۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''الميزان في تفسير القرآن'''، اثرى است در 20 جلد، به زبان عربى در تفسير قرآن كريم، نوشته علامه [[طباطبایی، محمدحسین|محمدحسين طباطبايى]] (1281-1360ش). | '''الميزان في تفسير القرآن'''، اثرى است در 20 جلد، به زبان عربى در تفسير قرآن كريم، نوشته علامه [[طباطبایی، محمدحسین|محمدحسين طباطبايى]] (1281-1360ش). | ||
انگيزه شروع اين تفسير از هنگام تدريس علامه در حوزه علميه قم براى طلاب علوم دينى شكل گرفت كه وى در | انگيزه شروع اين تفسير از هنگام تدريس علامه در حوزه علميه قم براى طلاب علوم دينى شكل گرفت كه وى در نهایت با اصرار شاگردانش به جمعآورى آن دروس پرداخت. | ||
[[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] تفسير قرآن را در 1333ش، آغاز كرد و در 23 رمضان 1391ق2/ آبان 1350ش، به پايان برد. | [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] تفسير قرآن را در 1333ش، آغاز كرد و در 23 رمضان 1391ق2/ آبان 1350ش، به پايان برد. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
علامه با آگاهى از نقايص روش مفسران پيشين و با عنايت به رعايت ظرايف و دقايق لازم در تفسير صحيح كتاب خدا و نيز با در نظر داشتن هدفى متعالى، اين تفسير را به نگارش درآورد. | علامه با آگاهى از نقايص روش مفسران پيشين و با عنايت به رعايت ظرايف و دقايق لازم در تفسير صحيح كتاب خدا و نيز با در نظر داشتن هدفى متعالى، اين تفسير را به نگارش درآورد. | ||
علامه در آغاز تفسير، مقدمهاى نگاشته و در آن نگاهى اجمالى به سير تطور تفسير و روشهاى آن دارد. در اين مقدمه، ديدگاه خود را درباره تفسير و چگونگى برخورد با آن و تفاوت كلى اين برخورد با روش گروهى از اخبارىمسلكان و حشويه كه قرآن را از حجيت ساقط مىكنند و تفسير را تنها از زاويه حديث قابل استناد مىدانند و حتى گاه مىگويند، قرآن قابل فهم براى ما نيست، نگاهى انتقادى مىاندازد و به دلايلى كه برمىشمارد، آن را رد مىكند. در پايان اين مقدمه روش خود را بازگو مىكند. ايشان روش اهلبيت(ع) را در تفسير، تفسير قرآن به قرآن مىداند و در اين زمينه به | علامه در آغاز تفسير، مقدمهاى نگاشته و در آن نگاهى اجمالى به سير تطور تفسير و روشهاى آن دارد. در اين مقدمه، ديدگاه خود را درباره تفسير و چگونگى برخورد با آن و تفاوت كلى اين برخورد با روش گروهى از اخبارىمسلكان و حشويه كه قرآن را از حجيت ساقط مىكنند و تفسير را تنها از زاويه حديث قابل استناد مىدانند و حتى گاه مىگويند، قرآن قابل فهم براى ما نيست، نگاهى انتقادى مىاندازد و به دلايلى كه برمىشمارد، آن را رد مىكند. در پايان اين مقدمه روش خود را بازگو مىكند. ايشان روش اهلبيت(ع) را در تفسير، تفسير قرآن به قرآن مىداند و در اين زمينه به نمونههایى از تفسير اهلبيت(ع) در جاى جاى كتاب ارجاع مىدهد. | ||
شيوه تفسيرى [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]: | شيوه تفسيرى [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#جمع ميان دو شيوه تفسيرى ترتيبى و موضوعى: علامه با مراعات ترتيب در تفسير آيات، آيه به آيه و سوره به سوره، از جايگاه بلند تفسير موضوعى نيز كه اهميت آن امروزه روشن گرديده غافل نبوده و هر دو جنبه را با كمال دقت و ظرافت دنبال كرده و تفسيرى كامل در تمامى ابعاد عرضه داشته است. | #جمع ميان دو شيوه تفسيرى ترتيبى و موضوعى: علامه با مراعات ترتيب در تفسير آيات، آيه به آيه و سوره به سوره، از جايگاه بلند تفسير موضوعى نيز كه اهميت آن امروزه روشن گرديده غافل نبوده و هر دو جنبه را با كمال دقت و ظرافت دنبال كرده و تفسيرى كامل در تمامى ابعاد عرضه داشته است. | ||
#:تفسير موضوعى از ديدگاه ايشان اهميت فراوانى داشته و ايشان به اين ترتيب مقاصد عالى و معارف جليل قرآن را دستهبندىكرده، آماده و كامل به پژوهشگران عرضه داشته است. | #:تفسير موضوعى از ديدگاه ايشان اهميت فراوانى داشته و ايشان به اين ترتيب مقاصد عالى و معارف جليل قرآن را دستهبندىكرده، آماده و كامل به پژوهشگران عرضه داشته است. | ||
#مطرح نمودن مسئله وحدت موضوعى هر سوره: هر سوره داراى هدف بهخصوصى است كه آن را با مقدمهاى ظريف دنبال مىكند وبا خاتمهاى بس شيوا به پايان مىرساند و اختلاف عدد آيات سورهها به همين امر بستگى دارد و تا مقصود | #مطرح نمودن مسئله وحدت موضوعى هر سوره: هر سوره داراى هدف بهخصوصى است كه آن را با مقدمهاى ظريف دنبال مىكند وبا خاتمهاى بس شيوا به پايان مىرساند و اختلاف عدد آيات سورهها به همين امر بستگى دارد و تا مقصود نهایى انجام نگيرد، سوره به پايان نمىرسد و كوچكى و بزرگى هر سوره، به كوتاهى و بلندى هدف و مقصود از هر سوره وابسته است. به عقيده علامه هر سوره صرفا مجموعه آيات پراكنده و بدون جامع واحدى نيست؛ بلكه يك وحدت فراگير بر هر سوره حاكم است و پيوستگى آيات را مىرساند و مسئله وحدت موضوعى يا وحدت سياق در هر سوره، كه از قراين كلامى قابل توجه است، از همين جا نشئت گرفته است. | ||
#نظريه سريان و جريان يك روح كلى و حاكم بر سرتاسر قرآن: اين نظريه بر تمامى آيات و سور سايه افكنده، حقيقت و جان كلام الهى را تشكيل مىدهد. علامه بر اين باور است كه در پس ظاهر الفاظ و معانى، حقيقتى والاتر نهفته است كه گوهر قرآن و بطن آن را تشكيل مىدهد، داراى وحدتى استوار و از هرگونه تجزيه و تفصيل مبراست. آن حقيقت همانند روح در جسد، عينيت وجودى دارد و سرمنشأ تمامى احكام و شرايع و بيانات قرآن مىباشد كه نه از سنخ الفاظ و نه از سنخ مفاهيم است، بلكه از سنخ عالم امر و ملكوت است كه هرگز دست آلوده خاکيان به آن نمىرسد. | #نظريه سريان و جريان يك روح كلى و حاكم بر سرتاسر قرآن: اين نظريه بر تمامى آيات و سور سايه افكنده، حقيقت و جان كلام الهى را تشكيل مىدهد. علامه بر اين باور است كه در پس ظاهر الفاظ و معانى، حقيقتى والاتر نهفته است كه گوهر قرآن و بطن آن را تشكيل مىدهد، داراى وحدتى استوار و از هرگونه تجزيه و تفصيل مبراست. آن حقيقت همانند روح در جسد، عينيت وجودى دارد و سرمنشأ تمامى احكام و شرايع و بيانات قرآن مىباشد كه نه از سنخ الفاظ و نه از سنخ مفاهيم است، بلكه از سنخ عالم امر و ملكوت است كه هرگز دست آلوده خاکيان به آن نمىرسد. | ||
#عينيت بخشيدن به مسئله «القرآن يفسر بعضه بعضا»: علامه با قدرت و احاطه فوقالعاده به تمامى آيات مرتبط با يكديگر اين مسئله را عينيت مىبخشد؛ بهگونهاى كه هريك از آيات نسبت به آيات ديگر، رافع ابهام و شك آن بوده است. | #عينيت بخشيدن به مسئله «القرآن يفسر بعضه بعضا»: علامه با قدرت و احاطه فوقالعاده به تمامى آيات مرتبط با يكديگر اين مسئله را عينيت مىبخشد؛ بهگونهاى كه هريك از آيات نسبت به آيات ديگر، رافع ابهام و شك آن بوده است. |
ویرایش