منية المريد في آداب المفيد و المستفيد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'اي ' به 'ای ')
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۱: خط ۴۱:
بـدون تـردید، یکی از منابع‎ اصلی [[شهید ثانی، زین‌الدین بن علی|شهید‎]] در‎ نگارش منية المريد، که سـخت تحت تـاثیر آن نیز بوده، کتاب «تذكرة السامع في أدب العـالم‎ و المتعلم»، نوشته بدرالدین بن جماعه کنانی (م 733ق) است. ازاین‎روی‎ در بسیاری‎ از مطالب، نظم ابواب، فـصول و مـستندات به یکدیگر نزدیک هستند. ایـن هم‎خوانی بـه‎‎صورت‎ کلی‎ نـمایان اسـت. امـا در زیاده و کمی مطالب با یکدیگر تـفاوت‎هایی دارند. «مـنية المريد» در ابواب کلی بر «تذكرة‎ السامع»، دو باب، خاتمه و تتمه افزون دارد. البته «تذكرة السـامع» نـیز بابی تحت عنوان «آداب‎ و شرایط‎ سکونت در مـدارس» بر «المنية المريد» اضـافه دارد‎. در‎ مـستندات‎ مباحث، نیز تفاوت‎های جزئی با یـکدیگر دارنـد؛ از‎ جمله «منية المريد» در آغاز باب‎ها و برخی فصول از روایات ائمه دوازده‎گانه(ع) استفاده کرده و افـزون‎ بـر آنچه «تذكرة السامع» از‎ پیامبر‎(ص)، اصـحاب و بـزرگان‎ دانـش‎ آورده‎ است، از روایـات ائمـه شیعه در جای‎‎جای‎ مـباحث سود جـسته است، که این خود امتیاز بسیار والایی است که آن را‎ غنی‎تر‎ و نگرش آن را متقن‎تر و وسیع‎تر کـرده اسـت‎. آنچه به‎طور کلی، اسباب امتیاز‎ کتاب «منية المريد» است، استناد به سخنان گهربار اهل‎بیت(ع) در دو باب است: یـکی در «آداب فـتوی، مفتی و مستفتی و شرایط آن» و دیگری درباره «مناظره، شروط، آداب و آفات آن» و خاتمه درباره مطالب مهمی در‎ اقسام‎ علوم شرعی و نصایح به دانشجویان است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/107 ر.ک: همان]</ref>‎.  
بـدون تـردید، یکی از منابع‎ اصلی [[شهید ثانی، زین‌الدین بن علی|شهید‎]] در‎ نگارش منية المريد، که سـخت تحت تـاثیر آن نیز بوده، کتاب «تذكرة السامع في أدب العـالم‎ و المتعلم»، نوشته بدرالدین بن جماعه کنانی (م 733ق) است. ازاین‎روی‎ در بسیاری‎ از مطالب، نظم ابواب، فـصول و مـستندات به یکدیگر نزدیک هستند. ایـن هم‎خوانی بـه‎‎صورت‎ کلی‎ نـمایان اسـت. امـا در زیاده و کمی مطالب با یکدیگر تـفاوت‎هایی دارند. «مـنية المريد» در ابواب کلی بر «تذكرة‎ السامع»، دو باب، خاتمه و تتمه افزون دارد. البته «تذكرة السـامع» نـیز بابی تحت عنوان «آداب‎ و شرایط‎ سکونت در مـدارس» بر «المنية المريد» اضـافه دارد‎. در‎ مـستندات‎ مباحث، نیز تفاوت‎های جزئی با یـکدیگر دارنـد؛ از‎ جمله «منية المريد» در آغاز باب‎ها و برخی فصول از روایات ائمه دوازده‎گانه(ع) استفاده کرده و افـزون‎ بـر آنچه «تذكرة السامع» از‎ پیامبر‎(ص)، اصـحاب و بـزرگان‎ دانـش‎ آورده‎ است، از روایـات ائمـه شیعه در جای‎‎جای‎ مـباحث سود جـسته است، که این خود امتیاز بسیار والایی است که آن را‎ غنی‎تر‎ و نگرش آن را متقن‎تر و وسیع‎تر کـرده اسـت‎. آنچه به‎طور کلی، اسباب امتیاز‎ کتاب «منية المريد» است، استناد به سخنان گهربار اهل‎بیت(ع) در دو باب است: یـکی در «آداب فـتوی، مفتی و مستفتی و شرایط آن» و دیگری درباره «مناظره، شروط، آداب و آفات آن» و خاتمه درباره مطالب مهمی در‎ اقسام‎ علوم شرعی و نصایح به دانشجویان است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/107 ر.ک: همان]</ref>‎.  
‎  
‎  
در باب دوم، شـرایط و اموری که در مفتی‎ معتبر‎ است، احکام و آداب و وظایف فتوادهنده‎، آداب‎ فتوا و صادر کردن حکم، احکام و آداب و وظایف مستفتی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شهید پس از مقدمه به ‎‎شایستگی‎های مفتی‎ از قبیل: عدالت و فقاهت اشاره می‎کند و بر آن است کـه ‎فـقیه جامع‎الشرایط باید به‎ معارف‎ اسلامی‎، مسائل کلامی و علوم زیربنائی که در شناخت ادله شـرعی نـقش دارد آگـاهی داشته و به موارد‎ اختلاف و اتفاق علما و فقها، در مسائل شرعی آشنا باشد و دارای ملکه نفسانی و قوه و نیرویی قـدسی‎ و ملکوتی باشد که فروع احکام‎ را‎ از اصول و کلیات آن استنباط کند. کسانی که دارای این ویژگی‎ها باشند بـر آنها واجب خواهد بـود نسبت بـه مسائل مورد نیاز خود فتوا دهند و مسائلی که از آنها پرسش می‎شود را پاسخ گویند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/108 ر.ک: همان، ص108]</ref>‎.  
در باب دوم، شـرایط و اموری که در مفتی‎ معتبر‎ است، احکام و آداب و وظایف فتوادهنده‎، آداب‎ فتوا و صادر کردن حکم، احکام و آداب و وظایف مستفتی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شهید پس از مقدمه به ‎‎شایستگی‎های مفتی‎ از قبیل: عدالت و فقاهت اشاره می‌کند و بر آن است کـه ‎فـقیه جامع‎الشرایط باید به‎ معارف‎ اسلامی‎، مسائل کلامی و علوم زیربنائی که در شناخت ادله شـرعی نـقش دارد آگـاهی داشته و به موارد‎ اختلاف و اتفاق علما و فقها، در مسائل شرعی آشنا باشد و دارای ملکه نفسانی و قوه و نیرویی قـدسی‎ و ملکوتی باشد که فروع احکام‎ را‎ از اصول و کلیات آن استنباط کند. کسانی که دارای این ویژگی‎ها باشند بـر آنها واجب خواهد بـود نسبت بـه مسائل مورد نیاز خود فتوا دهند و مسائلی که از آنها پرسش می‎شود را پاسخ گویند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/108 ر.ک: همان، ص108]</ref>‎.  


مـطالب باب سوم بدین شرح اسـت‎: در‎ مقدمه‎ فصل اول، شهید فرموده است: مناظره‎ و تبادل فکر و نظر در احکام دینی، بـخش و عـضوی از پیکره دین است و در عمل نیازمند فرصت مـناسب، شرایط‎ و آداب‎ ویژه‎ای‎ اسـت کـه کامیابی در آن در گرو رعایت‎ آن‎ شـروط‎ اسـت. مطالب‎ این‎ فصل در هشت موضوع بیان شده که از جمله آن است: هدف مناظره‎کننده باید رسـیدن بـه حق باشد، نه ریا و خـودنمایی. سـپس نـشانه مناظره‎ای که با هـدف الهـی برگزار می‎شود‎ را برمی‎شمارد. اشتغال بـه مـناظره را در صورتی صحیح می‎داند که وظایف مهم‎تر از آن در بین نباشد؛ زیرا درصورتی‎که مناظره درباره امر واجب، بـه‎گونه مـشروع انجام گیرد، واجب کفایی خواهد بود‎. آنـگاه شرایط‎ اسـاسی مناظره‎کـنندگان در احـکام دین را اجـتهاد می‎داند و بر آن است کـه نتیجه مناظره با این پشتوانه علمی برای دیگران قابل پیروی است و از دیگرچیزهایی که در مناظره سازنده علمی لازم می‎شمارد‎ وجود جو آرام و متکی بـر مـنطق، مـصون بـودن از تـحریکات، رعایت حق و انـصاف ‎است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/109 ر.ک: همان، ص109]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/171 متن کتاب، ص173-171]</ref>‎.
مـطالب باب سوم بدین شرح اسـت‎: در‎ مقدمه‎ فصل اول، شهید فرموده است: مناظره‎ و تبادل فکر و نظر در احکام دینی، بـخش و عـضوی از پیکره دین است و در عمل نیازمند فرصت مـناسب، شرایط‎ و آداب‎ ویژه‎ای‎ اسـت کـه کامیابی در آن در گرو رعایت‎ آن‎ شـروط‎ اسـت. مطالب‎ این‎ فصل در هشت موضوع بیان شده که از جمله آن است: هدف مناظره‎کننده باید رسـیدن بـه حق باشد، نه ریا و خـودنمایی. سـپس نـشانه مناظره‎ای که با هـدف الهـی برگزار می‎شود‎ را برمی‎شمارد. اشتغال بـه مـناظره را در صورتی صحیح می‎داند که وظایف مهم‎تر از آن در بین نباشد؛ زیرا درصورتی‎که مناظره درباره امر واجب، بـه‎گونه مـشروع انجام گیرد، واجب کفایی خواهد بود‎. آنـگاه شرایط‎ اسـاسی مناظره‎کـنندگان در احـکام دین را اجـتهاد می‎داند و بر آن است کـه نتیجه مناظره با این پشتوانه علمی برای دیگران قابل پیروی است و از دیگرچیزهایی که در مناظره سازنده علمی لازم می‎شمارد‎ وجود جو آرام و متکی بـر مـنطق، مـصون بـودن از تـحریکات، رعایت حق و انـصاف ‎است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/109 ر.ک: همان، ص109]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/171 متن کتاب، ص173-171]</ref>‎.
خط ۴۹: خط ۴۹:
خـاتمه کـتاب شامل سه مطلب اساسی به شرح زیر است‎: مطالب‎ بخش اول‎ در دو فصل آمده است: در فصل اول، علوم شرعی و دانش‎های اصیل دینی را به چهار بخش علم کلام‎، علم کتاب (قرآن کریم)، علم به احـادیث و عـلم به احکام شرعی (فقه‎) تقسیم‎ کرده‎ و ارزش و جایگاه و اهمیت هریک را یادآور شده و از آیات قرآن و سخنان پیامبر(ص) و پیشوایان دین و دانشوران بر نظرگاه‎ها ‎‎و مطالب‎ خود تأیید آورده اسـت.  
خـاتمه کـتاب شامل سه مطلب اساسی به شرح زیر است‎: مطالب‎ بخش اول‎ در دو فصل آمده است: در فصل اول، علوم شرعی و دانش‎های اصیل دینی را به چهار بخش علم کلام‎، علم کتاب (قرآن کریم)، علم به احـادیث و عـلم به احکام شرعی (فقه‎) تقسیم‎ کرده‎ و ارزش و جایگاه و اهمیت هریک را یادآور شده و از آیات قرآن و سخنان پیامبر(ص) و پیشوایان دین و دانشوران بر نظرگاه‎ها ‎‎و مطالب‎ خود تأیید آورده اسـت.  


فـصل دوم، به علوم و دانش‎های فرعی که مـعرفت و شـناخت علوم‎ شرعی‎ بر‎ آن توقف دارد، مثل معرفت خداوند و مسائل مربوط به آن که از راه تأمل در نشانه‎های الهی می‎توان‎ بدان دست یافت و معرفت و کسب علومی که فهم احکام و آیات قـرآن و احـادیث بر‎ آن مبتنی است و مـقدار‎ لازم‎ از هریک را گوشزد می‎کند. سپس علوم مورد نیاز علم فقه استدلالی را برمی‎شمرد که مجموعاً دوازده علم است (صرف، نحو، اشتقاق، معانی، بیان، بدیع، لغت، اصول فقه، رجال، منطق، تفسیر و حدیث)<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان، ص110]</ref>‎.  
فـصل دوم، به علوم و دانش‎های فرعی که مـعرفت و شـناخت علوم‎ شرعی‎ بر‎ آن توقف دارد، مثل معرفت خداوند و مسائل مربوط به آن که از راه تأمل در نشانه‎های الهی می‎توان‎ بدان دست یافت و معرفت و کسب علومی که فهم احکام و آیات قـرآن و احـادیث بر‎ آن مبتنی است و مـقدار‎ لازم‎ از هریک را گوشزد می‌کند. سپس علوم مورد نیاز علم فقه استدلالی را برمی‎شمرد که مجموعاً دوازده علم است (صرف، نحو، اشتقاق، معانی، بیان، بدیع، لغت، اصول فقه، رجال، منطق، تفسیر و حدیث)<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان، ص110]</ref>‎.  


بخش پایانی کتاب به توصیه‎ها و پندهای‎ شهید‎ به‎ دانشجویان اختصاص یافته است؛ از جمله توصیه‎های شهید: قـدرشناسی فـرصت‎های زودگذر عمر است‎ که محصل‎ باید‎ آن را غنیمت شمرده و از آن کمال بهره‎برداری را در راه کسب فضائل و ملکات‎ علمی‎ و ارتقاء‎ دانش خود بنماید. کوتاهی و سهل‎انگاری در راه تحصیل دانش، مایه حسرت و تأسف درازمدت و موجب‎ سر‎درگمی در هـدف مـی‎گردد. تلاش در راه کسب دانش، پلکان ترقی است و جایگاه‎ و مدارج‎ عالی‎ قیامت و هم‎جواری با انبیا، شهدا، صالحین، علما و... به‎وسیله دانش و با استفاده از همین فرصت‎‍‎های عمر به ‎دست‎ می‎آید‎. اگر دانشجو در طریق تحصیل علم، تـن‎آسـایی پیـشه سازد و همت بلند نداشته بـاشد،‎ ایـن‎ نـاشی‎ از نارسایی عقل و غفلت او خواهد بود که باید از آن به خداوند پناه برد. البته تأسف‎ در‎ صورتی است که در قیامت از عذاب الهی مصون بـاشد، والا بـاید آماده عـذاب‎ الهی‎ بود‎ به‎خاطر قصور در وظیفه واجب عینی یـا کـفائی که خود گناه است و بنابراین، سرگرمی‎ها و تن پروری‎ها و اشتغالات‎ غیر‎ علمی‎ و شانه خالی کردن از زیر بار رنج تحصیل فقه و مـقدمات آن بزرگ‎ترین گـناه محسوب‎ می‎شود؛ گرچه آن اشتغالات غیر علمی، عبادت، مثل: دعا و قرائت قرآن باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/237 متن کتاب، ص238-237]</ref>‎.
بخش پایانی کتاب به توصیه‎ها و پندهای‎ شهید‎ به‎ دانشجویان اختصاص یافته است؛ از جمله توصیه‎های شهید: قـدرشناسی فـرصت‎های زودگذر عمر است‎ که محصل‎ باید‎ آن را غنیمت شمرده و از آن کمال بهره‎برداری را در راه کسب فضائل و ملکات‎ علمی‎ و ارتقاء‎ دانش خود بنماید. کوتاهی و سهل‎انگاری در راه تحصیل دانش، مایه حسرت و تأسف درازمدت و موجب‎ سر‎درگمی در هـدف مـی‎گردد. تلاش در راه کسب دانش، پلکان ترقی است و جایگاه‎ و مدارج‎ عالی‎ قیامت و هم‎جواری با انبیا، شهدا، صالحین، علما و... به‎وسیله دانش و با استفاده از همین فرصت‎‍‎های عمر به ‎دست‎ می‎آید‎. اگر دانشجو در طریق تحصیل علم، تـن‎آسـایی پیـشه سازد و همت بلند نداشته بـاشد،‎ ایـن‎ نـاشی‎ از نارسایی عقل و غفلت او خواهد بود که باید از آن به خداوند پناه برد. البته تأسف‎ در‎ صورتی است که در قیامت از عذاب الهی مصون بـاشد، والا بـاید آماده عـذاب‎ الهی‎ بود‎ به‎خاطر قصور در وظیفه واجب عینی یـا کـفائی که خود گناه است و بنابراین، سرگرمی‎ها و تن پروری‎ها و اشتغالات‎ غیر‎ علمی‎ و شانه خالی کردن از زیر بار رنج تحصیل فقه و مـقدمات آن بزرگ‎ترین گـناه محسوب‎ می‎شود؛ گرچه آن اشتغالات غیر علمی، عبادت، مثل: دعا و قرائت قرآن باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/237 متن کتاب، ص238-237]</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش