الفرائض: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
کتاب با بیان اصول و مسائل فرائض در ارث شروع می‎شود و سپس به ترتیب به بیان مسائل مربوط به سهم‎الارث در فرض‎های متفاوت مانند اکدریه (صورت این مسئله چنین است‎: هنگامی‎که زن بمیرد و شوهر، مادر، خواهر و جد او زنده باشند، در این صورت سهم زوج نصف و سهم مادر یک‎سوم و سهم خواهر نصف و سهم جد یک‎ششم ‎ ‎مال است‎. گفته‎ شده این مسئله ازاین‎جهت به مسئله اکدریه مشهور شده است که عبدالملک بن مروان آن را از فردى به نام اکدر پرسید. فتاواى فقهاى اهل سنت بلکه‎ تابعین‎ در‎ این مسئله مختلف است. این‎ مسئله‎ از‎ فروع عول است، حتى اگر قائل نباشیم که جد متوفا در اینجا سهمى دارد؛ زیرا سهم زوج یک‎دوم و سهم خواهر‎ یک‎دوم‎ و سهم مادر یک‎سوم است و درنتیجه ترکه‎ گنجایش‎ این فروض را ندارد، چه رسد به این‎که یک‎ششم مال را هم از آن جد بدانیم.) <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18749/75 سبحانی تبریزی، جعفر، ص75]</ref> ارث همسر و پدر و مادر، دختر و نوه دختر پسری و خواهر، خوهران مادری و مادر، دختر و خواهر، همسر و مادر و برادران، دختر برادر و عمه، عموزادگانی که یکی‎شان پدری باشد، جد، جده، و موالی، می‎پردازد. مثلاً در یکی از فرض‎های کتاب که با عنوان «باب ابنة و ابنة ابن و أخت» می‎خوانیم: حدثنا عبدالوهاب بن عیسی الواسطی، ثنا ابن مهدی، عن سفیان الثوری، عن أبی قیس، عن هزیل بن شرحبیل قال: جاء رجل، إلی أبی موسی الأشعری، فسأله عن ابنة و ابنة ابن و أخت؟ فقال: للبنت النصف، و لابنة الابن النصف: و ائت عبدالله بن مسعود فإنه سیتابعنا ثم ائتنی.
کتاب با بیان اصول و مسائل فرائض در ارث شروع می‌شود و سپس به ترتیب به بیان مسائل مربوط به سهم‎الارث در فرض‎های متفاوت مانند اکدریه (صورت این مسئله چنین است‎: هنگامی‎که زن بمیرد و شوهر، مادر، خواهر و جد او زنده باشند، در این صورت سهم زوج نصف و سهم مادر یک‎سوم و سهم خواهر نصف و سهم جد یک‎ششم ‎ ‎مال است‎. گفته‎ شده این مسئله ازاین‎جهت به مسئله اکدریه مشهور شده است که عبدالملک بن مروان آن را از فردى به نام اکدر پرسید. فتاواى فقهاى اهل سنت بلکه‎ تابعین‎ در‎ این مسئله مختلف است. این‎ مسئله‎ از‎ فروع عول است، حتى اگر قائل نباشیم که جد متوفا در اینجا سهمى دارد؛ زیرا سهم زوج یک‎دوم و سهم خواهر‎ یک‎دوم‎ و سهم مادر یک‎سوم است و درنتیجه ترکه‎ گنجایش‎ این فروض را ندارد، چه رسد به این‎که یک‎ششم مال را هم از آن جد بدانیم.) <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18749/75 سبحانی تبریزی، جعفر، ص75]</ref> ارث همسر و پدر و مادر، دختر و نوه دختر پسری و خواهر، خوهران مادری و مادر، دختر و خواهر، همسر و مادر و برادران، دختر برادر و عمه، عموزادگانی که یکی‌شان پدری باشد، جد، جده، و موالی، می‎پردازد. مثلاً در یکی از فرض‎های کتاب که با عنوان «باب ابنة و ابنة ابن و أخت» می‎خوانیم: حدثنا عبدالوهاب بن عیسی الواسطی، ثنا ابن مهدی، عن سفیان الثوری، عن أبی قیس، عن هزیل بن شرحبیل قال: جاء رجل، إلی أبی موسی الأشعری، فسأله عن ابنة و ابنة ابن و أخت؟ فقال: للبنت النصف، و لابنة الابن النصف: و ائت عبدالله بن مسعود فإنه سیتابعنا ثم ائتنی.


فأتی عبدالله فسأله فقال: قد ضللت إذا و ما أنا من المهتدین، لأقضین فیها بقضاء رسول‎الله صلی‎الله‎علیه [و آله] و سلم: للبنت النصف و لابنة الابن السدس و ما بقی فللأخت.
فأتی عبدالله فسأله فقال: قد ضللت إذا و ما أنا من المهتدین، لأقضین فیها بقضاء رسول‎الله صلی‎الله‎علیه [و آله] و سلم: للبنت النصف و لابنة الابن السدس و ما بقی فللأخت.


فأتی ابا موسی فأخبره فقال: لا تسألونی عن شئ مادام هذا الحبر فیکم. ماجرای این روایت درباره تقسیم ارث در فرضی است که وارثان یک دختر، نوه دختر پسری و یک خواهر باشند. در این روایت ابتدا ابوموسی اشعری به سؤال‎کننده می‎گوید: نیمی را باید به دختر داد و نیم دیگر را به نوه دختر پسری. ولی وی را به عبدالله بن مسعود نیز ارجاع می‎دهد تا مسئله را از او بپرسد: عبدالله مسعود که پیش‎تر همین حکم را می‎داده متوجه می‎شود که اشتباه می‎کرده و لذا حکم درست را این‎گونه بیان می‎دارد که: نیمی را باید به دختر داد و یک‎ششم را به نوه دختر پسری و مابقی از آن خواهر میت است. هنگامی‎که پرسشگر برای بیان جواب ابن مسعود نزد ابوموسی می‎رود و ابوموسی پاسخ ابن مسعود را می‎بیند می‎گوید: تا زمانی که این حَبُر (یعنی عالم) در میان شماست، از من سؤال نپرسید.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39842/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref>
فأتی ابا موسی فأخبره فقال: لا تسألونی عن شئ مادام هذا الحبر فیکم. ماجرای این روایت درباره تقسیم ارث در فرضی است که وارثان یک دختر، نوه دختر پسری و یک خواهر باشند. در این روایت ابتدا ابوموسی اشعری به سؤال‎کننده می‎گوید: نیمی را باید به دختر داد و نیم دیگر را به نوه دختر پسری. ولی وی را به عبدالله بن مسعود نیز ارجاع می‎دهد تا مسئله را از او بپرسد: عبدالله مسعود که پیش‎تر همین حکم را می‎داده متوجه می‌شود که اشتباه می‎کرده و لذا حکم درست را این‎گونه بیان می‎دارد که: نیمی را باید به دختر داد و یک‎ششم را به نوه دختر پسری و مابقی از آن خواهر میت است. هنگامی‎که پرسشگر برای بیان جواب ابن مسعود نزد ابوموسی می‎رود و ابوموسی پاسخ ابن مسعود را می‎بیند می‎گوید: تا زمانی که این حَبُر (یعنی عالم) در میان شماست، از من سؤال نپرسید.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39842/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش