۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه چاپ اول کتاب پس از حمد الهی و درود بر پیامبر اکرم(ص) | نویسنده در مقدمه چاپ اول کتاب پس از حمد الهی و درود بر پیامبر اکرم(ص) مینویسد: در زمانی، دانشکده شریعت در دانشگاه اسلامی محمد بن سعود، تصمیم بر تدریس علم قواعد فقهی کلی در ابتدا در بخش اقتصاد اسلامی و سپس در بخش شریعت عام این دانشکده گرفت؛ کاری که برای اولین مرتبه در دانشکدههای شریعت در این رشته بهصورت تدریس ماده مستقل این درس، انجام میگرفت. | ||
آنها در تدریس این ماده جدید به تقریر قدیمش مراجعه و اسناد میکردند. از من درخواست کردند شیوه مستقلی برای این درس وضع کنم که مباحثش از مراجع و مصادر این ماده درسی گرفته شده باشد و صلاحیت این را داشته باشد که اساس در ماده درسی این رشته باشد. با وجود کثرت مباحث در این رشته درسی، مرجع وافی چاپ شدهای برای این درس نیافتم که بتوان به طلاب این علم معرفی کرد تا به آن اعتماد کنند و مرجعشان باشد. این امر مرا به وحشت میانداخت. مهمترین کتابهای چاپشدهای که در این راستا یافتم، «[[الأشباه و النظائر في النحو|الأشباه و النظائر]]» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] شافعی و «الأشباه النظائر» ابن نجیم حنفی بود؛ و این دو کتاب با وجود قواعدی که بیان کرده بودند و موارد فقهی که در آنها بود، هرکدام در تفریع ملتزم به فقه خودشان شده بودند. بعلاوه اینکه قواعدشان از بیان معنی لغوی و اصطلاحی و اصل قاعده و دلیل آن – جز در موارد نادری - خالی بود. همچنین در این راستا کتاب «تحرير القواعد و تحرير الفوائد» [[ابن رجب، عبدالرحمن بن احمد|ابن رجب حنبلی]] را هم دیدم ولی آن کتاب وافی به مقصود در آموزش قواعد کلیه نبود؛ اکثر مواردی که در آن ذکر شده ضوابط مذهبی است که بسیاری از مسائل فقه حنبلی را بر آن متفرع کرده است. همچنین کتاب دیگری هم در این راستا بود که آن را هم مشاهده کردم؛ یعنی «القواعد و الفوائد الفقهية» ابن لحام که در آن بر قواعد اصولی اعتماد کرده و از آن تفریع کرده است، نه بر قواعد فقهی.<ref>ر.ک: مقدمه چاپ اول کتاب، ص7-8</ref> | آنها در تدریس این ماده جدید به تقریر قدیمش مراجعه و اسناد میکردند. از من درخواست کردند شیوه مستقلی برای این درس وضع کنم که مباحثش از مراجع و مصادر این ماده درسی گرفته شده باشد و صلاحیت این را داشته باشد که اساس در ماده درسی این رشته باشد. با وجود کثرت مباحث در این رشته درسی، مرجع وافی چاپ شدهای برای این درس نیافتم که بتوان به طلاب این علم معرفی کرد تا به آن اعتماد کنند و مرجعشان باشد. این امر مرا به وحشت میانداخت. مهمترین کتابهای چاپشدهای که در این راستا یافتم، «[[الأشباه و النظائر في النحو|الأشباه و النظائر]]» [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] شافعی و «الأشباه النظائر» ابن نجیم حنفی بود؛ و این دو کتاب با وجود قواعدی که بیان کرده بودند و موارد فقهی که در آنها بود، هرکدام در تفریع ملتزم به فقه خودشان شده بودند. بعلاوه اینکه قواعدشان از بیان معنی لغوی و اصطلاحی و اصل قاعده و دلیل آن – جز در موارد نادری - خالی بود. همچنین در این راستا کتاب «تحرير القواعد و تحرير الفوائد» [[ابن رجب، عبدالرحمن بن احمد|ابن رجب حنبلی]] را هم دیدم ولی آن کتاب وافی به مقصود در آموزش قواعد کلیه نبود؛ اکثر مواردی که در آن ذکر شده ضوابط مذهبی است که بسیاری از مسائل فقه حنبلی را بر آن متفرع کرده است. همچنین کتاب دیگری هم در این راستا بود که آن را هم مشاهده کردم؛ یعنی «القواعد و الفوائد الفقهية» ابن لحام که در آن بر قواعد اصولی اعتماد کرده و از آن تفریع کرده است، نه بر قواعد فقهی.<ref>ر.ک: مقدمه چاپ اول کتاب، ص7-8</ref> |
ویرایش