خوارزمی، محمد بن عباس: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '‌‌' به '‌')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR02161.jpg|بندانگشتی|خوارزمی، محمد بن عباس]]
[[پرونده:NUR02161.jpg|بندانگشتی|خوارزمی، محمد بن عباس]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type='authorName'|خوارزمی، محمد بن عباس
! نام!! data-type="authorName" |خوارزمی، محمد بن عباس
|-
|-
|نام‎های دیگر  
|نام‎های دیگر  
|data-type='authorOtherNames'| اب‍وب‍ک‍ر ال‍خ‍وارزم‍ی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ال‍ع‍ب‍اس‌
| data-type="authorOtherNames" | اب‍وب‍ک‍ر ال‍خ‍وارزم‍ی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ال‍ع‍ب‍اس‌


اب‍وب‍ک‍ر خ‍وارزم‍ی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ع‍ب‍اس
اب‍وب‍ک‍ر خ‍وارزم‍ی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ع‍ب‍اس
خط ۱۷: خط ۱۷:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
|data-type='authorfatherName'|
| data-type="authorfatherName" |عباس
|-
|-
|متولد  
|متولد  
|data-type='authorbirthDate'|
| data-type="authorbirthDate" |323
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
|data-type='authorBirthPlace'|
| data-type="authorBirthPlace" |خوارزم
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
|data-type='authorDeathDate'|383 ق
| data-type="authorDeathDate" |383 ق
|-
|-
|اساتید
|اساتید
|data-type='authorTeachers'|
| data-type="authorTeachers" |ابوعلى اسماعيل بن محمد صفار
 
ابن كامل
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
|data-type='authorWritings'|[[مفید العلوم و مبید الهموم]]  
| data-type="authorWritings" |[[الأمثال المولدة]]  


[[رسائل الخوارزمي]]  
[[مفید العلوم و مبید الهموم]]
|-class='articleCode'
|- class="articleCode"
|کد مؤلف  
|کد مؤلف  
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE02161AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE02161AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۴۷: خط ۴۹:
او كه حافظه‌اى سخت نيرومند داشت، در پى كسب علم و مال راهى عراق و شام شد. در بغداد از محضر ابوعلى اسماعيل بن محمد صفار و ابن كامل (راوى [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]) بهره برد و در حلب به دربار سيف‌الدوله حمدانى پيوست و با ادبا و علماى دربار، از جمله نحويان بزرگى چون ابن خالويه، ابوالطيب لغوى و ابن جنى، مجالست يافت. در همان جا بود كه با متنبى ديدار كرد و آن‌چنان شيفته او گرديد كه چند سال بعد، يكى از كوشاترين ناشران شعر متنبى در خراسان گرديد.
او كه حافظه‌اى سخت نيرومند داشت، در پى كسب علم و مال راهى عراق و شام شد. در بغداد از محضر ابوعلى اسماعيل بن محمد صفار و ابن كامل (راوى [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]) بهره برد و در حلب به دربار سيف‌الدوله حمدانى پيوست و با ادبا و علماى دربار، از جمله نحويان بزرگى چون ابن خالويه، ابوالطيب لغوى و ابن جنى، مجالست يافت. در همان جا بود كه با متنبى ديدار كرد و آن‌چنان شيفته او گرديد كه چند سال بعد، يكى از كوشاترين ناشران شعر متنبى در خراسان گرديد.


وى سرانجام با توشه‌اى گران‌قدر از ادب و تاريخ، انساب و اخبار عرب و لغت به شرق بازگشت و در بخارا به ملازمت ابوعلى بلعمى، وزير سامانيان درآمد، اما دوستى ميان دو اديب، چندان نپاييد و ابوبكر در ابياتى سخت گزنده و ريشخندآميز او را هجو كرد و به نيشابور كه در آن زمان امير ابونصر احمد بن على ميكالى بر آن حكومت داشت، رفت و به مدح او پرداخت و صله‌هاى كلان ستاند. ابوبكر سخت مورد اكرام و احترام علماى نيشابور قرار گرفت و در سلك مصاحبت ابوالحسن قزوينى، ابومنصور بغوى، ابوالحسن حكمى و كثير بن احمد درآمد. نامه‌هاى فراوانى كه بعدها ابوبكر براى شاگردان نيشابورى‌اش نوشته، از مجالس فراوان بحث و درس وى در آنجا حكايت دارد.
وى سرانجام با توشه‌اى گران‌قدر از ادب و تاريخ، انساب و اخبار عرب و لغت به شرق بازگشت و در بخارا به ملازمت [[بلعمی، محمد بن محمد|ابوعلى بلعمى]]، وزير سامانيان درآمد، اما دوستى ميان دو اديب، چندان نپاييد و ابوبكر در ابياتى سخت گزنده و ريشخندآميز او را هجو كرد و به نيشابور كه در آن زمان امير ابونصر احمد بن على ميكالى بر آن حكومت داشت، رفت و به مدح او پرداخت و صله‌هاى كلان ستاند. ابوبكر سخت مورد اكرام و احترام علماى نيشابور قرار گرفت و در سلك مصاحبت ابوالحسن قزوينى، ابومنصور بغوى، ابوالحسن حكمى و كثير بن احمد درآمد. نامه‌هاى فراوانى كه بعدها ابوبكر براى شاگردان نيشابورى‌اش نوشته، از مجالس فراوان بحث و درس وى در آنجا حكايت دارد.


اقامت وى در نيشابور نيز ديرى نپاييد و نمى‌دانيم به چه سبب دربار ابونصر را ترك گفت. پس از آن به سيستان رفت. ابتدا والى آن سرزمين، ابوالحسن طاهر بن محمد را مدح گفت، اما چون صله دلخواه را دريافت نكرد، به هجاى او دست زد. امير نيز او را به جرم ناسپاسى به زندان افكند. ابوبكر در زندان قصيده‌اى در مدح ابونصر ميكالى پرداخت و ضمن آن از سختى و شكنجه زندان شكايت سرداد و خود را به جهت ترك ملازمت امير و رفتن به سيستان سرزنش كرد و از وى خواست شفاعت كرده، او را رهايى بخشد. پس از رهايى از زندان به طبرستان رفت، اما ظاهرا در آنجا نيز با روى خوش مواجه نشد؛ ازاين‌رو، پس از هجو حاكم طبرستان به نيشابور بازگشت و در انتظار فرصت مناسب براى رفتن به اصفهان، در آنجا اقامت گزيد. شايد در همين ايام بود كه نامه‌اى به ابوعلى بلعمى نوشت و از شدت تنگدستى و فقر خود ناليد.
اقامت وى در نيشابور نيز ديرى نپاييد و نمى‌دانيم به چه سبب دربار ابونصر را ترك گفت. پس از آن به سيستان رفت. ابتدا والى آن سرزمين، ابوالحسن طاهر بن محمد را مدح گفت، اما چون صله دلخواه را دريافت نكرد، به هجاى او دست زد. امير نيز او را به جرم ناسپاسى به زندان افكند. ابوبكر در زندان قصيده‌اى در مدح ابونصر ميكالى پرداخت و ضمن آن از سختى و شكنجه زندان شكايت سرداد و خود را به جهت ترك ملازمت امير و رفتن به سيستان سرزنش كرد و از وى خواست شفاعت كرده، او را رهايى بخشد. پس از رهايى از زندان به طبرستان رفت، اما ظاهرا در آنجا نيز با روى خوش مواجه نشد؛ ازاين‌رو، پس از هجو حاكم طبرستان به نيشابور بازگشت و در انتظار فرصت مناسب براى رفتن به اصفهان، در آنجا اقامت گزيد. شايد در همين ايام بود كه نامه‌اى به [[بلعمی، محمد بن محمد|ابوعلى بلعمى]] نوشت و از شدت تنگدستى و فقر خود ناليد.


ابوبكر خوارزمى سرانجام به اصفهان رفت و به يمن محفوظات فراوان و اطلاع عميق از شيوه‌هاى مختلف شعر عرب به دربار [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] راه يافت و در مجالس و محافلى كه در حضور وى تشكيل مى‌شد، شركت جست و در ازاى مدايح بسيار، از عطايا و الطاف وى بهره‌مند گرديد. وى حتى كار تملق را به آنجا رسانيد كه براى ارضاى ممدوح، متنبى را كه سخت مى‌ستود، در نقدى گزنده به سبب ناسپاسى و بى‌وفايى با ممدوح نكوهش كرد.
ابوبكر خوارزمى سرانجام به اصفهان رفت و به يمن محفوظات فراوان و اطلاع عميق از شيوه‌هاى مختلف شعر عرب به دربار [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] راه يافت و در مجالس و محافلى كه در حضور وى تشكيل مى‌شد، شركت جست و در ازاى مدايح بسيار، از عطايا و الطاف وى بهره‌مند گرديد. وى حتى كار تملق را به آنجا رسانيد كه براى ارضاى ممدوح، متنبى را كه سخت مى‌ستود، در نقدى گزنده به سبب ناسپاسى و بى‌وفايى با ممدوح نكوهش كرد.
خط ۶۰: خط ۶۲:


== آثار==
== آثار==
#رسائل يا ديوان رسائل ابوبكر خوارزمى (رساله نود و ششم اين مجموعه كه به شیعیان نيشابور نوشته شده، جداگانه با عنوان «من أدب التشيع بالخوارزم» به چاپ رسيده است و ترجمه فارسى اين رساله با نام «ادبيات انقلاب در شيعه» در سال 1359 و 1362ش به چاپ رسيده است)؛
#رسائل يا ديوان رسائل ابوبكر خوارزمى (رساله نود و ششم اين مجموعه كه به شیعیان نيشابور نوشته شده، جداگانه با عنوان «من أدب التشيع بالخوارزم» به چاپ رسيده است و ترجمه فارسى اين رساله با نام «ادبيات انقلاب در شيعه» در سال 1359 و 1362ش به چاپ رسيده است)؛
#ديوان شعر (كه به‌عنوان ديوان ابوبكر خوارزمى معرفى شده است، اما اين نسخه نه تنها از لحاظ سبک شعرى و تطابق زمانى نمى‌تواند به ابوبكر خوارزمى منتسب باشد، بلكه در آغاز و انجام آن نام سراينده ديوان؛ يعنى شيخ محمد بكرى آمده است و در متن آن نيز دو بار از سال 957ق و حضور شاعر در مدينه و سرودن قصيده در حرم پيامبر(ص) سخن گفته شده است؛ بدين ترتيب انتساب آن ديوان به ابوبكر خوارزمى درست نيست و آنچه از اشعار ابوبكر برجاى مانده، ظاهرا همان قريب 500 بيتى است كه ثعالبى در «يتيمة الدهر» گرد آورده است.
#ديوان شعر (كه به‌عنوان ديوان ابوبكر خوارزمى معرفى شده است، اما اين نسخه نه تنها از لحاظ سبک شعرى و تطابق زمانى نمى‌تواند به ابوبكر خوارزمى منتسب باشد، بلكه در آغاز و انجام آن نام سراينده ديوان؛ يعنى شيخ محمد بكرى آمده است و در متن آن نيز دو بار از سال 957ق و حضور شاعر در مدينه و سرودن قصيده در حرم پيامبر(ص) سخن گفته شده است؛ بدين ترتيب انتساب آن ديوان به ابوبكر خوارزمى درست نيست و آنچه از اشعار ابوبكر برجاى مانده، ظاهرا همان قريب 500 بيتى است كه ثعالبى در «يتيمة الدهر» گرد آورده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش