العقل و فهم القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
خط ۴۱: خط ۴۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
محقق در مقدمه، انگیزه و روش تحقیق و نسخه‎های مورد استفاده را بیان نموده است.
محقق در مقدمه، انگیزه و روش تحقیق و نسخه‌های مورد استفاده را بیان نموده است.
===فصل اول و دوم===
===فصل اول و دوم===
دو فصل اول کتاب توسط محقق نوشته شده است؛ فصل اول کتاب، به بیان زندگی و آثار [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] و مکتب فکری او اختصاص یافته است. محقق از ارتباط [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] با فرق مذهبی و فکری همچون معتزله، شیعه، صوفیه و حنابله سخن به میان آورده، سپس به شمارش و معرفی آثار ایشان پرداخته و در ادامه از تأثیر ایشان در اندیشه اسلامی مطالبی را مطرح نموده است. ایشان در ادامه مباحث این فصل از جایگاه عقل در فلسفه باستان، در کتاب (قرآن) و حدیث، در فلسفه اسلامی و در مذهب فکری [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حارث محاسبی]] سخن به میان آورده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/9 ر.ک: متن کتاب، ص9-135]</ref>.
دو فصل اول کتاب توسط محقق نوشته شده است؛ فصل اول کتاب، به بیان زندگی و آثار [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] و مکتب فکری او اختصاص یافته است. محقق از ارتباط [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] با فرق مذهبی و فکری همچون معتزله، شیعه، صوفیه و حنابله سخن به میان آورده، سپس به شمارش و معرفی آثار ایشان پرداخته و در ادامه از تأثیر ایشان در اندیشه اسلامی مطالبی را مطرح نموده است. ایشان در ادامه مباحث این فصل از جایگاه عقل در فلسفه باستان، در کتاب (قرآن) و حدیث، در فلسفه اسلامی و در مذهب فکری [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|حارث محاسبی]] سخن به میان آورده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29003/1/9 ر.ک: متن کتاب، ص9-135]</ref>.
خط ۵۲: خط ۵۲:
نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله می‎آورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو‎ معنای‎ دیگر را برگرفته از همان معنای درست می‌داند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزه‌ای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را‎ از‎ بدی می‎شناسد. خداوند خود را با میزان این عقل می‎شناساند و آنان نیز با این عقل او را می‎شناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی‎ با‎ اعمال‎ ظاهری و نیات قلبی شناخته می‎شود‎، نه‎ با‎ شکل ظاهری و قد و قامت و... به‎واسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا می‌دهد. [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]]‎ در‎ اینجا‎ نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره‎ و چکیده‎ روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل‎، یعنی‎ فهم‎ و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری‎ مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل می‌نامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت‎ به‎ خداوند‎ و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در‎ جهت‎ بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمت‎ها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است‎. این‎ کار‎ بنده نیز عقل نامیده می‎شود و وقتی از روی عقل به اینها‎ بپردازد‎ و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/114 ر.ک: قاسمی، اعظم، ص114-116]</ref>.
نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله می‎آورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو‎ معنای‎ دیگر را برگرفته از همان معنای درست می‌داند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزه‌ای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را‎ از‎ بدی می‎شناسد. خداوند خود را با میزان این عقل می‎شناساند و آنان نیز با این عقل او را می‎شناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی‎ با‎ اعمال‎ ظاهری و نیات قلبی شناخته می‎شود‎، نه‎ با‎ شکل ظاهری و قد و قامت و... به‎واسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا می‌دهد. [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]]‎ در‎ اینجا‎ نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره‎ و چکیده‎ روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل‎، یعنی‎ فهم‎ و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری‎ مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل می‌نامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت‎ به‎ خداوند‎ و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در‎ جهت‎ بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمت‎ها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است‎. این‎ کار‎ بنده نیز عقل نامیده می‎شود و وقتی از روی عقل به اینها‎ بپردازد‎ و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/114 ر.ک: قاسمی، اعظم، ص114-116]</ref>.


سپس، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی‎]] بر‎ اساس‎ همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است‎، مردم‎ را به چهار دسته تقسیم می‌کند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا‎ و وعده‎های‎ او می‎اندیشند و اطاعت پیشه می‌کنند؛ دوم، گروهی که درباره آن می‎اندیشند، ولی به دلیل‎ دنیاطلبی‎ و از روی کبر و ستیزه آن را انکار می‌کنند؛ همان ‎طور که خداوند درباره‎ ابلیس‎ گفته‎ است؛ سوم، گروهی که طغیان کرده و غرور ورزیدند و از پدران ناآگاه خود تقلید کردند و از‎ آشکار کردن‎ حق خودداری کردند، خود را به نادانی زدند و بعد از اندیشیدن در‎ ظاهر‎ دنیا‎ طالب آن شدند و گمان کردند که کارشان با عقل و شرع سازگار است؛ چهارم، گروهی که‎ به‎ جلال‎ و عظمت خداوند و تدبیر و یگانگی او در آفرینش می‎اندیشند و با تمسک به ایمان‎، منزلت‎ آن را در رسیدن به رستگاری می‌دانند و از کبر دوری می‌کنند و به آن ایمان می‎آورند. به‎ بزرگی‎ ثواب و عقاب نمی‎اندیشند که در غیر این صورت، فرد عصیان می‌کند و دچار‎ ریا‎ می‎شود. در مرحله بعد [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] از اینکه‎ چگونه‎ می‎توان‎ با دوری از محرمات و به‎واسطه عقل‎، به‎ معرفت الهی دست یافت، سخن می‎گوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/116 ر.ک: همان، ص116]</ref>.
سپس، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی‎]] بر‎ اساس‎ همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است‎، مردم‎ را به چهار دسته تقسیم می‌کند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا‎ و وعده‌های‎ او می‎اندیشند و اطاعت پیشه می‌کنند؛ دوم، گروهی که درباره آن می‎اندیشند، ولی به دلیل‎ دنیاطلبی‎ و از روی کبر و ستیزه آن را انکار می‌کنند؛ همان ‎طور که خداوند درباره‎ ابلیس‎ گفته‎ است؛ سوم، گروهی که طغیان کرده و غرور ورزیدند و از پدران ناآگاه خود تقلید کردند و از‎ آشکار کردن‎ حق خودداری کردند، خود را به نادانی زدند و بعد از اندیشیدن در‎ ظاهر‎ دنیا‎ طالب آن شدند و گمان کردند که کارشان با عقل و شرع سازگار است؛ چهارم، گروهی که‎ به‎ جلال‎ و عظمت خداوند و تدبیر و یگانگی او در آفرینش می‎اندیشند و با تمسک به ایمان‎، منزلت‎ آن را در رسیدن به رستگاری می‌دانند و از کبر دوری می‌کنند و به آن ایمان می‎آورند. به‎ بزرگی‎ ثواب و عقاب نمی‎اندیشند که در غیر این صورت، فرد عصیان می‌کند و دچار‎ ریا‎ می‎شود. در مرحله بعد [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] از اینکه‎ چگونه‎ می‎توان‎ با دوری از محرمات و به‎واسطه عقل‎، به‎ معرفت الهی دست یافت، سخن می‎گوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/116 ر.ک: همان، ص116]</ref>.


===فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه===
===فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه===
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش