مفسران شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ر' به 'ی‌ر')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}  
}}  


'''‎مفسران شیعه'''، اثر [[شفیعی، محمد|محمد شفیعی]]، کتابی است یک جلدی به زبان فارسی با موضوع علوم قرآنی و تاریخ تشیع. نویسنده در این کتاب به بیان مباحث مربوط به قرآن با نگرش به تاریخ تشیع می‌پردازد و در فصل پایانی اثر، نام تفاسیر و مفسران شیعه را با توضیحی مختصر به‎ترتیب قرن (تا قرن چهاردهم هجری) ذکر می‎نماید.
'''‎مفسران شیعه'''، اثر [[شفیعی، محمد|محمد شفیعی]]، کتابی است یک جلدی به زبان فارسی با موضوع علوم قرآنی و تاریخ تشیع. نویسنده در این کتاب به بیان مباحث مربوط به قرآن با نگرش به تاریخ تشیع می‌پردازد و در فصل پایانی اثر، نام تفاسیر و مفسران شیعه را با توضیحی مختصر به‎ترتیب قرن (تا قرن چهاردهم هجری) ذکر می‌نماید.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۳: خط ۳۳:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در مقدمه کتاب، به نحوه آشنایی خودش با قرآن از دوران کودکی تا زمان پختگی می‌پردازد. وی می‎نویسد: «شب‎هاى ماه مبارک رمضان بود که به فرمان پدر به سرپرستى برادر بزرگ‎ترم در جلسه قرائت قرآن مسجد محله شرکت می‌کردم. سخن از کلام خدا بود و صداى قاریانى که با احاطه به دانش تجوید، به کار تلاوت کتاب آسمانى مشغول بودند. معلم قرائت مسجد محله که پیرمرد نورانى و روشندلى بود، به کودکان مکتب خود حروف «یرملون» را می‎آموخت و نحوه «ادغام» کلمات را یاد می‌داد. گوش من از خردسالى با روایت «حفص» و قرائت «عاصم» آشنا شد و اختلاف نظر قراء سبعه یک ماه تمام و پس از آن سالیان دراز مورد بحث و گفتگو بود.  
نویسنده در مقدمه کتاب، به نحوه آشنایی خودش با قرآن از دوران کودکی تا زمان پختگی می‌پردازد. وی می‌نویسد: «شب‎هاى ماه مبارک رمضان بود که به فرمان پدر به سرپرستى برادر بزرگ‎ترم در جلسه قرائت قرآن مسجد محله شرکت می‌کردم. سخن از کلام خدا بود و صداى قاریانى که با احاطه به دانش تجوید، به کار تلاوت کتاب آسمانى مشغول بودند. معلم قرائت مسجد محله که پیرمرد نورانى و روشندلى بود، به کودکان مکتب خود حروف «یرملون» را می‎آموخت و نحوه «ادغام» کلمات را یاد می‌داد. گوش من از خردسالى با روایت «حفص» و قرائت «عاصم» آشنا شد و اختلاف نظر قراء سبعه یک ماه تمام و پس از آن سالیان دراز مورد بحث و گفتگو بود.  
آن روزگار از قرآن صداى رساى قارى را می‎شناختم و راز به‎هم پیوستن حروفى را که «اخفاء» و «اظهار» و «ادغام» می‎آفرینند و حروف «غنه» که به اصطلاح معلم قرائت در«خیشوم» مى‎پیچید؛ همین و همین و دیگر هیچ.  
آن روزگار از قرآن صداى رساى قارى را می‎شناختم و راز به‎هم پیوستن حروفى را که «اخفاء» و «اظهار» و «ادغام» می‎آفرینند و حروف «غنه» که به اصطلاح معلم قرائت در«خیشوم» مى‎پیچید؛ همین و همین و دیگر هیچ.  


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش