۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '' به '') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
در مقدمه، به موضوع، اهمیت و سند کتاب اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29353/1/3 مقدمه، ص3-21]</ref> | در مقدمه، به موضوع، اهمیت و سند کتاب اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29353/1/3 مقدمه، ص3-21]</ref> | ||
ابن فراء، کتاب خود را با طرح مسئله «امامت (خلافت)» آغاز کرده است. او با استناد به نظر ابن حنبل که معتقد بود درصورتىکه امام (خليفه) حضور نداشته باشد فتنه به وجود خواهد آمد، بر لزوم وجود امام تأکيد مىکند. وى عقيده دارد که اگر امامت واجب نبود، مسلما گفتگوى مطرحشده در جريان سقيفه و تلاشهاى ابوبکر و عمر در زمينه جانشينى پيامبر(ص) بيهوده بود.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/26087/134 | ابن فراء، کتاب خود را با طرح مسئله «امامت (خلافت)» آغاز کرده است. او با استناد به نظر ابن حنبل که معتقد بود درصورتىکه امام (خليفه) حضور نداشته باشد فتنه به وجود خواهد آمد، بر لزوم وجود امام تأکيد مىکند. وى عقيده دارد که اگر امامت واجب نبود، مسلما گفتگوى مطرحشده در جريان سقيفه و تلاشهاى ابوبکر و عمر در زمينه جانشينى پيامبر(ص) بيهوده بود.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/26087/134 باقریزاد گنجی، نبیالله، 1387، ص134]</ref> | ||
به نظر مىرسد حضور آل بويه شيعهمذهب در بغداد که دستگاه خلافت را زير سيطره خود داشتند، ابن فراء را بر آن داشت که حضور خليفه را امرى واجب و ضرورى بداند و دولتمردان و مردم را از خطر و فتنهاى که به سبب عدم حضور امام بهعنوان ولى مسلمانان به وجود مىآيد، آگاه سازد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/26087/134 همان]</ref> | به نظر مىرسد حضور آل بويه شيعهمذهب در بغداد که دستگاه خلافت را زير سيطره خود داشتند، ابن فراء را بر آن داشت که حضور خليفه را امرى واجب و ضرورى بداند و دولتمردان و مردم را از خطر و فتنهاى که به سبب عدم حضور امام بهعنوان ولى مسلمانان به وجود مىآيد، آگاه سازد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/26087/134 همان]</ref> | ||
مهمترين عقايد ابن فراء درباره انعقاد امامت را مىتوان در چند مورد خلاصه کرد: | مهمترين عقايد ابن فراء درباره انعقاد امامت را مىتوان در چند مورد خلاصه کرد: | ||
اول اينکه ابن فراء برضرورى بودن حکومت اعتقاد داشت و این ضرورت را بر اساس «نقل» که پايه شرعى دارد، مىپذيرد. او آشکارا ديدگاه «عقلى» را در این باره رد مىکند؛ چون معتقد است عقل نمىتواند به «وجوب» يا | اول اينکه ابن فراء برضرورى بودن حکومت اعتقاد داشت و این ضرورت را بر اساس «نقل» که پايه شرعى دارد، مىپذيرد. او آشکارا ديدگاه «عقلى» را در این باره رد مىکند؛ چون معتقد است عقل نمىتواند به «وجوب» يا «اباحه» حکم کند يا «حلال» و «حرام» را تشخيص دهد. به نظر مىرسد صراحت گفتار ابن فراء در پذيرش نقل و رد عقل بر اساس اعتقاد او به فقه «حنبلى» است که اعتبار و ارزشى برای «عقل» قائل نيست و بيشتر بر نقل احاديث و آيات قرآن تکيه دارد تا جايى که احمد بن حنبل پيشواى مذهب حنبلى توصيه مىکند که درباره مسائل عقلى و کلامى از مناظره اجتناب شود و کسى «علم جدال» را نياموزد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/26087/134 همان]</ref> | ||
دوم اينکه ابن فراء بر اساس عقايد اهل سنت بر انتخاب خليفه تأکيد مىکند. این نظريه با اعتقاد شيعه که اصحاب «نص» ناميده مىشوند و معتقدند امام از طريق نص برگزيده مىشود، مغايرت دارد. ابن فراء درباره چگونگى انتخاب خليفه، عقد امامت را از سه راه ممکن مىداند: | دوم اينکه ابن فراء بر اساس عقايد اهل سنت بر انتخاب خليفه تأکيد مىکند. این نظريه با اعتقاد شيعه که اصحاب «نص» ناميده مىشوند و معتقدند امام از طريق نص برگزيده مىشود، مغايرت دارد. ابن فراء درباره چگونگى انتخاب خليفه، عقد امامت را از سه راه ممکن مىداند: | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ابن فراء بر اساس اقدام پيامبر(ص) در «جنگ موته» و اقدام عمر در «جنگ نهاوند»، حداکثر افرادى را که مىتوانند به ترتيب به ولايتعهدى انتخاب شوند، سه نفر ذکر کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29353/1/126 همان]</ref> | ابن فراء بر اساس اقدام پيامبر(ص) در «جنگ موته» و اقدام عمر در «جنگ نهاوند»، حداکثر افرادى را که مىتوانند به ترتيب به ولايتعهدى انتخاب شوند، سه نفر ذکر کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29353/1/126 همان]</ref> | ||
وی موانع مؤثر در عقد امامت را به دو دسته تقسيم کرده است: اول: عيب و نقص، مانند نابينايى، ناشنوايى و نداشتن دست و پا که اميد رفع آن وجود ندارد، اما در مورد عيب و نقصى که اميد رفع آن وجود داشته باشد، مانند اغما، شبکورى، نداشتن حس بويايى و چشايى، | وی موانع مؤثر در عقد امامت را به دو دسته تقسيم کرده است: اول: عيب و نقص، مانند نابينايى، ناشنوايى و نداشتن دست و پا که اميد رفع آن وجود ندارد، اما در مورد عيب و نقصى که اميد رفع آن وجود داشته باشد، مانند اغما، شبکورى، نداشتن حس بويايى و چشايى، سختشنوايى، قطع گوشها و بريدن بينى را نمىتوان مانع عقد امامت دانست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29353/1/127 همان، ص127]</ref> | ||
دوم؛ حجر و قهر: حجر، يعنى | دوم؛ حجر و قهر: حجر، يعنى اينکه اطرافيان و ياران خليفه بر او مسلط شوند؛ در این صورت اگر احکام جارى باشد و بنا بر مقتضاى عدل رفتار شود، عقد امامت پابرجاست، اما اگر اقدامات امام، خارج از حيطه عدالت باشد و احکام دينى جارى نباشد، عقد امامت باطل است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29353/1/127 همان]</ref> | ||
قهر به معناى اسارت خليفه به دست دشمن است. ابن فراء از دست رفتن آزادى امام به سبب اسارت و نبودن اميد رهایى و فرار را مانع عقد امامت مىداند. این امر سبب مىشود تا امام نتواند بر امور مسلمانان نظارت داشته باشد. در چنين حالتى ملت مىبايد برای نجات و رهایى امام خود بکوشند و تنها در صورت نااميدى از رهایى او، اهل اختيار مىتوانند با شخص ديگرى بيعت کنند؛ بنابراین از موارد پيشگفته این طور استنباط مىشود که بين ملت و خليفه ارتباط مستقيم وجود دارد و هرکدام از آنها مکمل يکديگر هستند. به این طريق که امام وظيفه دارد عدالت را برقرار و احکام را در مورد ملت اجرا کند و وظيفه ملت، حفظ و حراست از خليفه و نيز اطاعتپذيرى از اوست. بديهى است که این دو بدون يکديگر مفهومى ندارند. خليفه، برخلاف داشتن شأن و مقام بالاتر نسبت به ملت، به توانايى، قدرت و اعتماد مردم نيز نياز بيشترى دارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29353/1/127 همان]</ref> | قهر به معناى اسارت خليفه به دست دشمن است. ابن فراء از دست رفتن آزادى امام به سبب اسارت و نبودن اميد رهایى و فرار را مانع عقد امامت مىداند. این امر سبب مىشود تا امام نتواند بر امور مسلمانان نظارت داشته باشد. در چنين حالتى ملت مىبايد برای نجات و رهایى امام خود بکوشند و تنها در صورت نااميدى از رهایى او، اهل اختيار مىتوانند با شخص ديگرى بيعت کنند؛ بنابراین از موارد پيشگفته این طور استنباط مىشود که بين ملت و خليفه ارتباط مستقيم وجود دارد و هرکدام از آنها مکمل يکديگر هستند. به این طريق که امام وظيفه دارد عدالت را برقرار و احکام را در مورد ملت اجرا کند و وظيفه ملت، حفظ و حراست از خليفه و نيز اطاعتپذيرى از اوست. بديهى است که این دو بدون يکديگر مفهومى ندارند. خليفه، برخلاف داشتن شأن و مقام بالاتر نسبت به ملت، به توانايى، قدرت و اعتماد مردم نيز نياز بيشترى دارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29353/1/127 همان]</ref> |
ویرایش