۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در مجلس اول با استفاده از داستان حضرت ابراهیم(ع) و آیات قرآن، به جایگاه امامت در قرآن اشاره شده است. | در مجلس اول با استفاده از داستان حضرت ابراهیم(ع) و آیات قرآن، به جایگاه امامت در قرآن اشاره شده است. | ||
خداوند در قرآن میفرماید: {{متن قرآن| إِني جاعِلك لِلناسِ إِماماً|سوره=بقره|آیه=124}}؛ «من تو را امام مردم قرار دادم». حضرت، درحالیکه از این مدد الهی خیلی نشاط پیدا کرده بودند، عرض کردند: {{متن قرآن| وَ مِن ذُريتِي، قَالَ لاَ ينَالُ عَهْدِي الظالِمِينَ| سوره=بقره|آیه=124}}؛ «آیا این امامت به ذریه من هم تعلق میگیرد؟ خداوند فرمود: به | خداوند در قرآن میفرماید: {{متن قرآن| إِني جاعِلك لِلناسِ إِماماً|سوره=بقره|آیه=124}}؛ «من تو را امام مردم قرار دادم». حضرت، درحالیکه از این مدد الهی خیلی نشاط پیدا کرده بودند، عرض کردند: {{متن قرآن| وَ مِن ذُريتِي، قَالَ لاَ ينَالُ عَهْدِي الظالِمِينَ| سوره=بقره|آیه=124}}؛ «آیا این امامت به ذریه من هم تعلق میگیرد؟ خداوند فرمود: به آن عده از ذریه تو تعلق میگیرد که ظالم نیستند». میتوان از این آیه شریفه چنین نتیجه گرفت که ابراهیم(ع)، موضوع تعلق به ذریه را در مورد نبوت مطرح نکرد و خداوند ایشان را از قبل به نبوت برگزیده بودند؛ لذا نگفتند نبوت به ذریه من تعلق میگیرد یا نه؟ چون نبوت ارائه احکامِ موضوعاتی است که خداوند برای آنکه بشر وظایف خود را در دنیا بداند مطرح میشود، اما اینکه جامعه در شرایطی قرار گیرد که احکام الهی در آن عمل شود و احکام الهی در تاریخ و زندگی بشر جاری گردد و جوامع انسانی را تحت تأثیر قرار بدهد، با امامت ممکن است.<ref>ر.ک: همان، ص35</ref> | ||
در جلسه دوم، به تفکیک مقام امامت از مقام نبوت اشاره شده است. نویسنده، در اینباره میگوید: مشکلی که ما مسلمانان، بهخصوص اهل سنت به آن مبتلا شدهایم، عدم تفکیک بین مقام نبوت و مقام امامت است. شواهد، گویای آن است که در مقام امامت به یک نوع مدیریت جهانی و یک شخصیت اجرایی خاص جهت اهداف دینی نظر شده است، خواه آن امام، پیغمبر باشد خواه نباشد.<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | در جلسه دوم، به تفکیک مقام امامت از مقام نبوت اشاره شده است. نویسنده، در اینباره میگوید: مشکلی که ما مسلمانان، بهخصوص اهل سنت به آن مبتلا شدهایم، عدم تفکیک بین مقام نبوت و مقام امامت است. شواهد، گویای آن است که در مقام امامت به یک نوع مدیریت جهانی و یک شخصیت اجرایی خاص جهت اهداف دینی نظر شده است، خواه آن امام، پیغمبر باشد خواه نباشد.<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در مجلس پنجم به یکی از خصوصیات امامان معصوم اشاره شده است. مؤلف، در این مجلس، امام را عامل جهتدهی به اسلام و مسلمین معرفی نموده است. | در مجلس پنجم به یکی از خصوصیات امامان معصوم اشاره شده است. مؤلف، در این مجلس، امام را عامل جهتدهی به اسلام و مسلمین معرفی نموده است. | ||
اگر انسان بتواند با ارادتی که به امامان دارد، به نور حضرات نظر کند و با توجه قلبی بهسوی آن مقام سیر کند، آرامآرام از آن نور بهره میگیرد و میفهمد معنی امام در هستی چیست.<ref>ر.ک: همان، ص88</ref>و نیز با توجه به وسعت نفس ناطقهای که هر انسانی دارد، با سیر بهسوی امام، امام با نور خود یک نحوه عصمت به جان انسان متجلی میکند... لذا میتوانیم استفاده فوقالعادهای ببریم؛ استفادهای در حد | اگر انسان بتواند با ارادتی که به امامان دارد، به نور حضرات نظر کند و با توجه قلبی بهسوی آن مقام سیر کند، آرامآرام از آن نور بهره میگیرد و میفهمد معنی امام در هستی چیست.<ref>ر.ک: همان، ص88</ref>و نیز با توجه به وسعت نفس ناطقهای که هر انسانی دارد، با سیر بهسوی امام، امام با نور خود یک نحوه عصمت به جان انسان متجلی میکند... لذا میتوانیم استفاده فوقالعادهای ببریم؛ استفادهای در حد نزدیک شدن به نور عصمت و باید بدانیم ارادت به وجود مقدس آنها موجب هدایت قلبی خواهد شد.<ref>ر.ک: همان، ص88 و 89</ref> | ||
در جلسه ششم، با عنوان «امام، عالیترین آرمان»، مطرح شده است که: بحث امامت، افقی را در مقابل انسان میگشاید که به عالیترین آرمان دل میبندد؛ آرمانی که خداوند اراده کرده آن را بر روی زمین محقق کند. از خود بپرسیم اگر ما به این آرمان بزرگ چشم ندوزیم، جز آن است که در روزمرگیها هلاک میشویم.<ref>ر.ک: همان، ص104</ref>؟ | در جلسه ششم، با عنوان «امام، عالیترین آرمان»، مطرح شده است که: بحث امامت، افقی را در مقابل انسان میگشاید که به عالیترین آرمان دل میبندد؛ آرمانی که خداوند اراده کرده آن را بر روی زمین محقق کند. از خود بپرسیم اگر ما به این آرمان بزرگ چشم ندوزیم، جز آن است که در روزمرگیها هلاک میشویم.<ref>ر.ک: همان، ص104</ref>؟ | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
وقتی [[امام رضا(ع)]] میفرمایند: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ»، میخواهند دریچهای از معارف را بر روح ما بگشایند که چگونه حقیقت انسانیت یک حقیقت یگانه است. در ادامه میفرمایند: هیچکس نمیتواند به مقام و جایگاه امام نزدیک بشود و معادل او قرار گیرد... و اگر کسی خواست از انوار آن مقام بهرهمند شود باید از نظر قلبی، خود را تابع صاحب آن مقام بگرداند و به کمک حُب به آن مقام، از آن نور استفاده کند.<ref>ر.ک: همان، ص138</ref> | وقتی [[امام رضا(ع)]] میفرمایند: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ»، میخواهند دریچهای از معارف را بر روح ما بگشایند که چگونه حقیقت انسانیت یک حقیقت یگانه است. در ادامه میفرمایند: هیچکس نمیتواند به مقام و جایگاه امام نزدیک بشود و معادل او قرار گیرد... و اگر کسی خواست از انوار آن مقام بهرهمند شود باید از نظر قلبی، خود را تابع صاحب آن مقام بگرداند و به کمک حُب به آن مقام، از آن نور استفاده کند.<ref>ر.ک: همان، ص138</ref> | ||
ایشان درباره علم امام میگوید: اگر مقام امامت، اکتسابی میبود و امام بهتدریج به علوم خود دست مییافت و بهمرور به کمال میرسید، در هر مرحله از کمال نسبت به مرحله بعد | ایشان درباره علم امام میگوید: اگر مقام امامت، اکتسابی میبود و امام بهتدریج به علوم خود دست مییافت و بهمرور به کمال میرسید، در هر مرحله از کمال نسبت به مرحله بعد ناقص بود و اگر امامی که میخواهد نمونه کامل زندگی باشد، ناقص باشد، به همان اندازه بشریت گمراه میشود... اگر خداوند امام را طوری به بشر بدهد که بهتدریج کامل شود عملاً بشر سرگردان خواهد بود؛ چون هیچوقت نمیداند با کدام درجه از کمالِ امام روبهروست. در آن صورت با امامی روبهرو هستیم که قبلاً یک شکل سخن میگفت و بعداً که کاملتر شده طور دیگری میگوید. به همین جهت است که امام میفرمایند: کمال امام اکتسابی نیست و موهبی است؛ چون لازمه هدایت الهی جز این نمیتواند باشد.<ref>ر.ک: همان، ص142 و 143</ref> | ||
در جلسه نهم با عنوان «امام و جوابگویی به عالیترین نیاز در نظام احسن»، به ضرورت وجود امام اشاره شده است. | در جلسه نهم با عنوان «امام و جوابگویی به عالیترین نیاز در نظام احسن»، به ضرورت وجود امام اشاره شده است. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
در جلسه دهم با عنوان «امام مظهر هدایت کامل الهی»، تأکید شده است که: | در جلسه دهم با عنوان «امام مظهر هدایت کامل الهی»، تأکید شده است که: | ||
خداشناسی درست، انسانها را میرساند به اینکه حتما خدا بهترین نحوه هدایت را به بشر میدهد، | خداشناسی درست، انسانها را میرساند به اینکه حتما خدا بهترین نحوه هدایت را به بشر میدهد، همین طور که پیامبر بهترین کتاب را برای بشر آورد. بهترین نحوه استفاده بشر از آن کتاب این است که به راهنمایی کسانی که حقیقت قرآن را میشناسند گوش دهند و این چیزی است که نهتنها قرآن به آن اشاره کرده، بلکه هرکسی میتواند به ضرورت این نکته پی ببرد که برای اجرای قرآن در زندگی بشر باید کسی در میان باشد که با حقیقت قرآن مرتبط است. وقتی رسیدیم به این نکته که بهترین نحوه هدایت از قرآن باید بعد از نبی با حضور امامی معصوم باشد، بدیهی است که به امام معصوم رجوع میکنیم.<ref>ر.ک: همان، ص162</ref> | ||
جلسه یازدهم به نوع علم امام؛ یعنی علم لدنی اشاره دارد. مؤلف در اینباره میگوید: | جلسه یازدهم به نوع علم امام؛ یعنی علم لدنی اشاره دارد. مؤلف در اینباره میگوید: |
ویرایش