۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله' به 'آیتالله') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز | کتاب با مقدمه مؤلف آغاز میگردد و سپس طی چند عنوان به بحث کمال، جهتیابیِ امیال فطری، نقطه اوج امیال، قرب خدا، حقیقت عبادت و چند موضوع دیگر پرداخته میشود. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
ایشان در مورد مفهوم کمال بیان میکند که: بدون تردید، کمال، صفتى وجودى است که موجود به آن متصف مىشود، ولى هنگامى که یک امر وجودى را با اشیاى مختلف مىسنجیم، مىبینیم نسبت به بعضى کمال و نسبت به بعضى دیگر، نهتنها کمال نیست، بلکه احیاناً موجب نقص و کاهش ارزش وجودىِ آن مىباشد. نیز برخى دیگر، اساساً استعداد واجد شدن پارهاى از کمالات را ندارند؛ مثلاً شیرین شدن براى بعضى از میوهها، مانند گلابى و خربزه کمال است و برعکس، کمال برخى دیگر از میوهها در ترش بودن یا داشتن مزههاى دیگر است و یا دانش براى انسان کمال است، ولى سنگ و چوب استعداد واجد شدن آن را ندارند... پس کمال را مىتوان به کمال اصیل و آلى یا حقیقى و نسبى تقسیم کرد و براى کمالات اصیل نیز مراتبى قائل شد. لازم است براى تعیین میزان بهرهبردارى از نیروهاى مادون، کمال حقیقى و اصیل را در نظر گرفت. بهعبارتدیگر، اوصاف وجودىِ نازلتر را در صورتى مىتوان حتى بهعنوان کمال آلى و مقدّمى براى یک چیز شناخت که مقدمه رسیدن به کمال عالى و حقیقى باشند و از اینجا بار دیگر، لزوم شناختن کمال حقیقىِ انسان تأکید مىگردد<ref>ر.ک: همان، ص13-17</ref>. | ایشان در مورد مفهوم کمال بیان میکند که: بدون تردید، کمال، صفتى وجودى است که موجود به آن متصف مىشود، ولى هنگامى که یک امر وجودى را با اشیاى مختلف مىسنجیم، مىبینیم نسبت به بعضى کمال و نسبت به بعضى دیگر، نهتنها کمال نیست، بلکه احیاناً موجب نقص و کاهش ارزش وجودىِ آن مىباشد. نیز برخى دیگر، اساساً استعداد واجد شدن پارهاى از کمالات را ندارند؛ مثلاً شیرین شدن براى بعضى از میوهها، مانند گلابى و خربزه کمال است و برعکس، کمال برخى دیگر از میوهها در ترش بودن یا داشتن مزههاى دیگر است و یا دانش براى انسان کمال است، ولى سنگ و چوب استعداد واجد شدن آن را ندارند... پس کمال را مىتوان به کمال اصیل و آلى یا حقیقى و نسبى تقسیم کرد و براى کمالات اصیل نیز مراتبى قائل شد. لازم است براى تعیین میزان بهرهبردارى از نیروهاى مادون، کمال حقیقى و اصیل را در نظر گرفت. بهعبارتدیگر، اوصاف وجودىِ نازلتر را در صورتى مىتوان حتى بهعنوان کمال آلى و مقدّمى براى یک چیز شناخت که مقدمه رسیدن به کمال عالى و حقیقى باشند و از اینجا بار دیگر، لزوم شناختن کمال حقیقىِ انسان تأکید مىگردد<ref>ر.ک: همان، ص13-17</ref>. | ||
ایشان درباره لذت چنین | ایشان درباره لذت چنین میگوید: پس لذت از یک نظر، انگیزه فعالیت و تلاش زندگى و از نظر دیگر، نتیجه و ثمره آن است و از نظر آخر، مىتوان آن را کمالى براى موجودات ذىشعور دانست؛ زیرا صفتى است وجودى که آدمیان استعداد واجد شدن آن را دارند<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. | ||
در بخشی از این کتاب درباره اینکه لذت چیست؟ و عالىترین لذت انسان کدام است؟ مینویسد: چیزى را که ما در خود مىیابیم و از آن به لذت تعبیر مىکنیم، حالتى است ادراکى که هنگام یافتن شیء دلخواهى، براى ما حاصل مىشود، به شرط اینکه آن شیء را مطلوب خود بدانیم و نیز از یافتن آن آگاه و به آن توجه داشته باشیم. پس اگر چیزى را بهعنوان مطلوب نشناسیم، یافتن آن براى ما لذتى پدید نمىآورد و همچنین اگر به یافتن آن توجه نداشته باشیم، از آن لذتى نمىبریم<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | در بخشی از این کتاب درباره اینکه لذت چیست؟ و عالىترین لذت انسان کدام است؟ مینویسد: چیزى را که ما در خود مىیابیم و از آن به لذت تعبیر مىکنیم، حالتى است ادراکى که هنگام یافتن شیء دلخواهى، براى ما حاصل مىشود، به شرط اینکه آن شیء را مطلوب خود بدانیم و نیز از یافتن آن آگاه و به آن توجه داشته باشیم. پس اگر چیزى را بهعنوان مطلوب نشناسیم، یافتن آن براى ما لذتى پدید نمىآورد و همچنین اگر به یافتن آن توجه نداشته باشیم، از آن لذتى نمىبریم<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. |
ویرایش