۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
# در بخش سوم با استفاده از دستاوردهای علوم روانشناسی و تربیتی و در چارچوب تعالیم اسلامی، سعی بر این بوده که روشها و شیوههای تربیت اخلاقی بهطور دقیق و جزئی، با رعایت اختصار ترسیم و تبیین گردد<ref>ر.ک: مقدمه، ص14-13</ref>. | # در بخش سوم با استفاده از دستاوردهای علوم روانشناسی و تربیتی و در چارچوب تعالیم اسلامی، سعی بر این بوده که روشها و شیوههای تربیت اخلاقی بهطور دقیق و جزئی، با رعایت اختصار ترسیم و تبیین گردد<ref>ر.ک: مقدمه، ص14-13</ref>. | ||
در ابتدای اثر با عنوان کلیات، چند پرسش بهعنوان | در ابتدای اثر با عنوان کلیات، چند پرسش بهعنوان اصلیترین پرسشهایی که در ابتدای ورود به مسائل علم اخلاق فراروی ما قرار دارد، مطرح شده است: علم اخلاق چیست؟ موضوع و هدف آن کدام است؟ مناسبات آن با علوم همعرض خود چگونه است؟ چرا باید اخلاق را بیاموزیم؟ انواع شیوهها و مکاتب اخلاقی موجود در بین عالمان مسلمان کدامند؟ به اعتقاد نویسنده، پاسخ به این پرسشها علاوه بر روشن شدن موضوع و جایگاه علم اخلاق، از بروز بسیاری شبهات و ابهاماتی که در مباحث بعدی ممکن است روی دهد پیشگیری میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>. | ||
نویسنده سپس علم اخلاق را چنین معرفی میکند: «علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی میکند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان میدهد»<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. | نویسنده سپس علم اخلاق را چنین معرفی میکند: «علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی میکند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان میدهد»<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ازآنجاکه علم اخلاق نیز مانند هر علم دیگری با پارهای از دانشهای موجود، مناسبات نزدیک دارد، نویسنده در ادامه این بخش برای تبیین قلمرو علم اخلاق و تکمیل شناسایی آن، مناسبات علم اخلاق را با بعضی از علوم نزدیک به آن، از قبیل علم فقه، حقوق، عرفان عملی و علوم تربیتی مورد مطالعه قرار میدهد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | ازآنجاکه علم اخلاق نیز مانند هر علم دیگری با پارهای از دانشهای موجود، مناسبات نزدیک دارد، نویسنده در ادامه این بخش برای تبیین قلمرو علم اخلاق و تکمیل شناسایی آن، مناسبات علم اخلاق را با بعضی از علوم نزدیک به آن، از قبیل علم فقه، حقوق، عرفان عملی و علوم تربیتی مورد مطالعه قرار میدهد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | ||
در حوزه مطالعات اخلاقی، بین اندیشمندان مسلمان و مخصوصاً عالمان اخلاق، | در حوزه مطالعات اخلاقی، بین اندیشمندان مسلمان و مخصوصاً عالمان اخلاق، میتوان سه مکتب و مشرب عمده اخلاقی را مشاهده نمود. نویسنده ابتدا به شرح اجمالی این سه شیوه، یعنی اخلاق فیلسوفانه، اخلاق عارفانه و اخلاق نقلی میپردازد و سپس مشرب اخلاقی مورد قبول را با ذکر دوازده شاخصه اصلی آن معرفی میکند<ref>ر.ک: همان، ص26-22</ref>. | ||
نویسنده با رد نسبیتگرایی اخلاقی، معتقد است که نسبیتگرایی اخلاقی بهطور کلی و با هر دلیل و مبنایی که ادعا شود، دارای پیامدهای ویرانگر و غیر قابل قبولی است، که هریک بهتنهایی برای ابطال آن کافی است. سلب مسئولیت، بیثمری احکام اخلاقی، نفی کمال و جاودانگی دین، شکاکیت اخلاقی و برابری خدمتکاران و خیانتپیشگان از جمله پیامدهای ناگوار نسبیت اخلاقی است<ref>ر.ک: همان، ص31-30</ref>. | نویسنده با رد نسبیتگرایی اخلاقی، معتقد است که نسبیتگرایی اخلاقی بهطور کلی و با هر دلیل و مبنایی که ادعا شود، دارای پیامدهای ویرانگر و غیر قابل قبولی است، که هریک بهتنهایی برای ابطال آن کافی است. سلب مسئولیت، بیثمری احکام اخلاقی، نفی کمال و جاودانگی دین، شکاکیت اخلاقی و برابری خدمتکاران و خیانتپیشگان از جمله پیامدهای ناگوار نسبیت اخلاقی است<ref>ر.ک: همان، ص31-30</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
بخش دوم کتاب، عهدهدار توصیف و شناسایی انسان خداپسند و نمونه، در قالب بررسی ویژگیهای انسان کامل و مشخصههای نفسانی او و مقولههایی از این دست است. در این بخش مفاهیم عام اخلاقی که اختصاص به ساحتی از زندگی انسان ندارند، اعم از فضایل و رذایل، مورد مطالعه قرار میگیرند<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>. این قبیل مفاهیم اخلاقی در دو گروه جای میگیرند: برخی از آنها نقش هدایتگری را در سیر معنوی و اخلاقی انسان بازی میکنند و گروهی دیگر صفت نفسانی عملکنندهاند که در سایه صفت هدایتگر تحقق مییابند و آثار خاصی را نیز در حوزه رفتار در پی دارند. نویسنده با این توضیح، ساختار کلان اخلاق اسلامی را در ناحیه توصیف انسان الهی و خداپسند به شکل زیر ترسیم نموده است: مقام خلیفه الهی (قرب الهی)، حوزههای رفتاری، صفات نفسانی عملکننده و صفت نفسانی هدایتگر (ایمان)<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>. | بخش دوم کتاب، عهدهدار توصیف و شناسایی انسان خداپسند و نمونه، در قالب بررسی ویژگیهای انسان کامل و مشخصههای نفسانی او و مقولههایی از این دست است. در این بخش مفاهیم عام اخلاقی که اختصاص به ساحتی از زندگی انسان ندارند، اعم از فضایل و رذایل، مورد مطالعه قرار میگیرند<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>. این قبیل مفاهیم اخلاقی در دو گروه جای میگیرند: برخی از آنها نقش هدایتگری را در سیر معنوی و اخلاقی انسان بازی میکنند و گروهی دیگر صفت نفسانی عملکنندهاند که در سایه صفت هدایتگر تحقق مییابند و آثار خاصی را نیز در حوزه رفتار در پی دارند. نویسنده با این توضیح، ساختار کلان اخلاق اسلامی را در ناحیه توصیف انسان الهی و خداپسند به شکل زیر ترسیم نموده است: مقام خلیفه الهی (قرب الهی)، حوزههای رفتاری، صفات نفسانی عملکننده و صفت نفسانی هدایتگر (ایمان)<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>. | ||
در ساختار اخلاق اسلامی، ایمان بهعنوان | در ساختار اخلاق اسلامی، ایمان بهعنوان عالیترین صفت نفسانی هدایتگر مورد تأکید فراوان واقع شده و به همین دلیل تحصیل مبادی و مقدمات آن همانند علم و یقین نیز بهشدت مورد ترغیب و تشویق قرار گرفته است و ابزارها و راههایی که میتواند آدمی را به این صفات نفسانی ارزشمند برساند، همانند تفکر و خواطر و الهامات پسندیده، جایگاه ویژهای در نظام اخلاقی اسلام دارند. در مقابل، صفات نفسانی معارض و مانع پیدایش ایمان در آدمی، از قبیل «جهل» اعم از بسیط و مرکب، «شک و حیرت»، «جربزه» و «خاطرات نفسانی نکوهیده» و «وسوسههای شیطانی» همواره مورد مذمت و نهی واقع شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>. | ||
در بخش سوم کتاب، روشهای تربیت اخلاقی در اسلام مطرح شده است. در این بخش روشهای تربیت اخلاقی که با رفتا و مبادی آن سروکار دارد، در سه حوزه شناختی، عاطفی (انگیزشی) و رفتاری مورد بررسی قرار گرفته است. در بیان روشها یک ترتیب منطقی وجود دارد که از روشهای دیگر تربیتی سهلتر شروع میشود و به روشهای خودتربیتی و مشکلتر ختم میگردد. این ترتیب منطقی، هم با رشد روانی – اخلاقی انسان انطباق دارد و هم با آموزههای تربیتی اسلام هماهنگتر است. هر روش با تعریف و توضیح آن شروع میشود؛ در مرحله بعد با استفاده از آیات و روایات، استناد آن به اسلام ثابت میشود؛ سپس با بهرهگیری از مطالعات علمی روانشناختی به تبیین و تکمیل روش پرداخته میشود؛ یعنی بر اساس چه دسته از مبانی نظری در روانشناسی | در بخش سوم کتاب، روشهای تربیت اخلاقی در اسلام مطرح شده است. در این بخش روشهای تربیت اخلاقی که با رفتا و مبادی آن سروکار دارد، در سه حوزه شناختی، عاطفی (انگیزشی) و رفتاری مورد بررسی قرار گرفته است. در بیان روشها یک ترتیب منطقی وجود دارد که از روشهای دیگر تربیتی سهلتر شروع میشود و به روشهای خودتربیتی و مشکلتر ختم میگردد. این ترتیب منطقی، هم با رشد روانی – اخلاقی انسان انطباق دارد و هم با آموزههای تربیتی اسلام هماهنگتر است. هر روش با تعریف و توضیح آن شروع میشود؛ در مرحله بعد با استفاده از آیات و روایات، استناد آن به اسلام ثابت میشود؛ سپس با بهرهگیری از مطالعات علمی روانشناختی به تبیین و تکمیل روش پرداخته میشود؛ یعنی بر اساس چه دسته از مبانی نظری در روانشناسی میتوان از این روش دفاع کرد و تأثیر آن را در تربیت اخلاقی ثابت کرد<ref>ر.ک: همان، ص170-169</ref>. | ||
سازندگان اصلی هر محیط، نخبگان و سردمداران آن جامعه و محیطند. بنابراین یکی از شیوههای ایجاد محیط تربیتی مساعد، پدیدآوردن الگوهای شایسته در آن محیط و طرد الگوهای ناشایست است. وجود الگوهای محبوب در جامعه، بهخودیخود افراد آن محیط را بهسوی آنان سوق میدهد و مکارم اخلاقی ایشان را، دیگران الگوبرداری میکنند<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>. | سازندگان اصلی هر محیط، نخبگان و سردمداران آن جامعه و محیطند. بنابراین یکی از شیوههای ایجاد محیط تربیتی مساعد، پدیدآوردن الگوهای شایسته در آن محیط و طرد الگوهای ناشایست است. وجود الگوهای محبوب در جامعه، بهخودیخود افراد آن محیط را بهسوی آنان سوق میدهد و مکارم اخلاقی ایشان را، دیگران الگوبرداری میکنند<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>. |
ویرایش