۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اسلام به عنوان آخرين و كاملترين دين آسمانى، دربردارنده مجموعهاى از باورها، آموزهها و برنامههاى عملى فردى و اجتماعى است كه در دو منبع بنيادين، انعكاس يافته است كه عبارتند از «قرآن» و «حديث».<ref>متن کتاب، ص17</ref>اينك جاى این پرسش است كه اسلام چگونه به رغم محدویتهاى زمانى، جغرافيايى و فرهنگى عصر پيدايش خود، مىتواند به بشر سرمست و سرگردان امروز، «چگونه زيستن» و «چگونه انديشيدن» را بياموزد؟ آيا این كار تنها به مدد قرآن انجام يافته است؟ بدون ترديد پاسخ منفى است؛ زيرا مسلمانان، حتى در عصر نزول قرآن، با پىجویى بسيارى از پرسشهاى خود درباره دين و قرآن به پيامبر(ص) مراجعه میكردند. گویا این امر برای آنان روشن بوده است كه بخشى از پاسخها در قلمرو دين، به پيامبر(ص) واگذار شده است؛ به نظر نویسنده، اگر این واقعيت برای مسلمانان در عصر نزول قرآن به رغم سادگى و سطحى بودن بسيارى از پرسشهایشان، روشن بوده است، چگونه مىتوان در این امر درنگ كرد كه پس از گذشت چهارده سده و با طرح شدن هزاران پرسش تازه، مىبايست در كنار قرآن از سنت كمك گرفت. اينجاست كه اهمیت و جايگاه حديث در دين شناسى، آشكار مىگردد.<ref>همان، ص18- 19</ref> | اسلام به عنوان آخرين و كاملترين دين آسمانى، دربردارنده مجموعهاى از باورها، آموزهها و برنامههاى عملى فردى و اجتماعى است كه در دو منبع بنيادين، انعكاس يافته است كه عبارتند از «قرآن» و «حديث».<ref>متن کتاب، ص17</ref>اينك جاى این پرسش است كه اسلام چگونه به رغم محدویتهاى زمانى، جغرافيايى و فرهنگى عصر پيدايش خود، مىتواند به بشر سرمست و سرگردان امروز، «چگونه زيستن» و «چگونه انديشيدن» را بياموزد؟ آيا این كار تنها به مدد قرآن انجام يافته است؟ بدون ترديد پاسخ منفى است؛ زيرا مسلمانان، حتى در عصر نزول قرآن، با پىجویى بسيارى از پرسشهاى خود درباره دين و قرآن به پيامبر(ص) مراجعه میكردند. گویا این امر برای آنان روشن بوده است كه بخشى از پاسخها در قلمرو دين، به پيامبر(ص) واگذار شده است؛ به نظر نویسنده، اگر این واقعيت برای مسلمانان در عصر نزول قرآن به رغم سادگى و سطحى بودن بسيارى از پرسشهایشان، روشن بوده است، چگونه مىتوان در این امر درنگ كرد كه پس از گذشت چهارده سده و با طرح شدن هزاران پرسش تازه، مىبايست در كنار قرآن از سنت كمك گرفت. اينجاست كه اهمیت و جايگاه حديث در دين شناسى، آشكار مىگردد.<ref>همان، ص18- 19</ref> | ||
روايات، داراى اصطلاحات و تقسيمات زيادى هستند كه دانش «مصطلح الحديث» بررسى آنها را برعهده دارد. در این میان، تقسيم روايت به خبر «متواتر» و خبر «واحد» و تقسيمات سهگانه يا چهارگانه خبر واحد، جزو تقسيمات | روايات، داراى اصطلاحات و تقسيمات زيادى هستند كه دانش «مصطلح الحديث» بررسى آنها را برعهده دارد. در این میان، تقسيم روايت به خبر «متواتر» و خبر «واحد» و تقسيمات سهگانه يا چهارگانه خبر واحد، جزو تقسيمات اولیه و اصلى احاديث است كه در این بخش، به بررسى آنها پرداخته شده است.<ref>همان، ص35</ref> | ||
حجيت سنت پيامبر و میزان اعتبار اقوال صحابه و تابعان دو موضوع ديگرى است كه در این بخش به آنها پرداخته شده است.<ref>همان، ص67</ref> | حجيت سنت پيامبر و میزان اعتبار اقوال صحابه و تابعان دو موضوع ديگرى است كه در این بخش به آنها پرداخته شده است.<ref>همان، ص67</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در توجيه علل و انگيزههاى ممانعت از نقل، کتابت و تدوین حديث، سه توجيه ارائه شده است كه عبارتند از: روايات پيامبر(ص)؛ جلوگيرى از اختلاف مردم و بيم اختلاط حديث با قرآن. نكته قابل توجه آن است كه روايات مورد ادعا از پيامبر(ص)، از سه تن از صحابى به نام ابوسعيد خدرى، زيد بن ثابت و ابوهريره نقل شده كه همه آنها از نظر سند و دلالت، داراى اشكال هستند.<ref>همان</ref> | در توجيه علل و انگيزههاى ممانعت از نقل، کتابت و تدوین حديث، سه توجيه ارائه شده است كه عبارتند از: روايات پيامبر(ص)؛ جلوگيرى از اختلاف مردم و بيم اختلاط حديث با قرآن. نكته قابل توجه آن است كه روايات مورد ادعا از پيامبر(ص)، از سه تن از صحابى به نام ابوسعيد خدرى، زيد بن ثابت و ابوهريره نقل شده كه همه آنها از نظر سند و دلالت، داراى اشكال هستند.<ref>همان</ref> | ||
در قسمت سوم کتاب به دوران آغاز نگارش پرداخته شده است. با آزاد شدن کتابت و تدوین حديث كه به دستور عمربن عبدالعزيز در سال 101ق انجام گرفت و با فرمان او مبنى بر گردآورى سنت پيامبر(ص) از آغاز نيمه اول سده دوم تا پایان همین سده، گروهى از محدثان، به گردآورى روايات روى آورند. | در قسمت سوم کتاب به دوران آغاز نگارش پرداخته شده است. با آزاد شدن کتابت و تدوین حديث كه به دستور عمربن عبدالعزيز در سال 101ق انجام گرفت و با فرمان او مبنى بر گردآورى سنت پيامبر(ص) از آغاز نيمه اول سده دوم تا پایان همین سده، گروهى از محدثان، به گردآورى روايات روى آورند. اولین گام پس از فراهم آمدن نخستين نگاشتههاى حديثى، تدوین «مسانيد» است. بر این اساس، مسانيد متعددى نگاشته شده است از جمله «[[مسند طيالسى]]»، «[[مسند حمیدى]]» و «[[مسند احمد بن حنبل]]». پس از دوران مسندنویسى، ادوار تدوین جوامع حديثى و تنظيم و تنقيح جوامع حديثى در تاريخ حديث اهل سنت شكل گرفت و تدوین صحاح سته، دستاورد همین مرحله تاريخى است. از سده سوم تا سده دهم، دانشهاى حديثى مختلفى شكل گرفت و تكامل يافت كه عبارتند از: رجال حديث، مصطلح الحديث و فقه الحديث، غريب الحديث، مختلف الحديث و ناسخ و منسوخ حديث.<ref>همان، ص105</ref> | ||
در چهارمین قسمت، مرورى كوتاه به تاريخ حديث شيعه شده است. تاريخ حديث شيعه از جهات مختلفى با تاريخ حديث اهل سنت، متفاوت است. عالمان شيعه معتقداند ممانعت از کتابت و تدوین حديث پس از پيامبر(ص) كارى ناروا بود و زمینه را برای گسترش جعل حديث فراهم آورد؛ از نگاه آنان، ائمه(ع) پس از پيامبر(ص) به کتابت و تدوین حديث اهتمام داشته، در نتيجه اصول اربعمأة شكل گرفت و با تكيه بر آنها، كتب اربعه حديثى تدوین يافت.<ref>همان، ص114</ref> | در چهارمین قسمت، مرورى كوتاه به تاريخ حديث شيعه شده است. تاريخ حديث شيعه از جهات مختلفى با تاريخ حديث اهل سنت، متفاوت است. عالمان شيعه معتقداند ممانعت از کتابت و تدوین حديث پس از پيامبر(ص) كارى ناروا بود و زمینه را برای گسترش جعل حديث فراهم آورد؛ از نگاه آنان، ائمه(ع) پس از پيامبر(ص) به کتابت و تدوین حديث اهتمام داشته، در نتيجه اصول اربعمأة شكل گرفت و با تكيه بر آنها، كتب اربعه حديثى تدوین يافت.<ref>همان، ص114</ref> |
ویرایش