۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
جز (جایگزینی متن - 'فرعي' به 'فرعی') |
||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
قاضى سعيد در مسائل فلسفى آراى خاصى دارد كه ذكر اهمّ آنها بىفايده نيست: | قاضى سعيد در مسائل فلسفى آراى خاصى دارد كه ذكر اهمّ آنها بىفايده نيست: | ||
#اصالت ماهيت و | #اصالت ماهيت و فرعیت وجود«شىء به اصلیت اولى است از وجود، پس ثابت شد كه از اين دو اثر شىء اصل است و وجود فرع آن و صفت آن...بايد كه اصلیت ماهيت و شىء را باشد و هرگاه ماهيت اصل باشد تقدم برحسب رتبه نيز او را خواهد بود نه وجود را.»<ref>مشكوة، مقدمه، كليد بهشت قاضى سعيد قمى، ص 11.</ref> | ||
#نفى وجود ذهنى و علم حصولى نفس«علم نفس به اشياء حصولى نيست، بلكه حضورى به معناى مشهور هم نيست، چه حضور به معنى مشهور در ميانه جسم و جسمانیات مىباشد و اگر مجازا گويند كه اشياء همگى حاضرند در نزد نفس، مراد اين معنى خواهد بود كه هيچ يك از اشياء غايب نيستند از نظر نفس عاقله...پس حاضر بودن از اشياء ظاهر بودن آن است مر نفس عاقله را نه حضور به معنى مشهور، چه حضور اشياء در نزد نفس شبيه است به حضور معلول نزد علّت.»<ref>همان، ص 109.</ref> | #نفى وجود ذهنى و علم حصولى نفس«علم نفس به اشياء حصولى نيست، بلكه حضورى به معناى مشهور هم نيست، چه حضور به معنى مشهور در ميانه جسم و جسمانیات مىباشد و اگر مجازا گويند كه اشياء همگى حاضرند در نزد نفس، مراد اين معنى خواهد بود كه هيچ يك از اشياء غايب نيستند از نظر نفس عاقله...پس حاضر بودن از اشياء ظاهر بودن آن است مر نفس عاقله را نه حضور به معنى مشهور، چه حضور اشياء در نزد نفس شبيه است به حضور معلول نزد علّت.»<ref>همان، ص 109.</ref> | ||
#تجرّد نفوس نباتى، حيوانى و انسانى.«چرا كه خواص صور مادى با آنها نيست و حق هم اين است كه آنها هم مجرّدند...نفس مطلقا مادى نمىتواند بود تا چه رسد به نفس انسانى.»<ref>همان، ص 109.</ref> | #تجرّد نفوس نباتى، حيوانى و انسانى.«چرا كه خواص صور مادى با آنها نيست و حق هم اين است كه آنها هم مجرّدند...نفس مطلقا مادى نمىتواند بود تا چه رسد به نفس انسانى.»<ref>همان، ص 109.</ref> |
ویرایش