مجموعة رسائل ابن عربی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً '
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
خط ۵۳: خط ۵۳:
وی در پایان کتاب عنقاء مغرب، «ختم»، «مهدی» و «عیسی» را به عنوان سه نفر در کنار هم مطرح می‌کند؛ زیرا می‌گوید: از آنجا که ختم و مهدی هر دو ولی هستند، با هم مشتبه می‌شوند، اما یکی از کسانی که ختم را درک می‌کند و بین مردم شهادت می‌دهد که او (ختم)، ختام اولیای کرام است، حضرت عیسی(ع) است. ازاین رو ختم باید همان کسی باشد که در سال پانصدونودوپنج در شهر فاس ملاقات کرده بود؛ اما تناقضی که در این میان هست، این است که در «فتوحات» آن فرد ملاقات شونده را مردی از عرب معرفی کرده، اما در پایان «عنقاء مغرب»، او را از عجم معرفی می‌کند و صفاتی که برای او ذکر می‌کند بیشتر با حضرت عیسی(ع) تطبیق می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص79</ref>
وی در پایان کتاب عنقاء مغرب، «ختم»، «مهدی» و «عیسی» را به عنوان سه نفر در کنار هم مطرح می‌کند؛ زیرا می‌گوید: از آنجا که ختم و مهدی هر دو ولی هستند، با هم مشتبه می‌شوند، اما یکی از کسانی که ختم را درک می‌کند و بین مردم شهادت می‌دهد که او (ختم)، ختام اولیای کرام است، حضرت عیسی(ع) است. ازاین رو ختم باید همان کسی باشد که در سال پانصدونودوپنج در شهر فاس ملاقات کرده بود؛ اما تناقضی که در این میان هست، این است که در «فتوحات» آن فرد ملاقات شونده را مردی از عرب معرفی کرده، اما در پایان «عنقاء مغرب»، او را از عجم معرفی می‌کند و صفاتی که برای او ذکر می‌کند بیشتر با حضرت عیسی(ع) تطبیق می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص79</ref>


ابن عربی در «عنقاء مغرب» بیان می‌کند که عالم انسانی، همچنان که دارای امت‌هایی است، امامانی نیز دارد. روح فکری امام است. روح عقلی امام است. هریک از حواس امام هستند و هریک از این امامان امتی دارند. اما غالباً ابن عربی «امامت» را به معنای «ولایت» به کار می‌برد. همچنان که ولی حقیقی خداوند است، امام اعلی، حق تعالی می‌باشد؛ «و لمّا کان الحق تعالی الإمام الأعلی و المتبع الأولی قال:»إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله. ید الله فوق أیدیهم»»<ref>ر.ک: شجاری، مرتضی، ص176</ref>
ابن عربی در «عنقاء مغرب» بیان می‌کند که عالم انسانی، همچنان که دارای امت‌هایی است، امامانی نیز دارد. روح فکری امام است. روح عقلی امام است. هریک از حواس امام هستند و هریک از این امامان امتی دارند. اما غالباً ً ابن عربی «امامت» را به معنای «ولایت» به کار می‌برد. همچنان که ولی حقیقی خداوند است، امام اعلی، حق تعالی می‌باشد؛ «و لمّا کان الحق تعالی الإمام الأعلی و المتبع الأولی قال:»إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله. ید الله فوق أیدیهم»»<ref>ر.ک: شجاری، مرتضی، ص176</ref>


«العبادلة»، دومین رساله مطرح شده در جلد سوم است. عبادله، طبق تعریف شیخ کاشانی، به صاحبان تجلیات اسمایی اطلاق می‌گردد که به حقیقت اسمی از اسمای الهی نایل آمده و به صفتی که حقیقت آن اسم باشد، نسبت عبودیت یافته‌اند؛ لذا به یکی «عبدالرزاق» و به دیگری «عبدالعزیز» و «عبدالحمید»... گفته می‌شود<ref>ر.ک: امامی، علی اشرف، ص268</ref>
«العبادلة»، دومین رساله مطرح شده در جلد سوم است. عبادله، طبق تعریف شیخ کاشانی، به صاحبان تجلیات اسمایی اطلاق می‌گردد که به حقیقت اسمی از اسمای الهی نایل آمده و به صفتی که حقیقت آن اسم باشد، نسبت عبودیت یافته‌اند؛ لذا به یکی «عبدالرزاق» و به دیگری «عبدالعزیز» و «عبدالحمید»... گفته می‌شود<ref>ر.ک: امامی، علی اشرف، ص268</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش