لوامع الحقائق في أصول العقائد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۵۳: خط ۵۳:


وی تشخیص صدق مدعی نبوت را تنها از دو راه ممکن می‎داند:
وی تشخیص صدق مدعی نبوت را تنها از دو راه ممکن می‎داند:
# خبرهای قطعی که پیامبران سابق در مورد او و نبوتش داده‎اند؛
# خبرهای قطعی که پیامبران سابق در مورد او و نبوتش داده‌اند؛
# معجزاتی که به امر و اذن الهی برای اثبات نبوتش ارائه می‎کند<ref>همان</ref>.
# معجزاتی که به امر و اذن الهی برای اثبات نبوتش ارائه می‎کند<ref>همان</ref>.


نویسنده پس ‎از آن وارد مفصل‎ترین بخش کتاب، یعنی بحث «نبوت خاصه» و تعیین شخص نبی شده و می‎گوید: «پیامبر زمان ما که آخرین پیامبر خداست، حضرت محمد(ص) است و خداوند او را در زمانی که غالب افراد در فساد و تباهی بوده‎اند، از جزیرة العرب بر همه انسان‎ها مبعوث فرموده است». او در ادامه به‎اجمال به برگ‎هایی از تاریخ دعوت آن حضرت از قبیل هجرت مسلمین به حبشه، حصر در شعب ابی‎طالب، هجرت به مدینه و نهایتاً فتح مکه اشاره می‎کند. در ادامه برای اثبات نبوت آن حضرت، همان دو راه پیش‎گفته را پی می‎گیرد<ref>همان</ref>.
نویسنده پس ‎از آن وارد مفصل‎ترین بخش کتاب، یعنی بحث «نبوت خاصه» و تعیین شخص نبی شده و می‎گوید: «پیامبر زمان ما که آخرین پیامبر خداست، حضرت محمد(ص) است و خداوند او را در زمانی که غالب افراد در فساد و تباهی بوده‌اند، از جزیرة العرب بر همه انسان‎ها مبعوث فرموده است». او در ادامه به‌اجمال به برگ‎هایی از تاریخ دعوت آن حضرت از قبیل هجرت مسلمین به حبشه، حصر در شعب ابی‎طالب، هجرت به مدینه و نهایتاً فتح مکه اشاره می‎کند. در ادامه برای اثبات نبوت آن حضرت، همان دو راه پیش‎گفته را پی می‎گیرد<ref>همان</ref>.


ایشان در بحث معجزه، به قرآن اشاره می‎کند و آن را در دو بخش پی می‎گیرد: بخش اول درباره این است که قرآن به‎عنوان یک معجزه بر نبوت حضرت محمد(ص) دلالت دارد. قرآن کریم در آیات مختلفی تحدی نموده و همه منکرانش را به مبارزه طلبیده که هرکس می‎تواند لااقل سوره‎‎ای مانند سور قرآن بیاورد<ref>همان، ص128</ref>.
ایشان در بحث معجزه، به قرآن اشاره می‎کند و آن را در دو بخش پی می‎گیرد: بخش اول درباره این است که قرآن به‎عنوان یک معجزه بر نبوت حضرت محمد(ص) دلالت دارد. قرآن کریم در آیات مختلفی تحدی نموده و همه منکرانش را به مبارزه طلبیده که هرکس می‎تواند لااقل سوره‎‎ای مانند سور قرآن بیاورد<ref>همان، ص128</ref>.
خط ۷۰: خط ۷۰:
میرزا احمد پس‎ از آنکه امامت را به‎عنوان «ریاست عام الهی در امور دین و دنیا به جانشینی پیامبر‎(ص)» تعریف می‎کند، مباحث اصلی این بخش را طی چهار مطلب پی می‎گیرد که عبارتند از: لزوم امام، صفات امام، طریق تعیین امام و امامت خاصه<ref>همان، ص130</ref>.
میرزا احمد پس‎ از آنکه امامت را به‎عنوان «ریاست عام الهی در امور دین و دنیا به جانشینی پیامبر‎(ص)» تعریف می‎کند، مباحث اصلی این بخش را طی چهار مطلب پی می‎گیرد که عبارتند از: لزوم امام، صفات امام، طریق تعیین امام و امامت خاصه<ref>همان، ص130</ref>.


مؤلف در بحث امامت خاصه می‎گوید: بنا بر مذهب حق اثناعشری، امام و جانشین برحق رسول خدا‎(ص)، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب(ع)]] و یازده امام پس از او از نسل او هستند و آخرین آن‎ها مهدی منتظر(عج) است که غائب بوده و روزی با ظهورش زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. امامیه برای اعتقاد خود علاوه بر دو دلیل فوق، یعنی تصریح رسول خدا(ع) به امامت ایشان که در روایات متعددی است و ظهور معجزات از طرف ائمه اهل‎بیت که بسیار نقل شده است، دلیل سومی دارند و آن مختص بودن دو صفت لازم برای امامت، یعنی عصمت و افضلیت، به [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] و فرزندان اوست که امامت ایشان را اثبات و خلافت دیگران را نفی می‎کند. نازل شدن آیه تطهیر در حق اهل‎بیت رسول خدا(ص)، یعنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] و فاطمه(س) و فرزندانشان، بهترین دلیل بر طهارت باطنی و عصمت ایشان است. از طرف دیگر مسلمین اتفاق‎ نظر دارند که خلفای سه‎گانه دارای صفت عصمت نبوده‎اند. بهترین دلیل بر این مطلب آن است که به شهادت تاریخ آن‎ها قبل از مسلمان شدن کافر و بت‎پرست بوده‎اند<ref>همان، ص132</ref>.
مؤلف در بحث امامت خاصه می‎گوید: بنا بر مذهب حق اثناعشری، امام و جانشین برحق رسول خدا‎(ص)، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب(ع)]] و یازده امام پس از او از نسل او هستند و آخرین آن‎ها مهدی منتظر(عج) است که غائب بوده و روزی با ظهورش زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. امامیه برای اعتقاد خود علاوه بر دو دلیل فوق، یعنی تصریح رسول خدا(ع) به امامت ایشان که در روایات متعددی است و ظهور معجزات از طرف ائمه اهل‎بیت که بسیار نقل شده است، دلیل سومی دارند و آن مختص بودن دو صفت لازم برای امامت، یعنی عصمت و افضلیت، به [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] و فرزندان اوست که امامت ایشان را اثبات و خلافت دیگران را نفی می‎کند. نازل شدن آیه تطهیر در حق اهل‎بیت رسول خدا(ص)، یعنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] و فاطمه(س) و فرزندانشان، بهترین دلیل بر طهارت باطنی و عصمت ایشان است. از طرف دیگر مسلمین اتفاق‎ نظر دارند که خلفای سه‎گانه دارای صفت عصمت نبوده‌اند. بهترین دلیل بر این مطلب آن است که به شهادت تاریخ آن‎ها قبل از مسلمان شدن کافر و بت‎پرست بوده‌اند<ref>همان، ص132</ref>.


دلایل متنوع و متعددی نیز بر افضلیت [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] بر دیگر مردم، پس از پیامبر(ص) وجود دارد. از روشن‎ترین آیات قرآنی که گواه بر این مطلب است، آیه مباهله است که به ‎اتفاق مفسرین منظور از «أنفسنا» در آن [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] است. بدیهی است اینکه خداوند او را به‎منزله نفس پیامبر (خود پیامبر) قرار داده، بالاترین مقام برای او پس از پیامبر(ص) است<ref>همان، ص132</ref>.
دلایل متنوع و متعددی نیز بر افضلیت [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] بر دیگر مردم، پس از پیامبر(ص) وجود دارد. از روشن‎ترین آیات قرآنی که گواه بر این مطلب است، آیه مباهله است که به ‎اتفاق مفسرین منظور از «أنفسنا» در آن [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] است. بدیهی است اینکه خداوند او را به‎منزله نفس پیامبر (خود پیامبر) قرار داده، بالاترین مقام برای او پس از پیامبر(ص) است<ref>همان، ص132</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۸:
مؤلف پس از تبیین ادله امامیه، «دلیل اهل سنت» بر صحت و حقانیت خلافت ابوبکر را به‎صورت یک قیاس منطقی نقل می‎کند:
مؤلف پس از تبیین ادله امامیه، «دلیل اهل سنت» بر صحت و حقانیت خلافت ابوبکر را به‎صورت یک قیاس منطقی نقل می‎کند:


کبری: رسول خدا(ص) فرموده‎اند: «امت من بر خطا اجتماع نمی‎کنند».
کبری: رسول خدا(ص) فرموده‌اند: «امت من بر خطا اجتماع نمی‎کنند».


صغری: امت ایشان بعد از رحلتش بر خلافت ابوبکر اجتماع کردند.
صغری: امت ایشان بعد از رحلتش بر خلافت ابوبکر اجتماع کردند.
خط ۹۰: خط ۹۰:
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در ابتدای مبحث معاد، معنای قیامت کبری و قیامت صغری را روشن می‎کند و می‎گوید: اولی که همان معاد است، عبارت است از «عود روح به جسم مادی خود برای رسیدن به جزای اعمالش» و دومی که همان عالم برزخ است، به معنای «تعلق روح به یک قالب مثالی است در عالم برزخ؛ یعنی عالم مابین دنیا و آخرت». او سپس به نقل و شرح بعضی از آیات و روایات مربوط به قیامت صغری و عالم برزخ می‎پردازد و مطالب این مبحث را در چهار بخشِ تجرد روح، لزوم معاد، معاد جسمانی و شبهات معاد پی می‎گیرد<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>.
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در ابتدای مبحث معاد، معنای قیامت کبری و قیامت صغری را روشن می‎کند و می‎گوید: اولی که همان معاد است، عبارت است از «عود روح به جسم مادی خود برای رسیدن به جزای اعمالش» و دومی که همان عالم برزخ است، به معنای «تعلق روح به یک قالب مثالی است در عالم برزخ؛ یعنی عالم مابین دنیا و آخرت». او سپس به نقل و شرح بعضی از آیات و روایات مربوط به قیامت صغری و عالم برزخ می‎پردازد و مطالب این مبحث را در چهار بخشِ تجرد روح، لزوم معاد، معاد جسمانی و شبهات معاد پی می‎گیرد<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>.


[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در پایان به طرح و رد «دو شبهه» از شبهاتی که منکران معاد مطرح کرده‎اند، می‎پردازد. ایشان ابتدا به شبهه آکل و مأکول، سپس به شبهه اجتماع دو روح می‎پردازد.
[[آشتیانی، احمد|میرزا احمد]] در پایان به طرح و رد «دو شبهه» از شبهاتی که منکران معاد مطرح کرده‌اند، می‎پردازد. ایشان ابتدا به شبهه آکل و مأکول، سپس به شبهه اجتماع دو روح می‎پردازد.


او شبهه اجتماع دو روح را چنین منقح می‎کند: وقتی ‎که در روز حشر اعضای هر بدن به‎طور کامل جمع شوند و هیچ مانعی برای حیات آن‎ها وجود نداشته باشد، بالطبع این بدن‎ها به ارواحی تعلق خواهند گرفت. از طرف دیگر چنانچه ارواح قبلی این بدن‎ها که علی الفرض در عالم برزخ به قالب‎های مثالی تعلق پیدا نموده‎اند نیز به همین بدن‎های مادی کامل‎شده بازگردند، آنگاه هر بدن دارای دو روح خواهد شد و این قطعاً باطل است.
او شبهه اجتماع دو روح را چنین منقح می‎کند: وقتی ‎که در روز حشر اعضای هر بدن به‎طور کامل جمع شوند و هیچ مانعی برای حیات آن‎ها وجود نداشته باشد، بالطبع این بدن‎ها به ارواحی تعلق خواهند گرفت. از طرف دیگر چنانچه ارواح قبلی این بدن‎ها که علی الفرض در عالم برزخ به قالب‎های مثالی تعلق پیدا نموده‌اند نیز به همین بدن‎های مادی کامل‎شده بازگردند، آنگاه هر بدن دارای دو روح خواهد شد و این قطعاً باطل است.


جواب این است که هر بدنی تنها «قابلیت تعلق» یک روح خاص را داراست؛ بنابراین وقتی‎که اعضای یک بدن در روز حشر کامل شد، تنها همان روح سابق که مربوط و متناسب و هم‎سنخ با آن بدن است، به آن تعلق خواهد گرفت و نه غیر آن؛ لذا هرگز اجتماع دو روح در یک بدن پیش نخواهد آمد<ref>ر.ک: همان، ص138</ref>.
جواب این است که هر بدنی تنها «قابلیت تعلق» یک روح خاص را داراست؛ بنابراین وقتی‎که اعضای یک بدن در روز حشر کامل شد، تنها همان روح سابق که مربوط و متناسب و هم‎سنخ با آن بدن است، به آن تعلق خواهد گرفت و نه غیر آن؛ لذا هرگز اجتماع دو روح در یک بدن پیش نخواهد آمد<ref>ر.ک: همان، ص138</ref>.
خط ۹۸: خط ۹۸:
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب، در آغاز کتاب ذکر شده است.
فهرست مطالب، در آغاز کتاب ذکر شده است.
پاورقی‎ها به ذکر آدرس آیات و روایات و توضیح پاره‎ای از مطالب متن، اختصاص یافته است.
پاورقی‎ها به ذکر آدرس آیات و روایات و توضیح پاره‌ای از مطالب متن، اختصاص یافته است.


==پانویس==
==پانویس==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش