۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'به' به 'به') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
همچنین اعتقاد افراطی مبنی بر تقدم و برتری حروف (برگرفته از نام بزرگان دین) بر یکدیگر، مثل عین (در علی) بر میم (در محمد) در این کتاب مشاهده میشود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص28</ref>. | همچنین اعتقاد افراطی مبنی بر تقدم و برتری حروف (برگرفته از نام بزرگان دین) بر یکدیگر، مثل عین (در علی) بر میم (در محمد) در این کتاب مشاهده میشود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص28</ref>. | ||
«كتاب الراهب»، درباره اعمال کیمیاوی (تصعید، تقطیر و تعفین) است. در بخشی از این رساله چنین میخوانیم که استاد جابر او را به یک راهب راهنمایی | «كتاب الراهب»، درباره اعمال کیمیاوی (تصعید، تقطیر و تعفین) است. در بخشی از این رساله چنین میخوانیم که استاد جابر او را به یک راهب راهنمایی میکند. به او میگویند که این راهب در منطقهای از شام است؛ لذا برای دیدن او به شام رفته و موفق به دیدن او میشود و به گفته خودش تنها مطلبی را که در علم کیمیا میآموزد در این کتاب ذکر میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص51-50</ref>. | ||
«كتاب الحدود»، از جمله رسالههای ارزشمند این مجموعه است که به ذکر حدود و طبقهبندی علوم اختصاص دارد. به نظر میرسد طبقهبندی [[جابر بن حیان]] در زمره اولین طبقهبندیها از علوم در جهان اسلام است که بر اساس تقسیمبندی دوتایی شکل گرفته است. [[جابر بن حیان]] بر اساس نگرش خود از نظام طبیعت و ظاهراً با توجه به نظریه توازن خود، به طبقهبندی متفاوتی از علوم دست یازیده است. | «كتاب الحدود»، از جمله رسالههای ارزشمند این مجموعه است که به ذکر حدود و طبقهبندی علوم اختصاص دارد. به نظر میرسد طبقهبندی [[جابر بن حیان]] در زمره اولین طبقهبندیها از علوم در جهان اسلام است که بر اساس تقسیمبندی دوتایی شکل گرفته است. [[جابر بن حیان]] بر اساس نگرش خود از نظام طبیعت و ظاهراً با توجه به نظریه توازن خود، به طبقهبندی متفاوتی از علوم دست یازیده است. | ||
«كتاب الحدود»، رسالهای است حاوی مجموعهای از تعاریف از علوم و دیگر مفاهیم علمی که جابر خود اهمیت و ارزش آن را خاطرنشان میسازد. در واقع وی نهتنها این مطلب را در مقدمه این رساله به خواننده گوشزد | «كتاب الحدود»، رسالهای است حاوی مجموعهای از تعاریف از علوم و دیگر مفاهیم علمی که جابر خود اهمیت و ارزش آن را خاطرنشان میسازد. در واقع وی نهتنها این مطلب را در مقدمه این رساله به خواننده گوشزد میکند، بلکه در چندین جای دیگر این مجموعه نیز به آن تصریح مینماید<ref>ر.ک: خزائیلی نجفآبادی، محمدباقر، ص77</ref>. | ||
تعیین حدود علوم دنیوی ظاهراً آسان است. این علم مربوط به صوری است که بهوسیله عقل و نفس به جهت جلب منفعت و دفع ضرر قبل از مرگ حاصل میگردد. جابر تصریح | تعیین حدود علوم دنیوی ظاهراً آسان است. این علم مربوط به صوری است که بهوسیله عقل و نفس به جهت جلب منفعت و دفع ضرر قبل از مرگ حاصل میگردد. جابر تصریح میکند که عقل و نفس به این دلیل در کنار هم ذکر شدهاند که این تعریف، علم به امور شهوانی را که بهتنهایی مربوط به نفس است، از دستهبندی خارج میکند. به همین ترتیب رأی را نیز که خاص عقل در حالت استقلال از نفس است، در بر نمیگیرد. سایر علوم دنیوی که در واقع مرتبط به وجوه مختلف ممکن فعالیت کیمیایی هستند، صرف نظر از تمامی علوم دیگر بر اساس معیار کفایت طبقهبندی شدهاند. علوم شریف، علومی هستند که انسان را در قوام یک زندگانی پررونق بهطور کامل کفایت کرده و از تمامی مردم بینیاز میگرداند. این علوم عبارتند از معارف ضروری برای کیمیاگری که جابر تحت این جداول، مجموعهای از صنایع نسبتاً پیچیده و مؤثر را ذکر میکند که بر اساس همان معیار طبقهبندی شدهاند<ref>رک: همان، ص79-78</ref>. | ||
اما علوم وضیع ظاهراً شاخههای فعالیت آزمایشگاهی هستند که در مقابل کیمیا که شریفترین حرفه است، با نوعی تحقیر، «صنایع» خوانده شده است. در مجموع دونمرتبه بودن آنها به این جهت است که صرفاً منافع دنیوی محدود به این دنیای دنی را بر اساس فرایندهای معمولی تأمین | اما علوم وضیع ظاهراً شاخههای فعالیت آزمایشگاهی هستند که در مقابل کیمیا که شریفترین حرفه است، با نوعی تحقیر، «صنایع» خوانده شده است. در مجموع دونمرتبه بودن آنها به این جهت است که صرفاً منافع دنیوی محدود به این دنیای دنی را بر اساس فرایندهای معمولی تأمین میکند که با ثمره کیمیا فاصله زیادی دارد. اما علوم دینی در انتزاعیترین مرتبه آنها بهمثابه «صور فراهمآمده برای عقل ظاهر میشود (یتحلی بها العقل) که بهکارگیری آنها، دستیابی به منفعتهایی را که پس از مرگ به آنها چشم امید هست، میسر میگرداند». این عبارتی است که جابر بهوسیله آن، اهمیت اساسی علم دینی را متذکر میشود. وی سپس این علوم را به دو حوزه علوم شرعی و علوم عقلی دستهبندی میکند. گروه اول در ظاهر دستهای شناختهشده است، اما تعریفی که كتاب الحدود به دست میدهد، بسیار انتزاعی است که صریحاً به اسلام اشاره نمیکند: «این علمی است که امکان میدهد که نافعترین رفتارهای دینی و دنیوی شناخته شوند، به این جهت که یک منفعت دنیوی میتواند پس از مرگ سودمند باشد». اما جابر در علوم شرعی، تمایز معناداری قائل است و دو وجه ظاهر و باطن را در مقابل هم قرار میدهد. علم ظاهر، علم به قواعد عمومی امر کلی است که با طبیعت، عقول و نفوس طبیعی سازگار است. درحالیکه وجه دوم علم، علل وجود این قواعد و اهداف خاص آنهاست که با عقول الهی سازگار میباشد<ref>ر.ک: همان، ص80-79</ref>. | ||
اما تعریف علوم عقلی، صرفاً فلسفی است و جابر اصلاً به جایگاه، نقش و پیوند آن با دیگر حوزههای علوم دینی و علوم دنیوی تصریح نمینماید و به تعریف آنها بهمثابه علم احوالی که حواس از درک آن عاجز و عقل جزئی نمیتواند آن را کسب نماید، کفایت | اما تعریف علوم عقلی، صرفاً فلسفی است و جابر اصلاً به جایگاه، نقش و پیوند آن با دیگر حوزههای علوم دینی و علوم دنیوی تصریح نمینماید و به تعریف آنها بهمثابه علم احوالی که حواس از درک آن عاجز و عقل جزئی نمیتواند آن را کسب نماید، کفایت میکند؛ احوال منبعث از علت الاولی و احوال خود عقل، احوال عقل کلی، نفس کلی و نفس جزئی که اکتساب فضیلت در عالم کون را تسریع مینماید و نیل به عالم بقا را میسر میگرداند. بر اساس این تعریف، عقل بشر میتواند با قلمرو الوهی تماس برقرار کند<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | ||
کتاب اخراج، از آثار فلسفی - پزشکی است با موضوع حرکت قوه به فعل. طبایع کواکب سبعه، خواص نجوم و تأثیرات آنها در بلاد، سباعیه (علوم هفتگانه طب، طلسمات، صنعت، خواص، میزان، استخدام علویات و صور) و... از جمله مباحث این کتاب است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص164-72</ref>. | کتاب اخراج، از آثار فلسفی - پزشکی است با موضوع حرکت قوه به فعل. طبایع کواکب سبعه، خواص نجوم و تأثیرات آنها در بلاد، سباعیه (علوم هفتگانه طب، طلسمات، صنعت، خواص، میزان، استخدام علویات و صور) و... از جمله مباحث این کتاب است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص164-72</ref>. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در کتاب میزان صغیر درباره عناصر اربعه و مراحل خلقت عناصر و ارکان طبیعی بحث شده است. طبیعت در خود چهار رکن حرارت، یبوست، رطوبت و برودت دارد. این ارکان در تمام اجسام طبیعی وجود دارند و استوارکننده اجسامند<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>. | در کتاب میزان صغیر درباره عناصر اربعه و مراحل خلقت عناصر و ارکان طبیعی بحث شده است. طبیعت در خود چهار رکن حرارت، یبوست، رطوبت و برودت دارد. این ارکان در تمام اجسام طبیعی وجود دارند و استوارکننده اجسامند<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>. | ||
