۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ید' به 'ید') |
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
و در نامه چهارم، پس از مقدمهای مستوفی و بلیغ در صفات و خصائص حضرت علی(ع) با عناوینی غلوآمیز خواجه احمد را اینگونه مخاطب داشته است: «اگر چشم جسم سنایی در خدمت نیست، آن رقم که نتیجه قدم است، در پیشخدمت است. آن مجلس خود داند که در هر مجلسی که این داعی باشد، متمسک به حبل ولای او و مقبل بر نشر ثنای او باشد که اهتمام نمودن در خدمت صدری که سجیت و حلیت او بر کسب فضایل و حسب شمایل و اصل فصاحت و فضل حصافت و پیرایه سماحت و سرمایه حماست مقصور است...» <ref>ر.ک: همان</ref>. | و در نامه چهارم، پس از مقدمهای مستوفی و بلیغ در صفات و خصائص حضرت علی(ع) با عناوینی غلوآمیز خواجه احمد را اینگونه مخاطب داشته است: «اگر چشم جسم سنایی در خدمت نیست، آن رقم که نتیجه قدم است، در پیشخدمت است. آن مجلس خود داند که در هر مجلسی که این داعی باشد، متمسک به حبل ولای او و مقبل بر نشر ثنای او باشد که اهتمام نمودن در خدمت صدری که سجیت و حلیت او بر کسب فضایل و حسب شمایل و اصل فصاحت و فضل حصافت و پیرایه سماحت و سرمایه حماست مقصور است...» <ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در این نامه با توجه به مدح و ستایشی که سنایی نسبت به خواجه احمد مسعود دارد خواننده تیزبین کنجکاو میشود که این خواجه احمد دارای چه مقام معنوی یا مرتبه علمی بوده است که با این صفات برجسته سنایی از وی تمجید | در این نامه با توجه به مدح و ستایشی که سنایی نسبت به خواجه احمد مسعود دارد خواننده تیزبین کنجکاو میشود که این خواجه احمد دارای چه مقام معنوی یا مرتبه علمی بوده است که با این صفات برجسته سنایی از وی تمجید مینماید. پاسخ این پرسش را در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی (متوفی 550 ق) در مقاله دوم مییابیم. نظامی عروضی آنجا که از ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر سخن میگوید، پسر تیشه (احمد بن مسعود تیشه) را از جمله شاعرانی میداند که در دربار آل خاقان گرد آمده بودند و نام آل خاقان با سخن آنان باقی ماند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
«دیوانیات»: نامههای دیوانی است که به صدور و وزرا و صاحبان مناصب لشکری یا کشوری نگاشته است. در خلال سطور این نامهها روح بلند و طبع توسن و سرکش حکیم سنایی جلایی خاص دارد، با اینکه، برای رهایی از دام تزویر قوامالدین ابوالقاسم وزیر عراق لفاظیها دارد و با آوردن سجعهای متوالی و ترکیبات مترادف و احیاناً سرودن قصیدهای سعی دارد که اخلاص خود را به عالم عرفان و عرفا فدای زندگانی دو روزه دنیا نکند؛ اما از طرف دیگر نیز میداند که معاندان و متکلمان و طریق جدلپردازان در کمیناند تا به دستاویزی مجعول سنایی را متهم به رافضی بودن و محب آل علی مجرم معرفی کنند و ایشان را نیز همچون عزالدین اصفهانی به چوبه دار سپارند یا اینکه همچون عین القضاة شمع آجینش کنند. این نامهها را میتوان تعویذ چنین چشمزخمهایی دانست که نهتنها شخص انسان را نابود میکردند بلکه شخصیت وی را نیز پایمال | «دیوانیات»: نامههای دیوانی است که به صدور و وزرا و صاحبان مناصب لشکری یا کشوری نگاشته است. در خلال سطور این نامهها روح بلند و طبع توسن و سرکش حکیم سنایی جلایی خاص دارد، با اینکه، برای رهایی از دام تزویر قوامالدین ابوالقاسم وزیر عراق لفاظیها دارد و با آوردن سجعهای متوالی و ترکیبات مترادف و احیاناً سرودن قصیدهای سعی دارد که اخلاص خود را به عالم عرفان و عرفا فدای زندگانی دو روزه دنیا نکند؛ اما از طرف دیگر نیز میداند که معاندان و متکلمان و طریق جدلپردازان در کمیناند تا به دستاویزی مجعول سنایی را متهم به رافضی بودن و محب آل علی مجرم معرفی کنند و ایشان را نیز همچون عزالدین اصفهانی به چوبه دار سپارند یا اینکه همچون عین القضاة شمع آجینش کنند. این نامهها را میتوان تعویذ چنین چشمزخمهایی دانست که نهتنها شخص انسان را نابود میکردند بلکه شخصیت وی را نیز پایمال مینمودند<ref>ر.ک: همان، ص28-27</ref>. | ||
«دفاعیات»: در این نامهها سنایی پس از مقدمات مطول و معمول، به دفاع از اصول عقاید خویش پرداخته و اتهاماتی را که اراذل الناس و مغرضین به وی نسبت دادهاند، رد | «دفاعیات»: در این نامهها سنایی پس از مقدمات مطول و معمول، به دفاع از اصول عقاید خویش پرداخته و اتهاماتی را که اراذل الناس و مغرضین به وی نسبت دادهاند، رد مینماید. یکی ازاینگونه نامهها که اهمیت شایانی نیز دارد، نامهای است که سنایی به بهرام شاه غزنوی نوشته است. این نامه از جنبههای گوناگون بسیار جالب و حائز اهمیت است. سنایی در این نامه از فقرات مندرج در حدیقه دفاع کرده و به تعریض، سلطان را از تغییر موضع در برابر سنایی برای رضایت ظاهرپرستان ریاپیشه سرزنش کرده است. نوع بیان سنایی با نثر دیگر نامههای دیوانی وی کاملاً متباین است؛ زیرا در نامههایی که برای صدور و وزرا و امرا نوشته با مقدمهای طولانی عنوانهایی را ذکر کرده است که در دید یک محقق بیطرف برای چنان مخاطبهایی بسیار زیاد بوده و برای سنایی نیز دون شأن وی بوده که چنین الفاظی را برای افرادی مثل قوامالدین وزیر به کار ببرد<ref>ر.ک: همان، ص30-29</ref>. | ||
از جمله، مطالبی که با مطالعه این نامه بر خوانندگان مکشوف میگردد، این است که ریاکاران در آن قرن، بیان تبهکاریهای آل مروان را تحمل نمیکردند و به دفاع از عبدالملک بن مروان و ولید برمیخاستند که یکی فرمان منجنیق بستن در اطراف خانه خدا را داد و موجبات ویرانی قبله مسلمانان را فراهم کرد و دیگری قرآن را آماج تیرهای پیاپی خود میکرد و با تفاخر و تجاهر به فسق، قرآن را مخاطب قرار میداد و میگفت: «چون در نزد خداوندت حاضر شدی بگو که ولید من را پارهپاره کرد»؛ و شگفتا که همین نیکی فروشان ظاهرفریب، ذکر فضیلتهای امیرالمؤمنین علی(ع) را بدعت میشمردند و مقابل این بدعتها فریاد وا شریعتا، سر داده بودند<ref>ر.ک: همان، ص31-30 </ref>. | از جمله، مطالبی که با مطالعه این نامه بر خوانندگان مکشوف میگردد، این است که ریاکاران در آن قرن، بیان تبهکاریهای آل مروان را تحمل نمیکردند و به دفاع از عبدالملک بن مروان و ولید برمیخاستند که یکی فرمان منجنیق بستن در اطراف خانه خدا را داد و موجبات ویرانی قبله مسلمانان را فراهم کرد و دیگری قرآن را آماج تیرهای پیاپی خود میکرد و با تفاخر و تجاهر به فسق، قرآن را مخاطب قرار میداد و میگفت: «چون در نزد خداوندت حاضر شدی بگو که ولید من را پارهپاره کرد»؛ و شگفتا که همین نیکی فروشان ظاهرفریب، ذکر فضیلتهای امیرالمؤمنین علی(ع) را بدعت میشمردند و مقابل این بدعتها فریاد وا شریعتا، سر داده بودند<ref>ر.ک: همان، ص31-30 </ref>. |
ویرایش