منطق المشرقیین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'ق‎ه' به 'ق‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
خط ۴۵: خط ۴۵:
ارغنون معلم اول شامل شش بخش بود که با اضافه دو رساله خطابه و شعر‎ و با افزودن باب ایساغوجی فرفوریوس صوری، منطقیات ارسطو بر نه بخش بالغ شد‎ و به‎صورت نه بخشی‎ نزد‎ متفکران مسلمان متداول گشت. منطقیانی چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، ابوالعباس لوکری و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] در همین نظام نه بخشی تحقیق می‌کرده‌اند. ولی ابن‎سینا در اشارات و منطق مشرقیین‎ خود، با الهام از تقسیم‎بندی علم به تصور و تصدیق که توسط [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در عیون المسایل مطرح شده بود و با توجه به این‎که روش اکتساب تصور و تصدیق متمایز است، منطق را‎ به‎ دو بخش اصلی ناظر به تصورات و تصدیقات تقسیم کرد و تبویب و فصل‎بندی منطق ارسطویی را از نه باب به دو باب رسانید<ref>فایدیی، اکبر، ص70</ref>.
ارغنون معلم اول شامل شش بخش بود که با اضافه دو رساله خطابه و شعر‎ و با افزودن باب ایساغوجی فرفوریوس صوری، منطقیات ارسطو بر نه بخش بالغ شد‎ و به‎صورت نه بخشی‎ نزد‎ متفکران مسلمان متداول گشت. منطقیانی چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، ابوالعباس لوکری و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] در همین نظام نه بخشی تحقیق می‌کرده‌اند. ولی ابن‎سینا در اشارات و منطق مشرقیین‎ خود، با الهام از تقسیم‎بندی علم به تصور و تصدیق که توسط [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در عیون المسایل مطرح شده بود و با توجه به این‎که روش اکتساب تصور و تصدیق متمایز است، منطق را‎ به‎ دو بخش اصلی ناظر به تصورات و تصدیقات تقسیم کرد و تبویب و فصل‎بندی منطق ارسطویی را از نه باب به دو باب رسانید<ref>فایدیی، اکبر، ص70</ref>.


مقولات ده‎گانه بنیاد‎ متافیزیکی‎ منطق نه بخشی ارسطویی است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هم با این‎که علم را به تصور و تصدیق تقسیم می‌کند، منطقیاتش به‎صورت نه بخشی و حاوی ‎ ‎مقولات است؛ اما در منطق دو بخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] مبحث مقولات وجود ندارد و این یکی از ابتکارات پر ارج است. او در بخش منطق‎ کتاب‎ حکمت‎ مشرقیه آشکارا روش دو بخشی‎ را‎ در‎ منطق پیش گرفته است. چنان‎که در ابتدای کتاب منطق مشرقیین می‌نویسد: "ما می‌خواهیم بیان کنیم که چگونه از‎ اشیای‎ موجود‎ در اوهام و اذهان خود به اشیای نامعلوم سیر کرده‎ و به‎واسطه معلومات پیشین خود معلومات دیگری را کسب می‌کنیم. اشیای حاصل در ذهن از طریق تصور نمودار می‎شوند و تصور‎ آن‎ها‎ از‎ دو حال خارج نیست یا تصور آن‎ها مجرد از حکم‎ و تصدیق است و یا این‎که تصور آن‎ها همراه با حکم و تصدیق است". بعدها منطق‎دانان زیادی نظیر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، بغدادی‎، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر‎ رازی]]‎، خونجی، ارموی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، کاتبی قزوینی، [[جرجانی، علی بن محمد|میر سید شریف جرجانی]]، [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‎الدین‎ رازی]]‎ و محقق دوانی از این منطق نگاری دو بخشی ابن‎سینا تبعیت کرده‌اند<ref>همان</ref>.
مقولات ده‎گانه بنیاد‎ متافیزیکی‎ منطق نه بخشی ارسطویی است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هم با این‎که علم را به تصور و تصدیق تقسیم می‌کند، منطقیاتش به‎صورت نه بخشی و حاوی ‎ ‎مقولات است؛ اما در منطق دو بخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] مبحث مقولات وجود ندارد و این یکی از ابتکارات پر ارج است. او در بخش منطق‎ کتاب‎ حکمت‎ مشرقیه آشکارا روش دو بخشی‎ را‎ در‎ منطق پیش گرفته است. چنان‎که در ابتدای کتاب منطق مشرقیین می‌نویسد: "ما می‌خواهیم بیان کنیم که چگونه از‎ اشیای‎ موجود‎ در اوهام و اذهان خود به اشیای نامعلوم سیر کرده‎ و به‎واسطه معلومات پیشین خود معلومات دیگری را کسب می‌کنیم. اشیای حاصل در ذهن از طریق تصور نمودار می‌شوند و تصور‎ آن‎ها‎ از‎ دو حال خارج نیست یا تصور آن‎ها مجرد از حکم‎ و تصدیق است و یا این‎که تصور آن‎ها همراه با حکم و تصدیق است". بعدها منطق‎دانان زیادی نظیر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، بغدادی‎، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر‎ رازی]]‎، خونجی، ارموی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، کاتبی قزوینی، [[جرجانی، علی بن محمد|میر سید شریف جرجانی]]، [[قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد|قطب‎الدین‎ رازی]]‎ و محقق دوانی از این منطق نگاری دو بخشی ابن‎سینا تبعیت کرده‌اند<ref>همان</ref>.


