۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
جز (جایگزینی متن - 'یر' به 'یر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
نویسنده در یکی از فصول سفر پنجم کتاب به موضوع صابئین پرداخته است و آنها را از فرق کفار دانسته است. صابئین کسانی هستند که ستارگان را میپرستند، ولذا آنها را شبیه گروهی از مجوس میداند که خورشید و ماه را میپرستند. این گروه برای ستارگان تأثیرات فوقالعاده در کشاورزی و غیر آن از امور دنیوی قائل هستند و به همین جهت آنها را مستحق عبادت میدانند. قاضی در اینجا به جان خود قسم میخورد که اگر واقعاً این تأثیرات بهتنهایی از خود ستارگان بود شایسته پرستش بودند؛ اما این تأثیرات بهواسطه قدرت پروردگار است، ولذا خداوند است که شایسته شکر و عبادت است نه آنها<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/227 ر.ک: همان، ص227]</ref>. | نویسنده در یکی از فصول سفر پنجم کتاب به موضوع صابئین پرداخته است و آنها را از فرق کفار دانسته است. صابئین کسانی هستند که ستارگان را میپرستند، ولذا آنها را شبیه گروهی از مجوس میداند که خورشید و ماه را میپرستند. این گروه برای ستارگان تأثیرات فوقالعاده در کشاورزی و غیر آن از امور دنیوی قائل هستند و به همین جهت آنها را مستحق عبادت میدانند. قاضی در اینجا به جان خود قسم میخورد که اگر واقعاً این تأثیرات بهتنهایی از خود ستارگان بود شایسته پرستش بودند؛ اما این تأثیرات بهواسطه قدرت پروردگار است، ولذا خداوند است که شایسته شکر و عبادت است نه آنها<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/227 ر.ک: همان، ص227]</ref>. | ||
نویسنده در بخشی از سفر ششم به موضوع حسن و قبح پرداخته است. دو گروه امامیه و معتزله را که در بسیاری از مسائل مـربوط بـه «عدل» نظر یکسانی دارند، تحت عنوان «عدلیه» یاد میکنند؛ بنابراین اصل حسن و قـبح عـقلی نـیز از محرکات آن بشمار | نویسنده در بخشی از سفر ششم به موضوع حسن و قبح پرداخته است. دو گروه امامیه و معتزله را که در بسیاری از مسائل مـربوط بـه «عدل» نظر یکسانی دارند، تحت عنوان «عدلیه» یاد میکنند؛ بنابراین اصل حسن و قـبح عـقلی نـیز از محرکات آن بشمار میرود و طرح این مسئله در کلام اسلامی نیز توسط آنان انجام گرفته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5715/25 ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، ص25]</ref>. | ||
حسن و نیکو و قبیح و زشت بهخودیخود نیکو و زشت است؛ خواه آنکه شرع به آن حکم کرده باشد یا نکرده باشد، مانند نیکی، راستی، بدی و دروغ. عقل در ادراک این امور استقلال دارد و بهتنهایی و قبل از اینکه از شرع چیزی به او رسیده باشد، قادر به درک و تشخیص آنهاست؛ ازاینرو، حسن و قبح ذاتی به نام حسن و قبح عقلی نیز خوانده میشود و از آن تعبیر به مستقلات عقلیه میشود؛ لذا نویسنده با رد دیدگاه اشاعره که حسن و قبح را منوط به نظر شارع میکنند، معتقد است که قبیح از هرکس صادر شود، قبیح است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/251 ر.ک: متن کتاب، ص251]</ref>. | حسن و نیکو و قبیح و زشت بهخودیخود نیکو و زشت است؛ خواه آنکه شرع به آن حکم کرده باشد یا نکرده باشد، مانند نیکی، راستی، بدی و دروغ. عقل در ادراک این امور استقلال دارد و بهتنهایی و قبل از اینکه از شرع چیزی به او رسیده باشد، قادر به درک و تشخیص آنهاست؛ ازاینرو، حسن و قبح ذاتی به نام حسن و قبح عقلی نیز خوانده میشود و از آن تعبیر به مستقلات عقلیه میشود؛ لذا نویسنده با رد دیدگاه اشاعره که حسن و قبح را منوط به نظر شارع میکنند، معتقد است که قبیح از هرکس صادر شود، قبیح است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39809/1/251 ر.ک: متن کتاب، ص251]</ref>. |
ویرایش