۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یف' به 'یف') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
نویسنده، در مقدمه، مباحثی همچون: تحقیق تعریف مطلق شیعه، القای خلاف (اختلاف صحابه) در کنار بستر رسول(ص)، عدد امامان دوازدهگانه و علت اینکه امامان دوازده فرد هستند را مطرح کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص3-22</ref>. | نویسنده، در مقدمه، مباحثی همچون: تحقیق تعریف مطلق شیعه، القای خلاف (اختلاف صحابه) در کنار بستر رسول(ص)، عدد امامان دوازدهگانه و علت اینکه امامان دوازده فرد هستند را مطرح کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص3-22</ref>. | ||
[[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|مرحوم شهید قاضی نورالله شوشتری]]، مجلس اول کتاب خود را با ذکر بعضی اماکن و سرزمینهایی که به ائمه هدى(ع) اختصاص دارد، شروع | [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|مرحوم شهید قاضی نورالله شوشتری]]، مجلس اول کتاب خود را با ذکر بعضی اماکن و سرزمینهایی که به ائمه هدى(ع) اختصاص دارد، شروع مینماید که از جمله آن اماکن، عرش مجید، قبرستان دارالسلام، اعراف، مدینه طیبه، غدیر خم، فدک و حدود آن و... است. | ||
وی در مورد فدک اینگونه | وی در مورد فدک اینگونه مینویسد: | ||
«[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|صاحب معجم البلدان]] نوشته است: فدک قریهای است میان حجاز. در میان او و مدینه دو روز راه است و آن قریه از کفار خیبر بود که به طریق مصالحه در تحت تصرف آن حضرت درآمده بود و به موجب دین الهی، خاصه حضرت رسالتپناهی شده بود که حضرت پیغمبر(ص) در وقت نزول آیه '''وَ آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ''' ﴿الإسراء: 26﴾، آن را به حضرت فاطمه(ع) بخشیده بود و نزد وفات حضرت رسالتپناه(ص) در تصرف او بود. چون ابوبکر را خلیفه ساختند، وکیل حضرت فاطمه را از آنجا اخراج نمود و چون آن حضرت اظهار نمود که حضرت رسالت آن را به من بخشیده بود، ابوبکر بهخلاف قانون شریعت از او گواه طلبید و باآنکه او حضرت امیر(ع) و امسلمه را به گواهی برد، ابوبکر تصدیق ایشان نکرد... و غرض ابوبکر و عمر از بازگرفتن فدک آن بود که اهل بیت رسالت درویش شوند تا مردم گرد ایشان نگردند و جمعیت ایشان پریشان و ازهمپاشیده گردد؛ چنانکه پیش از آن به موجب نص قرآن که: '''هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لاَ تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِاللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا''' ﴿المنافقون: 7﴾، نظیر آن تدبیر را درباره حضرت رسول(ص) نیز بهجا آوردند»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص48</ref>. | «[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|صاحب معجم البلدان]] نوشته است: فدک قریهای است میان حجاز. در میان او و مدینه دو روز راه است و آن قریه از کفار خیبر بود که به طریق مصالحه در تحت تصرف آن حضرت درآمده بود و به موجب دین الهی، خاصه حضرت رسالتپناهی شده بود که حضرت پیغمبر(ص) در وقت نزول آیه '''وَ آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ''' ﴿الإسراء: 26﴾، آن را به حضرت فاطمه(ع) بخشیده بود و نزد وفات حضرت رسالتپناه(ص) در تصرف او بود. چون ابوبکر را خلیفه ساختند، وکیل حضرت فاطمه را از آنجا اخراج نمود و چون آن حضرت اظهار نمود که حضرت رسالت آن را به من بخشیده بود، ابوبکر بهخلاف قانون شریعت از او گواه طلبید و باآنکه او حضرت امیر(ع) و امسلمه را به گواهی برد، ابوبکر تصدیق ایشان نکرد... و غرض ابوبکر و عمر از بازگرفتن فدک آن بود که اهل بیت رسالت درویش شوند تا مردم گرد ایشان نگردند و جمعیت ایشان پریشان و ازهمپاشیده گردد؛ چنانکه پیش از آن به موجب نص قرآن که: '''هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لاَ تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِاللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا''' ﴿المنافقون: 7﴾، نظیر آن تدبیر را درباره حضرت رسول(ص) نیز بهجا آوردند»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص48</ref>. | ||
سپس [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی نورالله]] به اتفاقاتی همانند وفات آن حضرت و غصب خلافت که بعد از این ماجرا رخ داد، اشاره مینماید. | سپس [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی نورالله]] به اتفاقاتی همانند وفات آن حضرت و غصب خلافت که بعد از این ماجرا رخ داد، اشاره مینماید. | ||
از جمله اماکنی که ائمه هدى(ع) در مورد آن سخنی فرمودهاند، منطقه طالقان است که ایشان در مورد این سرزمین اینگونه | از جمله اماکنی که ائمه هدى(ع) در مورد آن سخنی فرمودهاند، منطقه طالقان است که ایشان در مورد این سرزمین اینگونه مینویسد: | ||
طالقان نام دو بلده است یکی در خراسان و دیگری در میان قزوین و ابهر. از افراد نامدار و مشهور این سرزمین، صاحب بن عباد است و مخفی نماند که اهالی ولایت طالقان قزوین همیشه از محبان شاه ولایت بودهاند و از ائمه اهلالبیت(ع) احادیث بسیار در فضیلت این طالقان و اهالی آنجا وارد شده و در بیان احوال صاحبالزمان(ع) از کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة]]» مسطور است که: «روى ابن أعثم الكوفي في كتاب الفتوح عن [[امام على(ع)|أميرالمؤمنين(ع)]] أنه قال: ويحا للطالقان؛ فإن لله تعالى بها كنوزا ليست من ذهب و لافضة و لكن بها رجال مؤمنون عرفوا الله حق معرفته و هم أنصار المهدي في آخر الزمان»<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. | طالقان نام دو بلده است یکی در خراسان و دیگری در میان قزوین و ابهر. از افراد نامدار و مشهور این سرزمین، صاحب بن عباد است و مخفی نماند که اهالی ولایت طالقان قزوین همیشه از محبان شاه ولایت بودهاند و از ائمه اهلالبیت(ع) احادیث بسیار در فضیلت این طالقان و اهالی آنجا وارد شده و در بیان احوال صاحبالزمان(ع) از کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة]]» مسطور است که: «روى ابن أعثم الكوفي في كتاب الفتوح عن [[امام على(ع)|أميرالمؤمنين(ع)]] أنه قال: ويحا للطالقان؛ فإن لله تعالى بها كنوزا ليست من ذهب و لافضة و لكن بها رجال مؤمنون عرفوا الله حق معرفته و هم أنصار المهدي في آخر الزمان»<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. |
ویرایش