===منظور از مشرقی در این اثر چیست؟===
===منظور از مشرقی در این اثر چیست؟===
می‎دانیم منطق مشرقی و فلسفه مشرقی اساساً در مقابل و در مقابله با منطق مغربی و فلسفه مغربی قابل طرح است. حال سؤال این است که منطق و فلسفه مغربی، دارای چه مشخصاتی است و پیروان آن، چه کسانی بوده‌اند؟
می‎دانیم منطق مشرقی و فلسفه مشرقی اساساً در مقابل و در مقابله با منطق مغربی و فلسفه مغربی قابل طرح است. حال سؤال این است که منطق و فلسفه مغربی، دارای چه مشخصاتی است و پیروان آن، چه کسانی بوده‌اند؟


به‎رغم پاره‌ای از دیدگاه‎های مخالف، همانند نظر دکتر صفا باید گفت بدون تردید حکمای مغربی موردنظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] مفسران و شارحان ارسطویی حوزه (مکتب) بغداد بوده‌اند که از آن جمله می‎توان به عبدالله بن طیب، ابن بطلان، ابوالفرج بغدادی و پیش از اینان متی بن یونس اشاره کرد... [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] قصد دارد به‎نقد علمی جریانی بپردازد که به مکتب بغداد شهرت یافته است. مکتبی که عمده فعالیتش را بر روی شرح و تفسیر کارهای پیشینیان استوار ساخته و با تعصب بر سنت، از ابداع ایده‎های جدید روی‌گردان و گریزان است. نقد این سنت مغربی در حوزه منطق نیز جاری که به منطق مشرقی شهرت یافته است. نیکولاس رشر، منطق دان و مورخ منطق شهیر معاصر، دراین‎باره می‌نویسد: [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] در معارضه با رویکرد غربی مدرسه بغداد، کار خویش را در منطق به منطق مشرقی ملقب ساخت. این منطق شرقی که توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] حمایت می‎شد با منطق فارابی تفاوت‎هایی داشت و این تمایز نه در جوهر مطلب، بلکه در میزان تمایل و تأکیدی بود که نسبت به پیشینه ارسطویی ابراز می‎شد. انتقاد تند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] از فلاسفه مدرسه بغداد (در اصل مسیحیان)، سرانجام به تفکیک بین مشرقیین به رهبری [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و مغربیین یعنی کسانی که متمسک به آراء مدرسه بغداد بودند انجامید؛ اما باید متذکر شد که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]]، فارابی را یک استثنا می‎دانست<ref>ر.ک: نبوی، لطف‎الله، ص8-9</ref>.
به‎رغم پاره‌ای از دیدگاه‎های مخالف، همانند نظر دکتر صفا باید گفت بدون تردید حکمای مغربی موردنظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] مفسران و شارحان ارسطویی حوزه (مکتب) بغداد بوده‌اند که از آن جمله می‎توان به عبدالله بن طیب، ابن بطلان، ابوالفرج بغدادی و پیش از اینان متی بن یونس اشاره کرد... [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] قصد دارد به‎نقد علمی جریانی بپردازد که به مکتب بغداد شهرت یافته است. مکتبی که عمده فعالیتش را بر روی شرح و تفسیر کارهای پیشینیان استوار ساخته و با تعصب بر سنت، از ابداع ایده‎های جدید روی‌گردان و گریزان است. نقد این سنت مغربی در حوزه منطق نیز جاری که به منطق مشرقی شهرت یافته است. نیکولاس رشر، منطق دان و مورخ منطق شهیر معاصر، دراین‎باره می‌نویسد: [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] در معارضه با رویکرد غربی مدرسه بغداد، کار خویش را در منطق به منطق مشرقی ملقب ساخت. این منطق شرقی که توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] حمایت می‌شد با منطق فارابی تفاوت‎هایی داشت و این تمایز نه در جوهر مطلب، بلکه در میزان تمایل و تأکیدی بود که نسبت به پیشینه ارسطویی ابراز می‌شد. انتقاد تند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] از فلاسفه مدرسه بغداد (در اصل مسیحیان)، سرانجام به تفکیک بین مشرقیین به رهبری [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و مغربیین یعنی کسانی که متمسک به آراء مدرسه بغداد بودند انجامید؛ اما باید متذکر شد که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]]، فارابی را یک استثنا می‎دانست<ref>ر.ک: نبوی، لطف‎الله، ص8-9</ref>.


رویکرد شرقی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] دارای مشخصات زیر است:
رویکرد شرقی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] دارای مشخصات زیر است:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش