۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
جز (جایگزینی متن - 'میپردازد' به 'میپردازد') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
مفسر در باب اول که جایگاه مقدمهای تفسیرش را دارد، روایات حـرمت تـفسیر به رأی را میآورد و پس از آن روایـتی دیـگر را گزارش میکند که تفسیر را چهار وجه دانسته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص59</ref>. وی در روایت دیگری، انواع آیات قرآن را برمیشمارد که قرآن شش گونه آیـه دارد: امـر، نهی، تبشیر، تنذیر، مـوعظه، قـصص و اخبار یا امثال<ref>ر.ک: همان، ص60-59</ref>. میتوان گفت که وی، احرف سبعه را با این روایت در گونههای آیات قرآن میداند. عبدالرزاق سپس به زمان نزول قرآن، چگونگی نزول قرآن، تأکید بر شـیوه نـقل تفسیر قرآن از طریق روایت و مأثور اشاره کرده و به تفسیر قرآن وارد میشود. وی در این مقدمه، درباره نزول دفعی و تدریجی قرآن روایاتی را میآورد. در روایت نخست از این بحث، زمان نزول دفعی قرآن و در روایـت بـعدی، چگونگی نـزول تدریجی قرآن را بیان میکند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: غلامی، عبدالله، ص19]</ref>. | مفسر در باب اول که جایگاه مقدمهای تفسیرش را دارد، روایات حـرمت تـفسیر به رأی را میآورد و پس از آن روایـتی دیـگر را گزارش میکند که تفسیر را چهار وجه دانسته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص59</ref>. وی در روایت دیگری، انواع آیات قرآن را برمیشمارد که قرآن شش گونه آیـه دارد: امـر، نهی، تبشیر، تنذیر، مـوعظه، قـصص و اخبار یا امثال<ref>ر.ک: همان، ص60-59</ref>. میتوان گفت که وی، احرف سبعه را با این روایت در گونههای آیات قرآن میداند. عبدالرزاق سپس به زمان نزول قرآن، چگونگی نزول قرآن، تأکید بر شـیوه نـقل تفسیر قرآن از طریق روایت و مأثور اشاره کرده و به تفسیر قرآن وارد میشود. وی در این مقدمه، درباره نزول دفعی و تدریجی قرآن روایاتی را میآورد. در روایت نخست از این بحث، زمان نزول دفعی قرآن و در روایـت بـعدی، چگونگی نـزول تدریجی قرآن را بیان میکند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: غلامی، عبدالله، ص19]</ref>. | ||
پس از آن روایتی را میآورد که بیانگر شیوه معمول تفسیر قرآن در عصر خودش است؛ چـراکه شیوه معمول در روزگار عبدالرزاق، اعتماد بر نقل مأثور بـوده اسـت. سپس، به نقل روایات تفسیری ذیل هر آیه از سور قرآن | پس از آن روایتی را میآورد که بیانگر شیوه معمول تفسیر قرآن در عصر خودش است؛ چـراکه شیوه معمول در روزگار عبدالرزاق، اعتماد بر نقل مأثور بـوده اسـت. سپس، به نقل روایات تفسیری ذیل هر آیه از سور قرآن میپردازد. وی در اینباره، ترتیب سور و آیات را بهصـورت غـالب رعایت میکند. وی در بیان روایات تفسیری، ابتدا به نام سوره اشاره میکـند و آنـگاه مـکی یا مدنی بودن سور را ذکر میکند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: همان]</ref>. | ||
شیوه عبدالرزاق آن است که سند روایـات را بـهطور دقیق بیان کند؛ ازاینرو، از الفاظ و عباراتی در ذکر سند استفاده میکند که از چگونگی تحمل روایـت از سـوی خـودش یا راوی نشان دارد. این امر، افزون بر بیان چگونگی تحمل روایت، نشانه دقـت و اهـتمام عـبدالرزاق بر بیان سند و ویژگی آن است. برای مثال، وی در این روایات خود از الفاظ قال، أخبرني، أخـبرنا، أنـبأنا، سـمعت، سمع، يحدث، عمن سمع و… استفاده میکند. این الفاظ چگونگی طرق تحمل حدیث را از سـوی راویـان میرساند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>. | شیوه عبدالرزاق آن است که سند روایـات را بـهطور دقیق بیان کند؛ ازاینرو، از الفاظ و عباراتی در ذکر سند استفاده میکند که از چگونگی تحمل روایـت از سـوی خـودش یا راوی نشان دارد. این امر، افزون بر بیان چگونگی تحمل روایت، نشانه دقـت و اهـتمام عـبدالرزاق بر بیان سند و ویژگی آن است. برای مثال، وی در این روایات خود از الفاظ قال، أخبرني، أخـبرنا، أنـبأنا، سـمعت، سمع، يحدث، عمن سمع و… استفاده میکند. این الفاظ چگونگی طرق تحمل حدیث را از سـوی راویـان میرساند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>. | ||
عبدالرزاق در تفسیر هر سوره، ابـتدا نـام سـوره را یادآور میشود، سپس به مکی و مدنی بودن سورهها | عبدالرزاق در تفسیر هر سوره، ابـتدا نـام سـوره را یادآور میشود، سپس به مکی و مدنی بودن سورهها میپردازد و غالباً ً مدنی بودن آنها را بـیان میکند. بعد از آن، در مواردی، فضایل قرآن و سورهها را به شکل مقبولی ذکر میکـند یـا در اواخر سورهها میآورد. عبدالرزاق در بیان و ذکر روایات تفسیری، روش ترتیبی را در پیش گرفته است و گاهی نـیز بـهتـناسب، به تفسیر آیات در غیر از ترتیب قرآن میپردازد. روش عبدالرزاق در تفسیر آیات قرآن، بـدینگـونه است که وی، ذیل کلمات یا عباراتی از آیات قرآن یک روایت یا بیشتر، در بیان معنا و تفسیر آنـها میآورد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>. | ||
بههـرحـال، گـزارش اسباب نزول از سـوی عـبدالرزاق مستند است و به نـظر میرسد که اسباب نزول در نزد وی اهمیت شایانی داشته است؛ هرچند در آیاتی که انتظار میرود سـبب نزول آنها را ذکر کند، سکوت اخـتیار کـرده است. ایـن امـر از ضـعفهای تفسیر عبدالرزاق بشـمار میرود. عبدالرزاق برای آیاتی که در تاریخ اسلام در پی حوادثی مهم و سرنوشتساز نازل شدهاند، هـیچ گـزارشی از سبب نزول یا شأن نزول آنـها بـه دسـت نمیدهـد. برای نمونه، آیـه 207 بـقره که به «ليلة المبيت» و خوابیدن [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] در بستر پیامبر(ص) مربوط میباشد، آیه تطهیر، آیه بـلاغ، آیـه اکـمال دین، آیه اهل ذکر و... آیاتی هستند کـه در ایـن تـفسیر هـیچ سـبب نـزول یا شأن نزولی برای آنها به چشم نمیخورد؛ درحالیکه این آیات و اسباب نزول آنها از طریق شیعه و سنی بسیار فراوان نقل شدهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/26 ر.ک: همان، ص26] </ref>. | بههـرحـال، گـزارش اسباب نزول از سـوی عـبدالرزاق مستند است و به نـظر میرسد که اسباب نزول در نزد وی اهمیت شایانی داشته است؛ هرچند در آیاتی که انتظار میرود سـبب نزول آنها را ذکر کند، سکوت اخـتیار کـرده است. ایـن امـر از ضـعفهای تفسیر عبدالرزاق بشـمار میرود. عبدالرزاق برای آیاتی که در تاریخ اسلام در پی حوادثی مهم و سرنوشتساز نازل شدهاند، هـیچ گـزارشی از سبب نزول یا شأن نزول آنـها بـه دسـت نمیدهـد. برای نمونه، آیـه 207 بـقره که به «ليلة المبيت» و خوابیدن [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] در بستر پیامبر(ص) مربوط میباشد، آیه تطهیر، آیه بـلاغ، آیـه اکـمال دین، آیه اهل ذکر و... آیاتی هستند کـه در ایـن تـفسیر هـیچ سـبب نـزول یا شأن نزولی برای آنها به چشم نمیخورد؛ درحالیکه این آیات و اسباب نزول آنها از طریق شیعه و سنی بسیار فراوان نقل شدهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/26 ر.ک: همان، ص26] </ref>. |
ویرایش