جابر در این رساله تلاش | جابر در این رساله تلاش میکند علوم مختلف را به کمک علم موازین تبیین کند. موازین، همان روابط ریاضی بهوجودآورنده هر موجود از قبیل کانی، گیاه، حیوان و... است. بنابراین به کمک این موازین، او قاطعانه اظهار میکند که شدت طبایع را میداند و مثلاً اینکه یک کانی خاص، دقیقاً این شدت سرما، خشکی، گرمی و تری را دارد<ref>ر.ک: همان، ص170؛ لری، پی یر، ص58-57</ref>. | ||
«كتاب ميدان العقل»، تتمه کتاب میزان است؛ لذا نویسنده متذکر شده که شایسته است پیش از مطالعه آن، کتاب میزان فراگرفته شود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33</ref>. | «كتاب ميدان العقل»، تتمه کتاب میزان است؛ لذا نویسنده متذکر شده که شایسته است پیش از مطالعه آن، کتاب میزان فراگرفته شود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
«كتاب البحث»، در آداب تعلیم و تعلم نوشته شده است. در ابتدای این کتاب چنین میخوانیم: بر دانشآموز واجب است که نرمخو باشد و تمامی گفتههای استادش را از همه جهات بپذیرد و در هیچ امری بر او اعتراض نکند..<ref>ر.ک: همان، ص202</ref>. | «كتاب البحث»، در آداب تعلیم و تعلم نوشته شده است. در ابتدای این کتاب چنین میخوانیم: بر دانشآموز واجب است که نرمخو باشد و تمامی گفتههای استادش را از همه جهات بپذیرد و در هیچ امری بر او اعتراض نکند..<ref>ر.ک: همان، ص202</ref>. | ||
«الخمسين»، رسالهای در تبیین اعتقادات فرقه اسماعیلیه است. جابر در ابتدای این رساله از 55 شخصیت نام برده که به اعتقاد او همه آنها از علم امام مطلع هستند؛ لذا میتوانند امام باشند. تنها تفاوت امام با این افراد این است که امام، علم کاملی دارد که به آن عمل | «الخمسين»، رسالهای در تبیین اعتقادات فرقه اسماعیلیه است. جابر در ابتدای این رساله از 55 شخصیت نام برده که به اعتقاد او همه آنها از علم امام مطلع هستند؛ لذا میتوانند امام باشند. تنها تفاوت امام با این افراد این است که امام، علم کاملی دارد که به آن عمل میکند، اما باقی آنها به علمشان عمل نمیکنند<ref>ر.ک: همان، ص230</ref>. | ||
السبعين و الخواص الكبير، نیز از جمله آثاری هستند که جابر در آنها همانند دیگر آثار به علم موازین پرداخته است. | السبعين و الخواص الكبير، نیز از جمله آثاری هستند که جابر در آنها همانند دیگر آثار به علم موازین پرداخته است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
«كتاب الحاصل»، از جمله آثاری است که نام [[امام جعفر صادق(ع)]] زینتبخش ابتدای آن است. جابر در ابتدای کتابش مینویسد: مولای من [[امام جعفر صادق(ع)|جعفر بن محمد(ع)]] روزی به من فرمود: بعد از این کتابها که در موازین نوشتی، چه حاصلی را انتظار داری؟ و من «كتاب الحاصل» را نوشتم و مولای من نام آن را «الحاصل» نهاد<ref>ر.ک: همان، ص459؛ غضبان، سید جعفر، ص51</ref>. | «كتاب الحاصل»، از جمله آثاری است که نام [[امام جعفر صادق(ع)]] زینتبخش ابتدای آن است. جابر در ابتدای کتابش مینویسد: مولای من [[امام جعفر صادق(ع)|جعفر بن محمد(ع)]] روزی به من فرمود: بعد از این کتابها که در موازین نوشتی، چه حاصلی را انتظار داری؟ و من «كتاب الحاصل» را نوشتم و مولای من نام آن را «الحاصل» نهاد<ref>ر.ک: همان، ص459؛ غضبان، سید جعفر، ص51</ref>. | ||
«كتاب القديم»، رساله دیگری است که موضوع قدیم یا حادث بودن عالم را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده در ابتدای رساله این موضوع را از دشوارترین موضوعات نزد قدمای فلاسفه دانسته است و تأکید | «كتاب القديم»، رساله دیگری است که موضوع قدیم یا حادث بودن عالم را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده در ابتدای رساله این موضوع را از دشوارترین موضوعات نزد قدمای فلاسفه دانسته است و تأکید میکند که: «اگر بگویم که بیشتر فلاسفه در حسرت حل این مسئله از دنیا رفتند، صادق بودهام»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص468</ref>. | ||
سه کتاب سر مکنون، تجمیع و تصریف در موضوع علم موازین و کیمیا، پایانبخش رسائل این مجموعهاند. | سه کتاب سر مکنون، تجمیع و تصریف در موضوع علم موازین و کیمیا، پایانبخش رسائل این مجموعهاند. |
ویرایش