۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =8100 | ||
| کد پدیدآور =00180 | | کد پدیدآور =00180 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در خاتمه کتاب مینویسد: برخی احکام، بااینکه سنگبنای اصولند، از غیر ائمه و از طوایف منسوب به غیر ائمه است. حق و صحیح از اصول، همان است که ما در این وجیزه ذکر کردیم، نه آنچه طلاب و محصلین در کتب مطوله و اساطیر متکرره و تضییع أعمار در أعصار و امصار کثیره، برای فهم این کتابهای مفصله ذکر کردهاند. چگونه ممکن است که انسان عاقل بر جهالت و اعراض از کتاب و سنت رضایت بدهد.<ref>ر.ک: خاتمه کتاب، ص126</ref> | نویسنده در خاتمه کتاب مینویسد: برخی احکام، بااینکه سنگبنای اصولند، از غیر ائمه و از طوایف منسوب به غیر ائمه است. حق و صحیح از اصول، همان است که ما در این وجیزه ذکر کردیم، نه آنچه طلاب و محصلین در کتب مطوله و اساطیر متکرره و تضییع أعمار در أعصار و امصار کثیره، برای فهم این کتابهای مفصله ذکر کردهاند. چگونه ممکن است که انسان عاقل بر جهالت و اعراض از کتاب و سنت رضایت بدهد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8100/1/126 ر.ک: خاتمه کتاب، ص126]</ref> | ||
او در ابتدای کتابش پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر(ص) و خاندانش(ع) با نثری مسجع مینویسد: «اما بعد فانّ هذا النحو من الترسیم فی امثال ذلک الترقیم من مواهب الله الحکیم و من فضله الجلیل الجسیم فانه مناح المواهب و القسیم و هو الفتاح العلیم و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم... کتبته مقدمة للفقه من المسائل الشرعیة و الاحکام الدینیة لیکون بصیرة لأهل الخبرة فإنی اخذت ما فیه من الاساطین و تلقّیت ما اشتمل علیه من الاساتید الکاملین و لیس هذا بعیدا فی نظر الناظرین الی احادیث الائمة الطاهرین حیث قال و رب حامل فقه الی من هو افقه من و رب حامل فقه لیس بفقیه و فی المثل السائر کم ترک الاول للآخر.»<ref>متن کتاب، ص4-5</ref> همانطور که گفته: این اثر را در فقه و اصول نوشته و در برخی مباحث، بخصوص مباحث الفاظ و اصول عملیه با کتابهای رایج و مشهور اختلاف دارد. ازاینرو خواننده را به صبر و حوصله در قضاوت درباره محتوای مطالب کتاب خوانده و او را به روایت انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال توجه داده است. او برای اینکه نویسنده از شیوه متفاوت بحثش در این مباحث، توحش نکند، تأکید کرده که این مباحث را از اساتید کامل و بزرگ خودش یاد گرفته است. | او در ابتدای کتابش پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر(ص) و خاندانش(ع) با نثری مسجع مینویسد: «اما بعد فانّ هذا النحو من الترسیم فی امثال ذلک الترقیم من مواهب الله الحکیم و من فضله الجلیل الجسیم فانه مناح المواهب و القسیم و هو الفتاح العلیم و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم... کتبته مقدمة للفقه من المسائل الشرعیة و الاحکام الدینیة لیکون بصیرة لأهل الخبرة فإنی اخذت ما فیه من الاساطین و تلقّیت ما اشتمل علیه من الاساتید الکاملین و لیس هذا بعیدا فی نظر الناظرین الی احادیث الائمة الطاهرین حیث قال و رب حامل فقه الی من هو افقه من و رب حامل فقه لیس بفقیه و فی المثل السائر کم ترک الاول للآخر.»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8100/1/4 متن کتاب، ص4-5]</ref> همانطور که گفته: این اثر را در فقه و اصول نوشته و در برخی مباحث، بخصوص مباحث الفاظ و اصول عملیه با کتابهای رایج و مشهور اختلاف دارد. ازاینرو خواننده را به صبر و حوصله در قضاوت درباره محتوای مطالب کتاب خوانده و او را به روایت انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال توجه داده است. او برای اینکه نویسنده از شیوه متفاوت بحثش در این مباحث، توحش نکند، تأکید کرده که این مباحث را از اساتید کامل و بزرگ خودش یاد گرفته است. | ||
در بخشی از مطالب پس از توضیح مقدماتی، درباره کلمه چنین نتیجه میگیرد که: کلمه بر دو قسم است؛ یک قسم از آن معنی و نفس فعل اختیاری را معین میکند که انسان را با تلفظ و تحریک لسان به شکل مخصوص (درست مانند سایر افعال اختیاری که با سایر جوارحش ایجادشان میکرد) ایجاد میکند، و یک قسم غیر از معنی است و موضوع لهای است که بر آن دلالت میکند و لازم است که میان این دو در وجود، مغایرت باشد. همانطور که باید میانشان در وجود، عینیتی هم باشد. آن چیزی که مقسم برای اقسام ثلاثه معروفه یعنی اسم و فعل و حرف است، دومی است؛ یعنی کلمه دالّ. ولی اول خارج از آن است و با مقسّمش مغایرت دارد و از قبیل معانی و مدالیل است نه از قبیل الفاظ و دوالّ. بههرحال ضابطه تمییز و تشخیص میان این دو نوع، این است که اولی با کلمه فعل اختیاری متکلم است و معنی صحت حمل در آن حکم به اتحاد و عینیت در وجود است و دومی بر خلاف این است یعنی فعل اختیاری شخص نیست و عدم صحت حمل دارد زیرا مغایرت وجودی میان آن دو لازم است. پس اگر دلالت الفاظ به وضع باشد، اولی موضوع ایجاد معنی و دومی موضوع برای دلالت بر آن است و اگر این دلالت به طبع باشد، این مطبوع برای ایجاد است و آن یکی برای دلالت...<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref> | در بخشی از مطالب پس از توضیح مقدماتی، درباره کلمه چنین نتیجه میگیرد که: کلمه بر دو قسم است؛ یک قسم از آن معنی و نفس فعل اختیاری را معین میکند که انسان را با تلفظ و تحریک لسان به شکل مخصوص (درست مانند سایر افعال اختیاری که با سایر جوارحش ایجادشان میکرد) ایجاد میکند، و یک قسم غیر از معنی است و موضوع لهای است که بر آن دلالت میکند و لازم است که میان این دو در وجود، مغایرت باشد. همانطور که باید میانشان در وجود، عینیتی هم باشد. آن چیزی که مقسم برای اقسام ثلاثه معروفه یعنی اسم و فعل و حرف است، دومی است؛ یعنی کلمه دالّ. ولی اول خارج از آن است و با مقسّمش مغایرت دارد و از قبیل معانی و مدالیل است نه از قبیل الفاظ و دوالّ. بههرحال ضابطه تمییز و تشخیص میان این دو نوع، این است که اولی با کلمه فعل اختیاری متکلم است و معنی صحت حمل در آن حکم به اتحاد و عینیت در وجود است و دومی بر خلاف این است یعنی فعل اختیاری شخص نیست و عدم صحت حمل دارد زیرا مغایرت وجودی میان آن دو لازم است. پس اگر دلالت الفاظ به وضع باشد، اولی موضوع ایجاد معنی و دومی موضوع برای دلالت بر آن است و اگر این دلالت به طبع باشد، این مطبوع برای ایجاد است و آن یکی برای دلالت...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8100/1/7 ر.ک: همان، ص7-8]</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
این نسخه در زمان خود مؤلف تصحیح و با نسخه تصحیحشده خود مؤلف، مقابله شده است. کتاب بهصورت چاپ سنگی است و به خط دستی نوشته شده و دارای فهرست مطالب و سایر فهارس فنی نیست. گاهی در حواشی سرصفحه و یا حواشی و پایین صفحات، عناوین اصلی مربوط به بحث نوشته شده است. | این نسخه در زمان خود مؤلف تصحیح و با نسخه تصحیحشده خود مؤلف، مقابله شده است. کتاب بهصورت چاپ سنگی است و به خط دستی نوشته شده و دارای فهرست مطالب و سایر فهارس فنی نیست. گاهی در حواشی سرصفحه و یا حواشی و پایین صفحات، عناوین اصلی مربوط به بحث نوشته شده است. | ||
در خاتمه کتاب نوشته: کلمات پایانی این کتاب که الصراط المستقیم نام دارد در دومین روز از دهه دوم پنجمین ماه از سال سوم از دهه پنجاهم از صده چهارم از اولین هزاره از هجرت، به دست [[عربباغی، حسین|حسین بن نصرالله موسوی ارومی عرب باغی]] نوشته شد. نسخه کتاب (نسخه حاضر کتاب) در بیست و هشتم ماه رمضان سال 1369 به دست علیاکبر بن علیاصغر نوشته شد.<ref>خاتمه کتاب، ص126</ref> | در خاتمه کتاب نوشته: کلمات پایانی این کتاب که الصراط المستقیم نام دارد در دومین روز از دهه دوم پنجمین ماه از سال سوم از دهه پنجاهم از صده چهارم از اولین هزاره از هجرت، به دست [[عربباغی، حسین|حسین بن نصرالله موسوی ارومی عرب باغی]] نوشته شد. نسخه کتاب (نسخه حاضر کتاب) در بیست و هشتم ماه رمضان سال 1369 به دست علیاکبر بن علیاصغر نوشته شد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8100/1/126 خاتمه کتاب، ص126]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده: تیر(98)]] | ||
[[رده:25 اردیبهشت الی 24 خرداد(98)]] | [[رده:25 اردیبهشت الی 24 خرداد(98)]] |
ویرایش