۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
نیز به او گفته است: ای ترک: من از وجود خود برنجم اما از تو نرنجم و میگفت: اگر در شرع شریف جایز بود وصیت میکردم امیرخسرو را در قبر من دفن کنند تا هر دو در یک جا باشیم. در دم مرگ وی خسرو در دهلی نبود و با سلطان محمد به بنگاله رفته بود. نظامالدین اولیا گفت: امیرخسرو پس از من نخواهد زیست و چون از این جهان رفت پیکرش را در کنار من به خاک بسپارید که او صاحب اسرار من است و من بی او قدم به بهشت ننهم. | نیز به او گفته است: ای ترک: من از وجود خود برنجم اما از تو نرنجم و میگفت: اگر در شرع شریف جایز بود وصیت میکردم امیرخسرو را در قبر من دفن کنند تا هر دو در یک جا باشیم. در دم مرگ وی خسرو در دهلی نبود و با سلطان محمد به بنگاله رفته بود. نظامالدین اولیا گفت: امیرخسرو پس از من نخواهد زیست و چون از این جهان رفت پیکرش را در کنار من به خاک بسپارید که او صاحب اسرار من است و من بی او قدم به بهشت ننهم. | ||
چون خبر مرگ نظامالدین اولیا به امیرخسرو رسید دیوانهوار نعرهای زد و | چون خبر مرگ نظامالدین اولیا به امیرخسرو رسید دیوانهوار نعرهای زد و بیاختیار بهسوی دهلی روان شد و چون به سر خاکش رسید گفت: سبحان الله! آفتاب در زیر زمین و خسرو زنده؟ این گفت و بیهوش شد و تا شش ماه در گریه و زاری بود تا از جهان رفت. خسرو با نصیرالدین چراغ دهلی که او نیز از بزرگان مشایخ هند بوده معاشرت داشته است.<ref>همان، صفحه هشت</ref> | ||
== شعر و ادب و موسیقی == | == شعر و ادب و موسیقی == |
ویرایش