المجید في إعجاز القرآن المجید: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌ ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
خط ۳۹: خط ۳۹:
# البرهان الكاشف عن إعجاز القرآن، کتابی است در اعجاز قرآن کریم و بلاغت آن.
# البرهان الكاشف عن إعجاز القرآن، کتابی است در اعجاز قرآن کریم و بلاغت آن.
# التبيان في علم البيان المطلع علی إعجاز القرآن، مختصری است از کتاب البرهان.
# التبيان في علم البيان المطلع علی إعجاز القرآن، مختصری است از کتاب البرهان.
# رسالة في الخصائص النبوية،‌ رساله‌ای مشتمل بر خصائص و ویژگی‌های رفتاری پیامبر اکرم(ص) بخشی از آن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7-44]</ref>.
# رسالة في الخصائص النبوية، رساله‌ای مشتمل بر خصائص و ویژگی‌های رفتاری پیامبر اکرم(ص) بخشی از آن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7-44]</ref>.


بخش دوم به متن کتاب اختصاص یافته است. نویسنده، کتابش را به دو بخش مقدمه و ارکان تقسیم کرده است،‌ مقدمه کتاب از دو مبحث تشکیل شده است، بحث اول: در مورد تعریف علم بیان، نحوه تحصیل آن و هدف از این علم است... بحث دوم شناخت چیزهایی است که لفظ و کلام را از اشتباه و غلط حفظ می‌کند و منشأ اشتباهات را می‌توان جهل به ادله سه‌گانه افرادیه، اعرابیه و مواقع ترکیب است و هنگامی‌که شناخت به این ارکان سه‌گانه حاصل شود لفظ ازهرجهت روشن و بی‌عیب می‌شود. در اینجا محقق ادله سه‌گانه را در پاورقی با استفاده از مثال‌هایی آن را توضیح و شرح داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/48 ر.ک: همان، ص48-50]</ref>.
بخش دوم به متن کتاب اختصاص یافته است. نویسنده، کتابش را به دو بخش مقدمه و ارکان تقسیم کرده است، مقدمه کتاب از دو مبحث تشکیل شده است، بحث اول: در مورد تعریف علم بیان، نحوه تحصیل آن و هدف از این علم است... بحث دوم شناخت چیزهایی است که لفظ و کلام را از اشتباه و غلط حفظ می‌کند و منشأ اشتباهات را می‌توان جهل به ادله سه‌گانه افرادیه، اعرابیه و مواقع ترکیب است و هنگامی‌که شناخت به این ارکان سه‌گانه حاصل شود لفظ ازهرجهت روشن و بی‌عیب می‌شود. در اینجا محقق ادله سه‌گانه را در پاورقی با استفاده از مثال‌هایی آن را توضیح و شرح داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/48 ر.ک: همان، ص48-50]</ref>.


متن کتاب از سه رکن تشکیل شده است؛ ارکان سه‌گانه مذکور مشتمل بر فروع علم بلاغت؛ یعنی معانی، بیان و بدیع است. رکن اول از آن‌ها، دلالات افرادیه است که متضمن سه باب است؛ اولین از آن باب‌ها حقیقت و مجاز است، هنگامی‌که اراده شود از لفظ دلالت ظاهری آن، در اصطلاح به آن حقیقت گفته می‌شود و هنگامی‌که معنای ظاهر و متبادر آن اراده نشود، بلکه با قرینه‌ای معنای غیر ظاهری اراده شود در اصطلاح به آن مجاز گفته می‌شود و بر کنایه و استعاره و تمثیل تقسیم می‌شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/51 ر.ک: همان، ص51-59]</ref>.
متن کتاب از سه رکن تشکیل شده است؛ ارکان سه‌گانه مذکور مشتمل بر فروع علم بلاغت؛ یعنی معانی، بیان و بدیع است. رکن اول از آن‌ها، دلالات افرادیه است که متضمن سه باب است؛ اولین از آن باب‌ها حقیقت و مجاز است، هنگامی‌که اراده شود از لفظ دلالت ظاهری آن، در اصطلاح به آن حقیقت گفته می‌شود و هنگامی‌که معنای ظاهر و متبادر آن اراده نشود، بلکه با قرینه‌ای معنای غیر ظاهری اراده شود در اصطلاح به آن مجاز گفته می‌شود و بر کنایه و استعاره و تمثیل تقسیم می‌شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/51 ر.ک: همان، ص51-59]</ref>.
خط ۷۰: خط ۷۰:
صنف سوم اشتقاق است و آن این است که الفاظ مختلفی در یک معنای اصلی اشتراک داشته باشند با یک زیاده معنایی نسبت به سایر مشترکات. مثل علم، عالم، معلوم.
صنف سوم اشتقاق است و آن این است که الفاظ مختلفی در یک معنای اصلی اشتراک داشته باشند با یک زیاده معنایی نسبت به سایر مشترکات. مثل علم، عالم، معلوم.


صنف چهارم تطبیق است که تکافؤ هم نامیده می‌شود،‌ و آن این است که یک شیء با ضدش آورده شود مانند «قلیل» و «کثیر» در این قول خداوند: «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزٰاءً بِمٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ»‌ (توبه:82)؛ ترجمه: ازاین‌پس كم بخندند و به جزاى آنچه به دست می‌آوردند، بسیار بگریند.
صنف چهارم تطبیق است که تکافؤ هم نامیده می‌شود، و آن این است که یک شیء با ضدش آورده شود مانند «قلیل» و «کثیر» در این قول خداوند: «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزٰاءً بِمٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ» (توبه:82)؛ ترجمه: ازاین‌پس كم بخندند و به جزاى آنچه به دست می‌آوردند، بسیار بگریند.


صنف پنجم لزوم ما لا یلزم است و آن این است که در دو بیت شعر یا دو فاصله نثر یا بیشتر از آن اجرا می‌شود - آن است كه حرف پیش از حرف روی (آخرین حرف اصلی قافیه) در شعر یا پیش از آخرین حرف فاصله در نثر، در هر دو مساوی باشد؛ به‌گونه‌ای كه قواعد علم قافیه آن را نمی‌طلبد. مثل آیه شریفه «فَأَمَّا الْيَتِيمَ‌ فَلاٰ تَقْهَرْ* وَ أَمَّا السّٰائِلَ‌ فَلاٰ تَنْهَر» (ضحی، 9-10) که باید فلا تقهره و فلا تنهره باید می‌شد و در اینجا حرف راء به‌منزله روی است و آمدن هاء لازم نیست.
صنف پنجم لزوم ما لا یلزم است و آن این است که در دو بیت شعر یا دو فاصله نثر یا بیشتر از آن اجرا می‌شود - آن است كه حرف پیش از حرف روی (آخرین حرف اصلی قافیه) در شعر یا پیش از آخرین حرف فاصله در نثر، در هر دو مساوی باشد؛ به‌گونه‌ای كه قواعد علم قافیه آن را نمی‌طلبد. مثل آیه شریفه «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاٰ تَقْهَرْ* وَ أَمَّا السّٰائِلَ فَلاٰ تَنْهَر» (ضحی، 9-10) که باید فلا تقهره و فلا تنهره باید می‌شد و در اینجا حرف راء به‌منزله روی است و آمدن هاء لازم نیست.


صنف ششم تضمین مزدوج است و آن بدین معناست که گوینده در کلام خود، دو یا چند لفظ بیاورد که در آن سجع و قافیه رعایت شده باشد؛ مانند قول خداوند: «وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ»‌ ﴿نمل‏، 22﴾.
صنف ششم تضمین مزدوج است و آن بدین معناست که گوینده در کلام خود، دو یا چند لفظ بیاورد که در آن سجع و قافیه رعایت شده باشد؛ مانند قول خداوند: «وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ» ﴿نمل‏، 22﴾.


صنف هفتم التفات است، التفات در اصطلاح بدیع، آن است که جهت سخن در اثنای آن تغیر کند و یکی از عناصر خطاب و غیبت و تکلم، به عنصری دیگر درآید مانند قول خداوند: وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ ﴿اعراف، 57﴾؛ ترجمه: و اوست كه بادها را پیشاپیش [باران] رحمتش مژده‏رسان مى‏فرستد تا آنگاه كه ابرهاى گرانبار را بردارند، آن را به‌سوی سرزمینى مرده برانیم.
صنف هفتم التفات است، التفات در اصطلاح بدیع، آن است که جهت سخن در اثنای آن تغیر کند و یکی از عناصر خطاب و غیبت و تکلم، به عنصری دیگر درآید مانند قول خداوند: وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ ﴿اعراف، 57﴾؛ ترجمه: و اوست كه بادها را پیشاپیش [باران] رحمتش مژده‏رسان مى‏فرستد تا آنگاه كه ابرهاى گرانبار را بردارند، آن را به‌سوی سرزمینى مرده برانیم.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش