زبدة الحقایق: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
خط ۴۸: خط ۴۸:
بسیارى از مطالب این کتاب در آثار دیگر او یا عیناً و یا قریب به‎عین تکرار شده است و علت این امر را باید در جنبه تبلیغى آثار او دانست که سعى داشته است آنچه را اصیل مى‎داند تکرار نماید و برد تبلیغى و تعلیمى آن را وسیع‎تر کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/7000/1/41 مقدمه محقق، ص41-42]</ref>
بسیارى از مطالب این کتاب در آثار دیگر او یا عیناً و یا قریب به‎عین تکرار شده است و علت این امر را باید در جنبه تبلیغى آثار او دانست که سعى داشته است آنچه را اصیل مى‎داند تکرار نماید و برد تبلیغى و تعلیمى آن را وسیع‎تر کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/7000/1/41 مقدمه محقق، ص41-42]</ref>


خود نویسنده پس از حمد الهی و صلوات بر پیامبر اکرم(ص) و خاندانش(ع) در مقدمه‌اش بر کتاب چنین می‎نویسد: اما بعد: چنین گوید، اضعف ضعفا و خادم فقرا، [[نسفی، عزیزالدین بن محمد|عزیز بن محمد نسفى]]، که جماعت درویشان-کثرهم اللّه-از این بیچاره درخواست کردند که در معرفت عالم کبیر و عالم صغیر و در معرفت مبدأ و معاد، رساله (اى) جمع کن؛ و بیان کن که مبدأ هر یک جداست، یا مبدأ جمله یکى است؛ و معاد هر یک جداست، یا معاد جمله یکى است؛ و بیان کن که نزول چیست، و عروج چیست؛ و بیان کن که اول نزول است، آنگاه عروج، یا اول عروج است، آنگاه نزول؛ و [دیگر] درخواست کردند، که مى‎باید سخن هر طایفه (اى) که نقل کنى، بى‎میل و تعصب نقل کنى و «از خود» ترجیح سخن هیچ‎یک نکنى. چنانکه [هر یک] گفته‌اند، نقل کنى. [درخواست ایشان را اجابت کردم؛ و آن‎چنان‎که ایشان گفته بودند، جمع کردم.] «چون آن رساله را تمام کردم»، [آن مجموعه را] رساله مبدأ و معاد نام نهادم. مطول بود؛ التماس کردند که اختصارى کن. آن مختصرى را ایجاز کردم، و زبدة الحقایق نام نهادم و از خداى تعالى [مدد و یارى] خواستم تا از خلل نگاه دارد. انه على ذلک قدیر و [و بالاجابة جدیر]؛ و این مختصر مبنى است بر دو باب [و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب.] <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/7000/1/45 متن کتاب، ص45-46]</ref>
خود نویسنده پس از حمد الهی و صلوات بر پیامبر اکرم(ص) و خاندانش(ع) در مقدمه‌اش بر کتاب چنین می‌نویسد: اما بعد: چنین گوید، اضعف ضعفا و خادم فقرا، [[نسفی، عزیزالدین بن محمد|عزیز بن محمد نسفى]]، که جماعت درویشان-کثرهم اللّه-از این بیچاره درخواست کردند که در معرفت عالم کبیر و عالم صغیر و در معرفت مبدأ و معاد، رساله (اى) جمع کن؛ و بیان کن که مبدأ هر یک جداست، یا مبدأ جمله یکى است؛ و معاد هر یک جداست، یا معاد جمله یکى است؛ و بیان کن که نزول چیست، و عروج چیست؛ و بیان کن که اول نزول است، آنگاه عروج، یا اول عروج است، آنگاه نزول؛ و [دیگر] درخواست کردند، که مى‎باید سخن هر طایفه (اى) که نقل کنى، بى‎میل و تعصب نقل کنى و «از خود» ترجیح سخن هیچ‎یک نکنى. چنانکه [هر یک] گفته‌اند، نقل کنى. [درخواست ایشان را اجابت کردم؛ و آن‎چنان‎که ایشان گفته بودند، جمع کردم.] «چون آن رساله را تمام کردم»، [آن مجموعه را] رساله مبدأ و معاد نام نهادم. مطول بود؛ التماس کردند که اختصارى کن. آن مختصرى را ایجاز کردم، و زبدة الحقایق نام نهادم و از خداى تعالى [مدد و یارى] خواستم تا از خلل نگاه دارد. انه على ذلک قدیر و [و بالاجابة جدیر]؛ و این مختصر مبنى است بر دو باب [و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب.] <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/7000/1/45 متن کتاب، ص45-46]</ref>


دو باب این کتاب شامل عالم کبیر و عالم صغیر می‎شود و هرکدام از این دو باب دارای سه اصلند. باب اول در سخن اهل شریعت، حکمت و وحدت در عالم کبیر است و باب دوم در بیان انسان و مراتب او؛ انسان صغیر نسخه و نموداری از انسان کبیر است؛ تبیین سلوک و نیت سالک می‎باشد.
دو باب این کتاب شامل عالم کبیر و عالم صغیر می‎شود و هرکدام از این دو باب دارای سه اصلند. باب اول در سخن اهل شریعت، حکمت و وحدت در عالم کبیر است و باب دوم در بیان انسان و مراتب او؛ انسان صغیر نسخه و نموداری از انسان کبیر است؛ تبیین سلوک و نیت سالک می‎باشد.
خط ۵۵: خط ۵۵:
فهرست مطالب کتاب در ابتدای آن و تعلیقات و مراجع و مآخذ مقدمه و تعلیقات در انتهایش ذکر شده است.
فهرست مطالب کتاب در ابتدای آن و تعلیقات و مراجع و مآخذ مقدمه و تعلیقات در انتهایش ذکر شده است.


محقق در مقدمه درباره نسخه خطی کتاب حاضر و کارهایی که در تحقیق اثر انجام داده، چنین می‎نویسد: تا آنجا که این بنده مطلع است این کتاب و مقصدالاقصاى وى ذیل [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] جامى در سال‎هاى قبل چاپ سنگى شده است. چون نسخه‌اى خطى از این کتاب در اختیار بنده بود، بنا به ملاحظاتى که در سطور قبل عنوان شد، لازم دیدم این نسخه را با نسخه مذکور در فوق مقابله کرده و کم و کاستى‎هاى آن را جبران نموده و به چاپ رسانم؛ اما در این اقدام از شیوه متبع علماى مصحح متون پیروى کامل نشده است؛ زیرا نسخه‎بدل‎هاى زیادى در اختیار نبوده که با نقل اختلافات حاشیه زائد بر متن گردد؛ بلکه بیشتر منظور و هدف آن بوده است که یک متن تبلیغى عرفانى که خالى از نقد آراء قرن هفتم نیست، تجدید چاپ شود. لذا نسخه خطى اصل قرار داده شد و زوائد نسخه چاپى بین [] نوشته آمد و زوائد نسخه خطى بین «» نشان داده شد و اگر اختلافى بود-که بود- در ذیل سطور متن مسطور شد. گاهى نیز این بنده جهت اعمال رسم‎الخط جدید حرفى را اضافه کرده که بین () آمده است.
محقق در مقدمه درباره نسخه خطی کتاب حاضر و کارهایی که در تحقیق اثر انجام داده، چنین می‌نویسد: تا آنجا که این بنده مطلع است این کتاب و مقصدالاقصاى وى ذیل [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] جامى در سال‎هاى قبل چاپ سنگى شده است. چون نسخه‌اى خطى از این کتاب در اختیار بنده بود، بنا به ملاحظاتى که در سطور قبل عنوان شد، لازم دیدم این نسخه را با نسخه مذکور در فوق مقابله کرده و کم و کاستى‎هاى آن را جبران نموده و به چاپ رسانم؛ اما در این اقدام از شیوه متبع علماى مصحح متون پیروى کامل نشده است؛ زیرا نسخه‎بدل‎هاى زیادى در اختیار نبوده که با نقل اختلافات حاشیه زائد بر متن گردد؛ بلکه بیشتر منظور و هدف آن بوده است که یک متن تبلیغى عرفانى که خالى از نقد آراء قرن هفتم نیست، تجدید چاپ شود. لذا نسخه خطى اصل قرار داده شد و زوائد نسخه چاپى بین [] نوشته آمد و زوائد نسخه خطى بین «» نشان داده شد و اگر اختلافى بود-که بود- در ذیل سطور متن مسطور شد. گاهى نیز این بنده جهت اعمال رسم‎الخط جدید حرفى را اضافه کرده که بین () آمده است.


نسخه خطى که اصل قرار داده شد، نسخه‌اى است به قلم محمود بن جمال‎الدین محمد دیلمى که در «یوم اثنین تاسع عشر شهر شعبان المعظم سنه سبع و اربعین مأتین بعد الف» که سال 1247 باشد، کتابت شده است. کاتب در پایان نسخه سال 1247 را سال طاعون و وبا نامیده است که در آن سال «خلق گیلان به‎طوری مردند که کسى به کسى نبود یوم یفر المرء من اخیه و امه و بنیه شد خلایق دفن نشدند و طعمه سگان و شغالان شدند و با وجود این اهل ظلم به تاخت و تاراج مال اموات و ایتام و مساکین پرداختند و معدود قلیلى هم که باقى ماندند، کلاً از تشویش متفرق و پراکنده و هر یک به دیارى فرار را برقرار داشتند».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/7000/1/42 مقدمه محقق، ص42-43]</ref>
نسخه خطى که اصل قرار داده شد، نسخه‌اى است به قلم محمود بن جمال‎الدین محمد دیلمى که در «یوم اثنین تاسع عشر شهر شعبان المعظم سنه سبع و اربعین مأتین بعد الف» که سال 1247 باشد، کتابت شده است. کاتب در پایان نسخه سال 1247 را سال طاعون و وبا نامیده است که در آن سال «خلق گیلان به‎طوری مردند که کسى به کسى نبود یوم یفر المرء من اخیه و امه و بنیه شد خلایق دفن نشدند و طعمه سگان و شغالان شدند و با وجود این اهل ظلم به تاخت و تاراج مال اموات و ایتام و مساکین پرداختند و معدود قلیلى هم که باقى ماندند، کلاً از تشویش متفرق و پراکنده و هر یک به دیارى فرار را برقرار داشتند».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/7000/1/42 مقدمه محقق، ص42-43]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش