ترجمه جلد دوازدهم بحار الانوار (مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۵۳: خط ۵۳:
#: ت- عجزات امام جواد عليه‌السلام.
#: ت- عجزات امام جواد عليه‌السلام.
#:ث- ازدواج با ام الفضل و آنچه در اين مجلس اتفاق افتاد.
#:ث- ازدواج با ام الفضل و آنچه در اين مجلس اتفاق افتاد.
#:ج- فضائل و مناقب امام عليه‌السلام و اشاره‌اى به زندگى خلفاى ستمگر آن زمان شده است. چنانچه در اختصاص مفيد- ص102- آمده است، على بن ابراهيم از پدر خود نقل كرد كه گفت پس از فوت حضرت رضا(ع)، به مكه رفتيم و خدمت حضرت جواد(ع) رسيديم، گروهى از شیعیان آمده بودند از نواحى مختلف تا از نزدیک امام جواد(ع) را زيارت كنند. در اين موقع عمويش عبداللَّه بن موسى كه پير مرد مسنى بود با شخصيت وارد شد، لباس‌هاى خشن و زبر در تن داشت و اثر سجده در پيشانى او آشكار بود نشست. حضرت جواد(ع) كه پيراهنى عالى و ردائى قشنگ بر تن داشت و كفشهايى نو پوشيده بود، وارد شد. عبداللَّه بن موسى عمويش از جاى حركت كرد و به استقبال او رفت، پيشانيش را بوسيد، تمام شیعیان به احترام امام از جاى حركت كردند، آن جناب روى صندلى نشستند، مردم به خاطر سن كم حضرت يك ديگر را نگاه می‌كردند. يكى از حاضرين رو به عموى امام(ع) نموده گفت: آقا اگر شخصى با حيوانى جمع شد چه بايد كرد؟ جواب داد دست او را قطع مى‌كنند و حد نيز بر او جارى مى‌شود. حضرت جواد(ع) خشمگين شده، نگاهى به عموى خود نموده فرمودند: عمو جان از خدا بترس اين كار خيلى سخت است كه در روز قيامت به پيشگاه پروردگار بايستي از تو بازخواست كند كه چرا براى مردم فتوى دادى با اين كه اطلاع نداشتى. عمويش عرض كرد، سرورم مگر پدرت همين فرمايش را نفرموده بودند. حضرت جواد فرمودند: از پدرم پرسيدند مردى قبر زنى را شكافت و با آن زن جمع شد، فرمود بايد دست راستش قطع شود كه نبش قبر نموده و حد زنا نيز بر او جارى مى‌شود، زيرا احترام زن مرده و زنده يكسان است. عرض كرد صحيح مى‌فرمائيد، سرورم من استغفار و توبه میكنم. مردم در شگفت شدند، عرض كردند اجازه مى‌فرمائيد سؤال بكنيم، فرمود: بگوئيد در يك مجلس از سى هزار مسأله پرسيدند جواب آنها را داد با اين كه نه ساله بود.
#:ج- فضائل و مناقب امام عليه‌السلام و اشاره‌اى به زندگى خلفاى ستمگر آن زمان شده است. چنانچه در اختصاص مفيد- ص102- آمده است، على بن ابراهيم از پدر خود نقل كرد كه گفت پس از فوت حضرت رضا(ع)، به مكه رفتيم و خدمت حضرت جواد(ع) رسيديم، گروهى از شیعیان آمده بودند از نواحى مختلف تا از نزدیک امام جواد(ع) را زيارت كنند. در اين موقع عمويش عبداللَّه بن موسى كه پير مرد مسنى بود با شخصيت وارد شد، لباس‌هاى خشن و زبر در تن داشت و اثر سجده در پيشانى او آشكار بود نشست. حضرت جواد(ع) كه پيراهنى عالى و ردائى قشنگ بر تن داشت و كفشهایى نو پوشيده بود، وارد شد. عبداللَّه بن موسى عمويش از جاى حركت كرد و به استقبال او رفت، پيشانيش را بوسيد، تمام شیعیان به احترام امام از جاى حركت كردند، آن جناب روى صندلى نشستند، مردم به خاطر سن كم حضرت يك ديگر را نگاه می‌كردند. يكى از حاضرين رو به عموى امام(ع) نموده گفت: آقا اگر شخصى با حيوانى جمع شد چه بايد كرد؟ جواب داد دست او را قطع مى‌كنند و حد نيز بر او جارى مى‌شود. حضرت جواد(ع) خشمگين شده، نگاهى به عموى خود نموده فرمودند: عمو جان از خدا بترس اين كار خيلى سخت است كه در روز قيامت به پيشگاه پروردگار بايستي از تو بازخواست كند كه چرا براى مردم فتوى دادى با اين كه اطلاع نداشتى. عمويش عرض كرد، سرورم مگر پدرت همين فرمايش را نفرموده بودند. حضرت جواد فرمودند: از پدرم پرسيدند مردى قبر زنى را شكافت و با آن زن جمع شد، فرمود بايد دست راستش قطع شود كه نبش قبر نموده و حد زنا نيز بر او جارى مى‌شود، زيرا احترام زن مرده و زنده يكسان است. عرض كرد صحيح مى‌فرمائيد، سرورم من استغفار و توبه میكنم. مردم در شگفت شدند، عرض كردند اجازه مى‌فرمائيد سؤال بكنيم، فرمود: بگوئيد در يك مجلس از سى هزار مسأله پرسيدند جواب آنها را داد با اين كه نه ساله بود.
#در زندگانى امام هادى حضرت امام على النقى ابوالحسن سوم(ع) مى‌باشد كه شامل شش بخش است:
#در زندگانى امام هادى حضرت امام على النقى ابوالحسن سوم(ع) مى‌باشد كه شامل شش بخش است:
#:أ- ولادت امام(ع) و نام‌ها و كنيه و لقبهاى آن جناب.
#:أ- ولادت امام(ع) و نام‌ها و كنيه و لقبهاى آن جناب.
خط ۶۸: خط ۶۸:
#:ج- شهادت امام(ع) و رد كسانى كه منكر وفات آن جنابند، چنانچه در اقبال الاعمال مى‌نويسد: استاد مورد اعتماد محمّد بن جرير طبرى شيعه در كتاب تعريف و محمّد بن هارون تلعكبرى و حسین بن مهران خطيب و مفيد در مولد النبى و الاوصياء و شيخ در تهذيب و حسین بن خزيمه و نصر بن على جهضمى در كتاب مواليد و خشاب نيز در كتاب مواليد و [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]] در كتاب مواليد خود مینويسند كه وفات مولاى ما حضرت عسكرى(ع) در هشتم ماه ربيع‌الاول بوده است.
#:ج- شهادت امام(ع) و رد كسانى كه منكر وفات آن جنابند، چنانچه در اقبال الاعمال مى‌نويسد: استاد مورد اعتماد محمّد بن جرير طبرى شيعه در كتاب تعريف و محمّد بن هارون تلعكبرى و حسین بن مهران خطيب و مفيد در مولد النبى و الاوصياء و شيخ در تهذيب و حسین بن خزيمه و نصر بن على جهضمى در كتاب مواليد و خشاب نيز در كتاب مواليد و [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]] در كتاب مواليد خود مینويسند كه وفات مولاى ما حضرت عسكرى(ع) در هشتم ماه ربيع‌الاول بوده است.


در بخش آخر كتاب رفع اشكالى است از يك واقعه: چنين نقل شده كه اتفاق بسيار بزرگ و مصيبتى وحشت‌زا در سال 1106 هجرى در روضه منوره سامرا اتفاق افتاد و علت آن اين بود كه رومى‌ها و گروهى از اعراب اداره شهر سامرا را در اختيار داشتند و كمتر اعتنا به روضه مقدس مى‌گذاشتند و سادات و بزرگان به واسطه ستم‌گرى از سامرا كوچ كرده بودند؛ از جمله بى‌اعتنايى ايشان آن بود يك شب چراغى را در محل نامناسب قرار داده بودند، داخل روضه مطهر از فتيله آتش به فرش اثر گذاشت، كم كم به چوب‌ها و بالاخره آتش‌سوزى ادامه يافت، هيچ كس نبود كه خاموش كند. فرش‌ها و ضريح و چوب‌ها و درب‌هاى حرم تمام سوخت. اين آتش‌سوزى موجب سستى عقيده بعضى از شیعیان ضعيف الاعتقاد گرديد و مستمسكى براى دشمنان ائمه و مخالفين شد. با آنكه اين‌ها نمى‌دانستند چنين پيش آمدهايى موجب زيان به مقام ائمه گرام نخواهد شد و از جلال و عظمت ايشان نمى‌كاهد، اين وقايع خشم پروردگار بر مردم است و ضرورتى ندارد كه پيوسته به وسيله معجزه رفع بلا بكنند، زيرا اعجاز تابع مصالح كلى و اسرار بسيار ريز و مهمى است كه ما نمیتوانيم پى به موقعيت و يا عدم موقعيت بروز و ظهور معجزه ببريم. اين خود يك نوع امتحان و آزمايش براى مردم به شمار مى‌رود.
در بخش آخر كتاب رفع اشكالى است از يك واقعه: چنين نقل شده كه اتفاق بسيار بزرگ و مصيبتى وحشت‌زا در سال 1106 هجرى در روضه منوره سامرا اتفاق افتاد و علت آن اين بود كه رومى‌ها و گروهى از اعراب اداره شهر سامرا را در اختيار داشتند و كمتر اعتنا به روضه مقدس مى‌گذاشتند و سادات و بزرگان به واسطه ستم‌گرى از سامرا كوچ كرده بودند؛ از جمله بى‌اعتنايى ايشان آن بود يك شب چراغى را در محل نامناسب قرار داده بودند، داخل روضه مطهر از فتيله آتش به فرش اثر گذاشت، كم كم به چوب‌ها و بالاخره آتش‌سوزى ادامه يافت، هيچ كس نبود كه خاموش كند. فرش‌ها و ضريح و چوب‌ها و درب‌هاى حرم تمام سوخت. اين آتش‌سوزى موجب سستى عقيده بعضى از شیعیان ضعيف الاعتقاد گرديد و مستمسكى براى دشمنان ائمه و مخالفين شد. با آنكه اين‌ها نمى‌دانستند چنين پيش آمدهایى موجب زيان به مقام ائمه گرام نخواهد شد و از جلال و عظمت ايشان نمى‌كاهد، اين وقايع خشم پروردگار بر مردم است و ضرورتى ندارد كه پيوسته به وسيله معجزه رفع بلا بكنند، زيرا اعجاز تابع مصالح كلى و اسرار بسيار ريز و مهمى است كه ما نمیتوانيم پى به موقعيت و يا عدم موقعيت بروز و ظهور معجزه ببريم. اين خود يك نوع امتحان و آزمايش براى مردم به شمار مى‌رود.


در پايان كتاب اشعار ى از مترجم در مناقب اهل‌بيت ذكر شده است.
در پايان كتاب اشعار ى از مترجم در مناقب اهل‌بيت ذكر شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش