المختصر في مرسوم المصحف الكريم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
خط ۳۵: خط ۳۵:
همچنین کلماتی که در ابتدای آنها دو یا سه الف وجود دارد، در رسم‎الخط قرآن یکی از الف‎ها مانده و باقی به جهت زشتی در رسم حذف می‎شود؛ دوحرفی مانند: ء أنذرتهم و سه‎حرفی مانند: ء أمنتم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32340/1/29 ر.ک: همان، ص29]</ref>.
همچنین کلماتی که در ابتدای آنها دو یا سه الف وجود دارد، در رسم‎الخط قرآن یکی از الف‎ها مانده و باقی به جهت زشتی در رسم حذف می‎شود؛ دوحرفی مانند: ء أنذرتهم و سه‎حرفی مانند: ء أمنتم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32340/1/29 ر.ک: همان، ص29]</ref>.


مؤلفین در رسم‎الخط مصحف در توصیف هجای کلمات‎ در رسم‎الخط‎ عثمانی‎ دو شیوه داشته‌اند: شیوه‎ اول‎، جمع‎آوری مثال‎های مشابه در یک موضوع واحد در قالب‎ فصلی مشخص. با این ‎روش، یک کتاب شامل تعدادی از فصولی که حاوی تمامی وجوه رسم‎الخط است، تألیف‎ می‎شود. از جمله کتاب‎هایی‎ که‎ به این ‎روش تألیف یافته‌اند، کتاب «هجاء مصاحف الأمصار» از ابوعباس احمد بن عمار مهدوی (ت بعد از 34ق)، کتاب «البديع في معرفة ما رسم في مصحف عثمان» از ابوعبدالله محمد‎ بن یوسف بن معاذ جهنی (ت در حدود 244ق) و کتاب «[[المقنع في رسم مصاحف الأمصار|المقنع في معرفة مرسوم مصاحف أهل الأمصار]]‎»، اثر [[دانی، عثمان بن سعید|ابوعمرو عثمان بن سعید دانی]] (ت 444ق) را می‎توان‎ نام‎ برد‎.
مؤلفین در رسم‎الخط مصحف در توصیف هجای کلمات‎ در رسم‎الخط‎ عثمانی‎ دو شیوه داشته‌اند: شیوه‎ اول‎، جمع‎آوری مثال‎های مشابه در یک موضوع واحد در قالب‎ فصلی مشخص. با این ‎روش، یک کتاب شامل تعدادی از فصولی که حاوی تمامی وجوه رسم‎الخط است، تألیف‎ می‎شود. از جمله کتاب‌هایی‎ که‎ به این ‎روش تألیف یافته‌اند، کتاب «هجاء مصاحف الأمصار» از ابوعباس احمد بن عمار مهدوی (ت بعد از 34ق)، کتاب «البديع في معرفة ما رسم في مصحف عثمان» از ابوعبدالله محمد‎ بن یوسف بن معاذ جهنی (ت در حدود 244ق) و کتاب «[[المقنع في رسم مصاحف الأمصار|المقنع في معرفة مرسوم مصاحف أهل الأمصار]]‎»، اثر [[دانی، عثمان بن سعید|ابوعمرو عثمان بن سعید دانی]] (ت 444ق) را می‎توان‎ نام‎ برد‎.


شیوه‎ دوم، جستجو و تتبع در کلماتی است که با گفتار مطابقت ندارند. این کلمات بر اساس جایگاه ‎آن‎ها‎ در سوره‌ها مرتب شده‌اند. کتابی که به این شیوه تألیف می‎شود، بر اساس‎ سوره‌ها‎ و به‎ ترتیب‎ مصحف عثمانی، باب‎بندی می‎شود. از مشهورترین کتاب‎هایی که بر این شیوه هستند، کتاب«التنزيل‎ في‎ هجاء المصاحف» اثر ابوداوود سلیمان بن نجاح (ت 694ق) است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7744/39 ر.ک: علینقیان، حسین، ص40-39]</ref>.
شیوه‎ دوم، جستجو و تتبع در کلماتی است که با گفتار مطابقت ندارند. این کلمات بر اساس جایگاه ‎آن‎ها‎ در سوره‌ها مرتب شده‌اند. کتابی که به این شیوه تألیف می‎شود، بر اساس‎ سوره‌ها‎ و به‎ ترتیب‎ مصحف عثمانی، باب‎بندی می‎شود. از مشهورترین کتاب‌هایی که بر این شیوه هستند، کتاب«التنزيل‎ في‎ هجاء المصاحف» اثر ابوداوود سلیمان بن نجاح (ت 694ق) است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7744/39 ر.ک: علینقیان، حسین، ص40-39]</ref>.


کتاب حاضر به شیوه دوم تألیف شده است. نویسنده همانند دیگر آثار، سوره حمد را با رسم‎الخط بسمله آغاز می‌کند و می‎‎نویسد: حذف الف وصل در بسم الله ابتدای سور قرآن، اختلافی نیست و مورد اتفاق است. سپس الفاظ دیگر سوره را مطرح می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32340/1/33 ر.ک: متن کتاب، ص33]</ref>.  
کتاب حاضر به شیوه دوم تألیف شده است. نویسنده همانند دیگر آثار، سوره حمد را با رسم‎الخط بسمله آغاز می‌کند و می‎‎نویسد: حذف الف وصل در بسم الله ابتدای سور قرآن، اختلافی نیست و مورد اتفاق است. سپس الفاظ دیگر سوره را مطرح می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32340/1/33 ر.ک: متن کتاب، ص33]</ref>.  
خط ۴۵: خط ۴۵:
نویسنده در خاتمه کتاب در موضوع نقطه‎گذاری سخن گفته است. او بر این نکته تأکید می‌کند که از تطویل و تعلیل پرهیز کرده و آنچه در اینجا آورده قول برگزیده برای کسی است که می‎خواهد آن را به کار بندد؛ اما برای مطالعه بیشتر می‎تواند به کتب مبسوط مانند «[[المحكم في نقط المصاحف]]» [[دانی، عثمان بن سعید|ابوعمرو دانی]] و «الطراز في شرح ضبط الخراز» محمد بن عبدالله تنسی مراجعه کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32340/1/120 ر.ک: همان، ص120]</ref>.
نویسنده در خاتمه کتاب در موضوع نقطه‎گذاری سخن گفته است. او بر این نکته تأکید می‌کند که از تطویل و تعلیل پرهیز کرده و آنچه در اینجا آورده قول برگزیده برای کسی است که می‎خواهد آن را به کار بندد؛ اما برای مطالعه بیشتر می‎تواند به کتب مبسوط مانند «[[المحكم في نقط المصاحف]]» [[دانی، عثمان بن سعید|ابوعمرو دانی]] و «الطراز في شرح ضبط الخراز» محمد بن عبدالله تنسی مراجعه کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32340/1/120 ر.ک: همان، ص120]</ref>.


