۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') |
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
این کتاب از آثار مهم [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]] است که آن را «اسرار الخفیّه» نامیده است و به مصداق اسمش در آن حرفهایی را که تابهحال کسی نزده مطرح کرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2016/74 ر.ک: حائری، عبدالحسین، ص74]</ref>. | این کتاب از آثار مهم [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]] است که آن را «اسرار الخفیّه» نامیده است و به مصداق اسمش در آن حرفهایی را که تابهحال کسی نزده مطرح کرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2016/74 ر.ک: حائری، عبدالحسین، ص74]</ref>. | ||
از جمله نظریات [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]]، بحث در مسئله اصالت وجود و اصالت ماهیت است که بهصورت مستقل در عصر علامه و پیش از او مطرح نبود؛ اما میبینیم رأی علامه پیرامون این مسئله در یکی از اسرار کتاب ذکر شده است. او در یکی از اسرار کتاب | از جمله نظریات [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]]، بحث در مسئله اصالت وجود و اصالت ماهیت است که بهصورت مستقل در عصر علامه و پیش از او مطرح نبود؛ اما میبینیم رأی علامه پیرامون این مسئله در یکی از اسرار کتاب ذکر شده است. او در یکی از اسرار کتاب مینویسد که بعضی معتقدند وجود صفتی دارد که حصولش را در اعیان اقتضا میکند. بدون شک این همان قول به اصالت وجود است. او سپس با تعبیر «و هو محال» از این دیدگاه تعبیر میکند که بهصراحت نشان میدهد که او قائل به اصالت ماهیت است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16444/1/27 ر.ک: مقدمه تحقیق، ص27]</ref>. | ||
[[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] همچنین بر روی این دیدگاه تأکید میکند که حقیقت انـسان هـمان اجزاء اصلی بدن است که بدون تغییر و دگرگونی و کموزیاد شدن باقی و پایدار است. او در کتاب کشف الفوائد بین جـدایی اجـزاء از یـکدیگر و نابودی آنها مردد است؛ بهعبارتدیگر میان این دو نـظریه که آیا اعاده معدوم جایز است یا ممتنع دو دل است. به همین دلیل معتقد است که این اجزای اصـلی بـدن کـه مساوی با حقیقت انسان است یا با مرگ نابود میشـود و هـنگام بازگشت به امر خدا دوباره ایجاد میگردد؛ این در حالی است که اعاده معدوم را بپذیریم. یـا بـا مـرگ اجزاء اصلی آن از یکدیگر جدا میشوند و هنگام بازگشت این اجزاء اصلی به امـر خـدا بـا یکدیگر ترکیب و تألیف میشوند؛ درصورتیکه اعاده معدوم را نپذیریم؛ اما در اسرار الخفیه دو دلی و شک و تردیدی کـه گـفته شـد برطرف میشود و آشکارا حقیقت انسان را همان اجزای اصلی بدن میداند که هنگام مـرگ از یـکدیگر جدا میشوند و فناناپذیرند و اعاده معدوم و بازگشت آنچه نیست و نابود شده است را نیز مـحال و مـمتنع مـیداند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30817/16 ر.ک: اکوان، محمد، ص16]</ref>. | [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] همچنین بر روی این دیدگاه تأکید میکند که حقیقت انـسان هـمان اجزاء اصلی بدن است که بدون تغییر و دگرگونی و کموزیاد شدن باقی و پایدار است. او در کتاب کشف الفوائد بین جـدایی اجـزاء از یـکدیگر و نابودی آنها مردد است؛ بهعبارتدیگر میان این دو نـظریه که آیا اعاده معدوم جایز است یا ممتنع دو دل است. به همین دلیل معتقد است که این اجزای اصـلی بـدن کـه مساوی با حقیقت انسان است یا با مرگ نابود میشـود و هـنگام بازگشت به امر خدا دوباره ایجاد میگردد؛ این در حالی است که اعاده معدوم را بپذیریم. یـا بـا مـرگ اجزاء اصلی آن از یکدیگر جدا میشوند و هنگام بازگشت این اجزاء اصلی به امـر خـدا بـا یکدیگر ترکیب و تألیف میشوند؛ درصورتیکه اعاده معدوم را نپذیریم؛ اما در اسرار الخفیه دو دلی و شک و تردیدی کـه گـفته شـد برطرف میشود و آشکارا حقیقت انسان را همان اجزای اصلی بدن میداند که هنگام مـرگ از یـکدیگر جدا میشوند و فناناپذیرند و اعاده معدوم و بازگشت آنچه نیست و نابود شده است را نیز مـحال و مـمتنع مـیداند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30817/16 ر.ک: اکوان، محمد، ص16]</ref>. |
ویرایش