۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق در مقدمه، انگیزه و روش تحقیق و | محقق در مقدمه، انگیزه و روش تحقیق و نسخههای مورد استفاده را بیان نموده است. | ||
===فصل اول و دوم=== | ===فصل اول و دوم=== | ||
دو فصل اول کتاب توسط محقق نوشته شده است؛ فصل اول کتاب، به بیان زندگی و آثار [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] و مکتب فکری او اختصاص یافته است. محقق از ارتباط [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] با فرق مذهبی و فکری همچون معتزله، شیعه، صوفیه و حنابله سخن به میان آورده، سپس به شمارش و معرفی آثار ایشان پرداخته و در ادامه از تأثیر ایشان در اندیشه اسلامی مطالبی را مطرح نموده است. ایشان در ادامه مباحث این فصل از جایگاه عقل در فلسفه باستان، در کتاب (قرآن) و حدیث، در فلسفه اسلامی و در مذهب فکری [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حارث محاسبی]] سخن به میان آورده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/9 ر.ک: متن کتاب، ص9-135]</ref>. | دو فصل اول کتاب توسط محقق نوشته شده است؛ فصل اول کتاب، به بیان زندگی و آثار [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] و مکتب فکری او اختصاص یافته است. محقق از ارتباط [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] با فرق مذهبی و فکری همچون معتزله، شیعه، صوفیه و حنابله سخن به میان آورده، سپس به شمارش و معرفی آثار ایشان پرداخته و در ادامه از تأثیر ایشان در اندیشه اسلامی مطالبی را مطرح نموده است. ایشان در ادامه مباحث این فصل از جایگاه عقل در فلسفه باستان، در کتاب (قرآن) و حدیث، در فلسفه اسلامی و در مذهب فکری [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حارث محاسبی]] سخن به میان آورده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/9 ر.ک: متن کتاب، ص9-135]</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله میآورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو معنای دیگر را برگرفته از همان معنای درست میداند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزهای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را از بدی میشناسد. خداوند خود را با میزان این عقل میشناساند و آنان نیز با این عقل او را میشناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی با اعمال ظاهری و نیات قلبی شناخته میشود، نه با شکل ظاهری و قد و قامت و... بهواسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا میدهد. [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] در اینجا نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره و چکیده روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل، یعنی فهم و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل مینامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت به خداوند و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در جهت بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمتها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است. این کار بنده نیز عقل نامیده میشود و وقتی از روی عقل به اینها بپردازد و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/114 ر.ک: قاسمی، اعظم، ص114-116]</ref>. | نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله میآورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو معنای دیگر را برگرفته از همان معنای درست میداند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزهای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را از بدی میشناسد. خداوند خود را با میزان این عقل میشناساند و آنان نیز با این عقل او را میشناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی با اعمال ظاهری و نیات قلبی شناخته میشود، نه با شکل ظاهری و قد و قامت و... بهواسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا میدهد. [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] در اینجا نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره و چکیده روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل، یعنی فهم و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل مینامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت به خداوند و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در جهت بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمتها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است. این کار بنده نیز عقل نامیده میشود و وقتی از روی عقل به اینها بپردازد و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/114 ر.ک: قاسمی، اعظم، ص114-116]</ref>. | ||
سپس، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] بر اساس همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است، مردم را به چهار دسته تقسیم میکند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا و | سپس، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] بر اساس همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است، مردم را به چهار دسته تقسیم میکند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا و وعدههای او میاندیشند و اطاعت پیشه میکنند؛ دوم، گروهی که درباره آن میاندیشند، ولی به دلیل دنیاطلبی و از روی کبر و ستیزه آن را انکار میکنند؛ همان طور که خداوند درباره ابلیس گفته است؛ سوم، گروهی که طغیان کرده و غرور ورزیدند و از پدران ناآگاه خود تقلید کردند و از آشکار کردن حق خودداری کردند، خود را به نادانی زدند و بعد از اندیشیدن در ظاهر دنیا طالب آن شدند و گمان کردند که کارشان با عقل و شرع سازگار است؛ چهارم، گروهی که به جلال و عظمت خداوند و تدبیر و یگانگی او در آفرینش میاندیشند و با تمسک به ایمان، منزلت آن را در رسیدن به رستگاری میدانند و از کبر دوری میکنند و به آن ایمان میآورند. به بزرگی ثواب و عقاب نمیاندیشند که در غیر این صورت، فرد عصیان میکند و دچار ریا میشود. در مرحله بعد [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] از اینکه چگونه میتوان با دوری از محرمات و بهواسطه عقل، به معرفت الهی دست یافت، سخن میگوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/116 ر.ک: همان، ص116]</ref>. | ||
===فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه=== | ===فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه=== |
ویرایش