانست که در مملکت هندوستان صاحبان ادیان و مذاهب مختلفه هستند که به‎هیچ‎وجه با یکدیگر در اطوار و قوانین و آیین مذهبی متشابه نیستند. آنچه از اهالی هندوستان که در طرف شمالی کوه بندیاچل ساکنند، آنها را آریه می‎نامند و آنچه در طرف جنوبی بندیاچل سکنی دارند، آنها را دراوری گویند و زبان این دو فرقه هیچ با زبان سنسکریت آمیخته نشده است؛ لهذا بعضی از اهالی هندوستان را اعتقاد این است که اشخاص مذکوره از متوطنین قدیمه مملکت هندوستان است... هنگامی ‎که مسلمانان بر ممالک هندوستان غلبه کردند، بسیاری از افاغنه و بلوچ‎ها و اعراب و پارسیان و غیرهم رو به این مملکت نموده، در اضلاع آن اقامت نمودند و اکنون اولاد ایشان در بسیاری از بلاد هند موجودند»<ref>ر.ک: همان، ص‎96-95</ref>‎.
نویسنده در این اثر تنها به مباحث جغرافیایی نپرداخته، بلکه از دین و مذهب مردم هندوستان نیز سخن گفته است: «باید دانست که در مملکت هندوستان صاحبان ادیان و مذاهب مختلفه هستند که به‌هیچ‎وجه با یکدیگر در اطوار و قوانین و آیین مذهبی متشابه نیستند. آنچه از اهالی هندوستان که در طرف شمالی کوه بندیاچل ساکنند، آنها را آریه می‎نامند و آنچه در طرف جنوبی بندیاچل سکنی دارند، آنها را دراوری گویند و زبان این دو فرقه هیچ با زبان سنسکریت آمیخته نشده است؛ لهذا بعضی از اهالی هندوستان را اعتقاد این است که اشخاص مذکوره از متوطنین قدیمه مملکت هندوستان است... هنگامی ‎که مسلمانان بر ممالک هندوستان غلبه کردند، بسیاری از افاغنه و بلوچ‎ها و اعراب و پارسیان و غیرهم رو به این مملکت نموده، در اضلاع آن اقامت نمودند و اکنون اولاد ایشان در بسیاری از بلاد هند موجودند»<ref>ر.ک: همان، ص‎96-95</ref>‎.


در رساله سوم خلاصه تاریخ پرتغال ذکر شده است. در ابتدای این مقاله چنین می‌خوانیم: «هانری دبرکنک که با برادرش ریلون دبرکنک به قصد جهاد با مسلمین و مال اندوختن و چپاول بردن به اسپانیا آمده بود، به حمایت عیسویان نورتیانی درآمده، در بلده پرتکال که یکی از بلاد نورتیانی در تصرف اعراب بود، با عرب‌ها جنگید و غالب آمد و اسم آن شهر را به قید علمیت به مهمه متصرفات عیسویان بخشید و مملکت پرتکالش نام گذاشت»<ref>ر.ک: همان، ص‎239</ref>‎.
در رساله سوم خلاصه تاریخ پرتغال ذکر شده است. در ابتدای این مقاله چنین می‌خوانیم: «هانری دبرکنک که با برادرش ریلون دبرکنک به قصد جهاد با مسلمین و مال اندوختن و چپاول بردن به اسپانیا آمده بود، به حمایت عیسویان نورتیانی درآمده، در بلده پرتکال که یکی از بلاد نورتیانی در تصرف اعراب بود، با عرب‌ها جنگید و غالب آمد و اسم آن شهر را به قید علمیت به مهمه متصرفات عیسویان بخشید و مملکت پرتکالش نام گذاشت»<ref>ر.ک: همان، ص‎239</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش