بدائع الدرر في قاعدة نفي الضرر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران' به 'موسوی خمینی، سید روح‌الله')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۳۳: خط ۳۳:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به گوشه‌هايى از زندگانى امام خمينى(ره) و توضيح «قاعده لا ضرر»، اقدامات تحقيقى صورت‌گرفته در كتاب را تشريح كرده است  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/9 مقدمه، ص9-20]</ref>
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به گوشه‌هایى از زندگانى امام خمينى(ره) و توضيح «قاعده لا ضرر»، اقدامات تحقيقى صورت‌گرفته در كتاب را تشريح كرده است  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/9 مقدمه، ص9-20]</ref>


امام(ره) در مقدمه، به بررسى رواياتى كه دربردارنده «لا ضرر و لا ضرار» است پرداخته و روايات را از طرق شيعه و سنى نقل كرده و در پايان، به سخن [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققين]] اشاره مى‌كند كه حديث «لا ضرر و لا ضرار»، متواتر است. سپس نتيجه اين مقدمه را در طليعه فصل اول چنين بيان مى‌كند: «بى‌گمان «لا ضرر و لا ضرار» از معصوم(ع) صادر شده است؛ زيرا اولاً اين روايت ميان شيعه و سنى مشهور است؛ ثانياً روايات دربردارنده اين جمله مستفيض است؛ همان گونه كه بى‌هيچ ترديدى اين جمله در ضمن قضيه سمرة بن جندب وارد شده است»  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/56 ر.ک: حسینى، سيدعلى، 1373، ص56]</ref>
امام(ره) در مقدمه، به بررسى رواياتى كه دربردارنده «لا ضرر و لا ضرار» است پرداخته و روايات را از طرق شيعه و سنى نقل كرده و در پايان، به سخن [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققين]] اشاره مى‌كند كه حديث «لا ضرر و لا ضرار»، متواتر است. سپس نتيجه اين مقدمه را در طليعه فصل اول چنين بيان مى‌كند: «بى‌گمان «لا ضرر و لا ضرار» از معصوم(ع) صادر شده است؛ زيرا اولاً اين روايت ميان شيعه و سنى مشهور است؛ ثانياً روايات دربردارنده اين جمله مستفيض است؛ همان گونه كه بى‌هيچ ترديدى اين جمله در ضمن قضيه سمرة بن جندب وارد شده است»  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/56 ر.ک: حسینى، سيدعلى، 1373، ص56]</ref>
خط ۵۷: خط ۵۷:
#قضاوت ميان مردم: پيامبر(ص) داراى منصب قضاوت است؛ ازاين‌رو، حكم او نافذ است و بر مسلمانان اطاعت از احكام وى و اجراى آنها لازم و بايد توجه داشت كه از اين جهت نيز حضرتش داراى امر و نهى است، اما بدين خاطر كه قاضى است و نه بدين جهت كه رهبر جامعه اسلامى و يا مبلغ احكام خداست. آيه شريفه ''' «فلا و ربك لا يؤمنون حتى يحكموك في ما شجر بينهم ثم لا يجدوا في أنفسهم حرجا ممّا قضيت و يسلموا تسليماً» '''.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/88 نساء:65]</ref>، نيز بر اين مطالب دلالت دارد  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/57 ر.ک: حسینی، سید علی، ص57-58]</ref>
#قضاوت ميان مردم: پيامبر(ص) داراى منصب قضاوت است؛ ازاين‌رو، حكم او نافذ است و بر مسلمانان اطاعت از احكام وى و اجراى آنها لازم و بايد توجه داشت كه از اين جهت نيز حضرتش داراى امر و نهى است، اما بدين خاطر كه قاضى است و نه بدين جهت كه رهبر جامعه اسلامى و يا مبلغ احكام خداست. آيه شريفه ''' «فلا و ربك لا يؤمنون حتى يحكموك في ما شجر بينهم ثم لا يجدوا في أنفسهم حرجا ممّا قضيت و يسلموا تسليماً» '''.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/88 نساء:65]</ref>، نيز بر اين مطالب دلالت دارد  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/57 ر.ک: حسینی، سید علی، ص57-58]</ref>


نكته بسيار حائز اهميت اين است كه مقام نخست، ويژه رسول خداست(ص)، ولى دو منصب بعدى، به حضرتش اختصاص ندارد و فقيه نيز در قلمرو اين دو مسئوليت داراى همه اختياراتى است كه خداوند به پيامبر(ص) تفويض كرده است. حديث «لا ضرر» از احكام سلطانى و حكومتى پيامبر (قسم دوم) است و نه حكم كلى تشريعى و يا حكم قضايى آن حضرت، ازآن‌رو كه مبلغ احكام خدا و يا قاضى و داور است و همان گونه كه اشاره شد، حكم حكومتى و سلطانى پيامبر(ص) غير از حكم خداست كه پيامبر(ص) به‌عنوان مبلغ احكام خدا و پيام‌آور احكام الهى، آن را براى ما به ارمغان آورده است؛ چه، در اين صورت ايشان واسطه‌اى بيش نيست و حكم از آن خداست و به همين دليل اطاعت و معصيت از چنين فرمان‌هايى، اطاعت و معصيت از خداست. اما حكم پيامبر(ص) ازآن‌رو كه سلطان، راهبر و زمامدار جامعه است، به‌گونه ديگرى است؛ چه، حضرتش در اين صورت در پى حفظ و صيانت جامعه اسلامى از حيله‌هاى دشمنان و رشد و بالندگى آن در ابعاد مختلف است و چنين حكمى در گرو مصلحت جامعه اسلامى است و «لا ضرر» از اين سنخ است. پيامبر(ص) از آن جهت كه رهبر جامعه اسلامى است، در پى اجراى عدالت است؛ به مرد انصارى فرمان مى‌دهد درخت خرماى سمره را بكند و بيرون اندازد و ادامه مى‌دهد كه «لا ضرر و لا ضرار» و اين مطلب بلندى است كه توجه بدان مى‌تواند يارى‌رسان فقيه در جاى‌جاى فقه باشد كه به دو نمونه از كاربرد فقهى آن از مكاسب محرمه امام(ره) اشاره مى‌شود. امام(ره) ضمن رد فتواى آنان كه به روايات غيبت متجاهر به فسق، استدلال كرده‌اند مى‌نويسد: «اين حكم حكومتى بوده است؛ ازاين‌رو، نمى‌توانيم به‌طور مطلق از آن وجوب غيبت متجاهر به فسق را اثبات كنيم»  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/58 ر.ک: همان، ص58]</ref>
نكته بسيار حائز اهميت اين است كه مقام نخست، ويژه رسول خداست(ص)، ولى دو منصب بعدى، به حضرتش اختصاص ندارد و فقيه نيز در قلمرو اين دو مسئوليت داراى همه اختياراتى است كه خداوند به پيامبر(ص) تفويض كرده است. حديث «لا ضرر» از احكام سلطانى و حكومتى پيامبر (قسم دوم) است و نه حكم كلى تشريعى و يا حكم قضايى آن حضرت، ازآن‌رو كه مبلغ احكام خدا و يا قاضى و داور است و همان گونه كه اشاره شد، حكم حكومتى و سلطانى پيامبر(ص) غير از حكم خداست كه پيامبر(ص) به‌عنوان مبلغ احكام خدا و پيام‌آور احكام الهى، آن را براى ما به ارمغان آورده است؛ چه، در اين صورت ايشان واسطه‌اى بيش نيست و حكم از آن خداست و به همين دليل اطاعت و معصيت از چنين فرمان‌هایى، اطاعت و معصيت از خداست. اما حكم پيامبر(ص) ازآن‌رو كه سلطان، راهبر و زمامدار جامعه است، به‌گونه ديگرى است؛ چه، حضرتش در اين صورت در پى حفظ و صيانت جامعه اسلامى از حيله‌هاى دشمنان و رشد و بالندگى آن در ابعاد مختلف است و چنين حكمى در گرو مصلحت جامعه اسلامى است و «لا ضرر» از اين سنخ است. پيامبر(ص) از آن جهت كه رهبر جامعه اسلامى است، در پى اجراى عدالت است؛ به مرد انصارى فرمان مى‌دهد درخت خرماى سمره را بكند و بيرون اندازد و ادامه مى‌دهد كه «لا ضرر و لا ضرار» و اين مطلب بلندى است كه توجه بدان مى‌تواند يارى‌رسان فقيه در جاى‌جاى فقه باشد كه به دو نمونه از كاربرد فقهى آن از مكاسب محرمه امام(ره) اشاره مى‌شود. امام(ره) ضمن رد فتواى آنان كه به روايات غيبت متجاهر به فسق، استدلال كرده‌اند مى‌نويسد: «اين حكم حكومتى بوده است؛ ازاين‌رو، نمى‌توانيم به‌طور مطلق از آن وجوب غيبت متجاهر به فسق را اثبات كنيم»  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/58 ر.ک: همان، ص58]</ref>


بنابراین حكم حكومتى در چهارچوب احكام شرعى نيست، بلكه حاكم اسلامى بر پايه مصلحت‌ها مى‌تواند احكام مختلفى، اگرچه خارج از قلمرو احكام فرعى باشد، صادر نمايد  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/58 ر.ک: همان]</ref>
بنابراین حكم حكومتى در چهارچوب احكام شرعى نيست، بلكه حاكم اسلامى بر پايه مصلحت‌ها مى‌تواند احكام مختلفى، اگرچه خارج از قلمرو احكام فرعى باشد، صادر نمايد  .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13777/1/58 ر.ک: همان]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش