۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
کتاب با بیان اصول و مسائل فرائض در ارث شروع میشود و سپس به ترتیب به بیان مسائل مربوط به سهمالارث در فرضهای متفاوت مانند اکدریه (صورت این مسئله چنین است: هنگامیکه زن بمیرد و شوهر، مادر، خواهر و جد او زنده باشند، در این صورت سهم زوج نصف و سهم مادر یکسوم و سهم خواهر نصف و سهم جد یکششم مال است. گفته شده این مسئله ازاینجهت به مسئله اکدریه مشهور شده است که عبدالملک بن مروان آن را از فردى به نام اکدر پرسید. فتاواى فقهاى اهل سنت بلکه تابعین در این مسئله مختلف است. این مسئله از فروع عول است، حتى اگر قائل نباشیم که جد متوفا در اینجا سهمى دارد؛ زیرا سهم زوج یکدوم و سهم خواهر یکدوم و سهم مادر یکسوم است و درنتیجه ترکه گنجایش این فروض را ندارد، چه رسد به اینکه یکششم مال را هم از آن جد بدانیم.) <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18749/75 سبحانی تبریزی، جعفر، ص75]</ref> ارث همسر و پدر و مادر، دختر و نوه دختر پسری و خواهر، خوهران مادری و مادر، دختر و خواهر، همسر و مادر و برادران، دختر برادر و عمه، عموزادگانی که یکیشان پدری باشد، جد، جده، و موالی، میپردازد. مثلاً در یکی از فرضهای کتاب که با عنوان «باب ابنة و ابنة ابن و أخت» میخوانیم: حدثنا عبدالوهاب بن عیسی الواسطی، ثنا ابن مهدی، عن سفیان الثوری، عن أبی قیس، عن هزیل بن شرحبیل قال: جاء رجل، إلی أبی موسی الأشعری، فسأله عن ابنة و ابنة ابن و أخت؟ فقال: للبنت النصف، و لابنة الابن النصف: و ائت عبدالله بن مسعود فإنه سیتابعنا ثم ائتنی. | کتاب با بیان اصول و مسائل فرائض در ارث شروع میشود و سپس به ترتیب به بیان مسائل مربوط به سهمالارث در فرضهای متفاوت مانند اکدریه (صورت این مسئله چنین است: هنگامیکه زن بمیرد و شوهر، مادر، خواهر و جد او زنده باشند، در این صورت سهم زوج نصف و سهم مادر یکسوم و سهم خواهر نصف و سهم جد یکششم مال است. گفته شده این مسئله ازاینجهت به مسئله اکدریه مشهور شده است که عبدالملک بن مروان آن را از فردى به نام اکدر پرسید. فتاواى فقهاى اهل سنت بلکه تابعین در این مسئله مختلف است. این مسئله از فروع عول است، حتى اگر قائل نباشیم که جد متوفا در اینجا سهمى دارد؛ زیرا سهم زوج یکدوم و سهم خواهر یکدوم و سهم مادر یکسوم است و درنتیجه ترکه گنجایش این فروض را ندارد، چه رسد به اینکه یکششم مال را هم از آن جد بدانیم.) <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18749/75 سبحانی تبریزی، جعفر، ص75]</ref> ارث همسر و پدر و مادر، دختر و نوه دختر پسری و خواهر، خوهران مادری و مادر، دختر و خواهر، همسر و مادر و برادران، دختر برادر و عمه، عموزادگانی که یکیشان پدری باشد، جد، جده، و موالی، میپردازد. مثلاً در یکی از فرضهای کتاب که با عنوان «باب ابنة و ابنة ابن و أخت» میخوانیم: حدثنا عبدالوهاب بن عیسی الواسطی، ثنا ابن مهدی، عن سفیان الثوری، عن أبی قیس، عن هزیل بن شرحبیل قال: جاء رجل، إلی أبی موسی الأشعری، فسأله عن ابنة و ابنة ابن و أخت؟ فقال: للبنت النصف، و لابنة الابن النصف: و ائت عبدالله بن مسعود فإنه سیتابعنا ثم ائتنی. | ||
فأتی عبدالله فسأله فقال: قد ضللت إذا و ما أنا من المهتدین، لأقضین فیها بقضاء رسولالله | فأتی عبدالله فسأله فقال: قد ضللت إذا و ما أنا من المهتدین، لأقضین فیها بقضاء رسولالله صلیاللهعلیه [و آله] و سلم: للبنت النصف و لابنة الابن السدس و ما بقی فللأخت. | ||
فأتی ابا موسی فأخبره فقال: لا تسألونی عن شئ مادام هذا الحبر فیکم. ماجرای این روایت درباره تقسیم ارث در فرضی است که وارثان یک دختر، نوه دختر پسری و یک خواهر باشند. در این روایت ابتدا ابوموسی اشعری به سؤالکننده میگوید: نیمی را باید به دختر داد و نیم دیگر را به نوه دختر پسری. ولی وی را به عبدالله بن مسعود نیز ارجاع میدهد تا مسئله را از او بپرسد: عبدالله مسعود که پیشتر همین حکم را میداده متوجه میشود که اشتباه میکرده و لذا حکم درست را اینگونه بیان میدارد که: نیمی را باید به دختر داد و یکششم را به نوه دختر پسری و مابقی از آن خواهر میت است. هنگامیکه پرسشگر برای بیان جواب ابن مسعود نزد ابوموسی میرود و ابوموسی پاسخ ابن مسعود را میبیند میگوید: تا زمانی که این حَبُر (یعنی عالم) در میان شماست، از من سؤال نپرسید.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39842/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref> | فأتی ابا موسی فأخبره فقال: لا تسألونی عن شئ مادام هذا الحبر فیکم. ماجرای این روایت درباره تقسیم ارث در فرضی است که وارثان یک دختر، نوه دختر پسری و یک خواهر باشند. در این روایت ابتدا ابوموسی اشعری به سؤالکننده میگوید: نیمی را باید به دختر داد و نیم دیگر را به نوه دختر پسری. ولی وی را به عبدالله بن مسعود نیز ارجاع میدهد تا مسئله را از او بپرسد: عبدالله مسعود که پیشتر همین حکم را میداده متوجه میشود که اشتباه میکرده و لذا حکم درست را اینگونه بیان میدارد که: نیمی را باید به دختر داد و یکششم را به نوه دختر پسری و مابقی از آن خواهر میت است. هنگامیکه پرسشگر برای بیان جواب ابن مسعود نزد ابوموسی میرود و ابوموسی پاسخ ابن مسعود را میبیند میگوید: تا زمانی که این حَبُر (یعنی عالم) در میان شماست، از من سؤال نپرسید.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39842/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref> |
ویرایش