از جمله مباحثی که نویسنده به‌اجمال به آن اشاره کرده و نیازمند توضیح است، اعراب‎گذاری قرآن به شکل مستطیل است. در این رابطه در کتاب رسم‎الخط مصحف توضیح خوبی آمده است: ابوعمرو دانى در توضیح انگیزه‌هایى که پیشینیان را وادار به تکمیل کتابت، به‎خصوص در مصاحف گردانید سخن خوبى دارد. او مى‎گوید: چیزى که پیشینیان را به نقطه‎گذارى مصاحف وادار نمود، پس از آنکه این مصاحف در زمان نوشتن و ارسال آنها به شهرها خالى از نقطه بود، این بود که آنها اهل زمان خود را دیدند که با وجود نزدیکى آنها به زمان فصاحت و ملاقات با اهل آن، تباهى در لغت آنها افتاده بود و الفاظ‍‎ آنها اختلاف پیدا کرده بود و طبیعت آنها تغییر یافته بود و بسیارى از خواص و عوام مردم دچار خطاگویى شده بودند. آنها مى‎ترسیدند که گذشت زمان موجب افزایش این تباهى گردد و آیندگان که بدون شک در علم و فصاحت و فهم و درایت پایین‎تر از نسل موجود خواهند بود، بیشتر به خطا بیفتند و فساد و اشتباه آنها را فراگیرد. آنها این کار را انجام دادند تا اینان در هنگام پریشانى اعراب و ناآگاهى از آن، به این نقطه‌ها و اعراب‎ها مراجعه کنند و بدین‎گونه اعراب کلمه تحقق یابد و چگونگى الفاظ‍‎ درک شود. علامت‎هاى سه‎گانه حرکات کوتاه، چند مرحله از تطور را پشت سر گذاشته، تااینکه به این صورتى که امروز در مصاحف مى‎بینیم و مردم در کتابت به کار مى‎برند، درآمده است. در مرحله اول، حرکات را با نقطه‌هاى گرد با رنگ مخالف رنگ سیاه نشان مى‎دادند، سپس با گذشت زمان، به علامت‎ها و یا حروف کوچک تغییر یافت که بالا یا پایین حرف مى‎گذاشتند. انتقال از مرحله نقطه‌هاى گرد در نشان دادن حرکات، به مرحله اعراب مستطیل، چندین قرن طول کشید و سرعت یا کندى پیشرفت آن در شهرهاى اسلامى در شرق و غرب مختلف بود<ref>ر.ک: حمد، غانم قدوری، ص449-448</ref>.  
از جمله مباحثی که نویسنده به‌اجمال به آن اشاره کرده و نیازمند توضیح است، اعراب‎گذاری قرآن به شکل مستطیل است. در این رابطه در کتاب رسم‎الخط مصحف توضیح خوبی آمده است: ابوعمرو دانى در توضیح انگیزه‌هایى که پیشینیان را وادار به تکمیل کتابت، به‎خصوص در مصاحف گردانید سخن خوبى دارد. او مى‎گوید: چیزى که پیشینیان را به نقطه‎گذارى مصاحف وادار نمود، پس از آنکه این مصاحف در زمان نوشتن و ارسال آنها به شهرها خالى از نقطه بود، این بود که آنها اهل زمان خود را دیدند که با وجود نزدیکى آنها به زمان فصاحت و ملاقات با اهل آن، تباهى در لغت آنها افتاده بود و الفاظ‍‎ آنها اختلاف پیدا کرده بود و طبیعت آنها تغییر یافته بود و بسیارى از خواص و عوام مردم دچار خطاگویى شده بودند. آنها مى‎ترسیدند که گذشت زمان موجب افزایش این تباهى گردد و آیندگان که بدون شک در علم و فصاحت و فهم و درایت پایین‎تر از نسل موجود خواهند بود، بیشتر به خطا بیفتند و فساد و اشتباه آنها را فراگیرد. آنها این کار را انجام دادند تا اینان در هنگام پریشانى اعراب و ناآگاهى از آن، به این نقطه‌ها و اعراب‌ها مراجعه کنند و بدین‎گونه اعراب کلمه تحقق یابد و چگونگى الفاظ‍‎ درک شود. علامت‎هاى سه‎گانه حرکات کوتاه، چند مرحله از تطور را پشت سر گذاشته، تااینکه به این صورتى که امروز در مصاحف مى‎بینیم و مردم در کتابت به کار مى‎برند، درآمده است. در مرحله اول، حرکات را با نقطه‌هاى گرد با رنگ مخالف رنگ سیاه نشان مى‎دادند، سپس با گذشت زمان، به علامت‎ها و یا حروف کوچک تغییر یافت که بالا یا پایین حرف مى‎گذاشتند. انتقال از مرحله نقطه‌هاى گرد در نشان دادن حرکات، به مرحله اعراب مستطیل، چندین قرن طول کشید و سرعت یا کندى پیشرفت آن در شهرهاى اسلامى در شرق و غرب مختلف بود<ref>ر.ک: حمد، غانم قدوری، ص449-448</ref>.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش