التفسير و المفسرون في المغرب الأقصی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ر' به 'ی‌ر')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴: خط ۴۴:
در پایان مقدمه، به‌اختصار از محتوای کتاب سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص10-12</ref>.
در پایان مقدمه، به‌اختصار از محتوای کتاب سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص10-12</ref>.


[[اشقر، سعاد|سعاد اشقر]]، در تمهیدیه، ابتدا یک بحث تاریخی مطرح نموده است؛ او از چگونگی ورود اسلام به مغرب (مراکش) و مراحل تغییر زبان آن‎ها سخن به میان آورده، سپس حرکت علمی دول اسلامی آن منطقه، یعنی ادریسیان (172-375ق)، مرابطین (430-541ق)، موحدین (541-668)، مرینیون (668-869ق)، سعدیون (915-1069ق) و علویون (1075-‎معاصر) را مورد بحث و بررسی قرار می‎دهد<ref>ر.ک: همان، ص13-30</ref>.
[[اشقر، سعاد|سعاد اشقر]]، در تمهیدیه، ابتدا یک بحث تاریخی مطرح نموده است؛ او از چگونگی ورود اسلام به مغرب (مراکش) و مراحل تغییر زبان آن‎ها سخن به میان آورده، سپس حرکت علمی دول اسلامی آن منطقه، یعنی ادریسیان (172-375ق)، مرابطین (430-541ق)، موحدین (541-668)، مرینیون (668-869ق)، سعدیون (915-1069ق) و علویون (1075-‎معاصر) را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص13-30</ref>.


باب اول مشتمل بر مقدمه‌ای در باب پیدایش تفسیر در مغرب اقصی (مراکش) و دلیل کندی حرکت نگارش و تألیف در آنجاست.
باب اول مشتمل بر مقدمه‌ای در باب پیدایش تفسیر در مغرب اقصی (مراکش) و دلیل کندی حرکت نگارش و تألیف در آنجاست.


هرچند که عالمان مغرب‎زمین نسبت به علم تفسیر اهتمام ویژه‌ای داشته‎ و این علم را در مراکز علمی، طی دو قرن اول و دوم هجری جای ‎داده و به فراگیری آن توجه نموده‌اند، اما زمان ورود تفسیر و مباحث آن به مغرب از مسائلی است که کتب و منابع به آن نپرداخته‌اند؛ بنابراین با مشکلی جدی در این‎باره مواجه هستیم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص37</ref>. نویسنده در این قسمت از کتاب با ذکر تاریخچه‌ای از ورود علم تفسیر قرآن به این بخش از جامعه اسلامی می‎گوید: پیدایش علم تفسیر در مغرب اقصی در قرن پنجم صورت گرفته و دوران رشد و بلوغ آن در خلال دو قرن ششم و هفتم هجری بوده که توسط گروهی از مفسرین با عمل به شیوه‎های مختلف، نگارش‎های خیره‎کننده‌ای خلق شده که سهم بسزایی در این‎باره در جامعه اسلامی داشته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>؛ لکن شکل‎گیری علم تفسیر در این منطقه با حرکتی ضعیف صورت گرفته است. نویسنده دلایل این حرکت کند را سیطره فقه و فقها و روش‎های تربیتی و آموزشی مرسوم در آنجا می‎داند<ref>ر.ک: همان، ص41-55</ref>.
هرچند که عالمان مغرب‎زمین نسبت به علم تفسیر اهتمام ویژه‌ای داشته‎ و این علم را در مراکز علمی، طی دو قرن اول و دوم هجری جای ‎داده و به فراگیری آن توجه نموده‌اند، اما زمان ورود تفسیر و مباحث آن به مغرب از مسائلی است که کتب و منابع به آن نپرداخته‌اند؛ بنابراین با مشکلی جدی در این‎باره مواجه هستیم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص37</ref>. نویسنده در این قسمت از کتاب با ذکر تاریخچه‌ای از ورود علم تفسیر قرآن به این بخش از جامعه اسلامی می‎گوید: پیدایش علم تفسیر در مغرب اقصی در قرن پنجم صورت گرفته و دوران رشد و بلوغ آن در خلال دو قرن ششم و هفتم هجری بوده که توسط گروهی از مفسرین با عمل به شیوه‎های مختلف، نگارش‎های خیره‎کننده‌ای خلق شده که سهم بسزایی در این‎باره در جامعه اسلامی داشته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>؛ لکن شکل‎گیری علم تفسیر در این منطقه با حرکتی ضعیف صورت گرفته است. نویسنده دلایل این حرکت کند را سیطره فقه و فقها و روش‎های تربیتی و آموزشی مرسوم در آنجا می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص41-55</ref>.


فصل اول از باب اول، به بیان مشارکت علمای مغرب (مراکش) در علم تفسیر اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش از کتاب به دنبال نمونه‎های کتب تفسیری بوده تا ثابت کند عالمان آن دیار نسبت به این علم نه‎تنها بی‎تفاوت نبوده، بلکه مشتاقانه دست‎به‎قلم شده و آثاری را از خود برجای نهاده‌اند. کتب تفسیری که نویسنده درصدد استخراج آنهاست، شامل اقسام شش‎گانه زیر است: تفسیر تمام سوره‎ها (تفسیر کامل)؛ تفسیر بخشی از قرآن (آیه، آیات، سوره یا چند سوره)؛ تفسیر مشکلات، متشابهات و آیات غریب قرآن؛ پرسش و پاسخ‎های تفسیری؛ حاشیه و تعلیقه بر تفاسیر مشهور یا خلاصه‌ای از آن تفاسیر؛ تألیفات دیگر در موضوع تفسیر<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>.
فصل اول از باب اول، به بیان مشارکت علمای مغرب (مراکش) در علم تفسیر اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش از کتاب به دنبال نمونه‎های کتب تفسیری بوده تا ثابت کند عالمان آن دیار نسبت به این علم نه‎تنها بی‎تفاوت نبوده، بلکه مشتاقانه دست‎به‎قلم شده و آثاری را از خود برجای نهاده‌اند. کتب تفسیری که نویسنده درصدد استخراج آنهاست، شامل اقسام شش‎گانه زیر است: تفسیر تمام سوره‎ها (تفسیر کامل)؛ تفسیر بخشی از قرآن (آیه، آیات، سوره یا چند سوره)؛ تفسیر مشکلات، متشابهات و آیات غریب قرآن؛ پرسش و پاسخ‎های تفسیری؛ حاشیه و تعلیقه بر تفاسیر مشهور یا خلاصه‌ای از آن تفاسیر؛ تألیفات دیگر در موضوع تفسیر<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>.
خط ۷۰: خط ۷۰:
افرادی همچون عبدالرحمن فاسی (متوفی 1036ق) در «تفسير الفاتحة بالإشارة» و ابن عجیبه تطوانی (متوفی 1224ق) در تفسیر «البحر المديد في تفسير القرآن المجيد»، عالمانی از سرزمین مغرب (مراکش) هستند که از شیوه عرفان ارشادی در تفاسیر خویش بهره برده‌اند. نویسنده با ذکر نمونه‎هایی از این تفاسیر به این موضوع پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص248-269</ref>.
افرادی همچون عبدالرحمن فاسی (متوفی 1036ق) در «تفسير الفاتحة بالإشارة» و ابن عجیبه تطوانی (متوفی 1224ق) در تفسیر «البحر المديد في تفسير القرآن المجيد»، عالمانی از سرزمین مغرب (مراکش) هستند که از شیوه عرفان ارشادی در تفاسیر خویش بهره برده‌اند. نویسنده با ذکر نمونه‎هایی از این تفاسیر به این موضوع پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص248-269</ref>.


فصل پایانی باب دوم به تفسیر با گرایش اصلاحی سلفی که حرکتی نو در این علم است، اختصاص یافته است. در این نوع تفسیر، مفسر معتقد است مراد از قول و حکمت تشریع در عقاید و احکام بر وجهی است که ارواح را جذب و به عمل و هدایت سوق می‎دهد و سعی می‌کند مراد را به این وجه بفهمد<ref>ر.ک: همان، ص271</ref>. محمد عبده (متوفی 1323ق) از مهم‎ترین اشخاصی است که در این حرکت نقش داشته؛ لذا نویسنده به درج نظرات ایشان در این‎باره اهتمام ورزیده است<ref>ر.ک: همان، ص272</ref>. نویسنده در پایان این اثر نمونه‎هایی از تفاسیر مغربی (مراکشی) با گرایش اصلاحی سلفی را ارائه داده که از دو تفسیر «العشر الآي الأول من سورة المومنون»، تألیف محمد بن حسن حجوی (متوفی 1376ق) و «تفسير سور المفصل من القرآن الكريم»، تألیف عبدالله گنون (متوفی 1410ق) استخراج شده است<ref>ر.ک: همان، ص278-285</ref>.
فصل پایانی باب دوم به تفسیر با گرایش اصلاحی سلفی که حرکتی نو در این علم است، اختصاص یافته است. در این نوع تفسیر، مفسر معتقد است مراد از قول و حکمت تشریع در عقاید و احکام بر وجهی است که ارواح را جذب و به عمل و هدایت سوق می‌دهد و سعی می‌کند مراد را به این وجه بفهمد<ref>ر.ک: همان، ص271</ref>. محمد عبده (متوفی 1323ق) از مهم‎ترین اشخاصی است که در این حرکت نقش داشته؛ لذا نویسنده به درج نظرات ایشان در این‎باره اهتمام ورزیده است<ref>ر.ک: همان، ص272</ref>. نویسنده در پایان این اثر نمونه‎هایی از تفاسیر مغربی (مراکشی) با گرایش اصلاحی سلفی را ارائه داده که از دو تفسیر «العشر الآي الأول من سورة المومنون»، تألیف محمد بن حسن حجوی (متوفی 1376ق) و «تفسير سور المفصل من القرآن الكريم»، تألیف عبدالله گنون (متوفی 1410ق) استخراج شده است<ref>ر.ک: همان، ص278-285</ref>.


در خاتمه خلاصه‌ای از محتویات کتاب ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص307-309</ref>.
در خاتمه خلاصه‌ای از محتویات کتاب ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص307-309</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش