اسباب یا زمینه‌های نزول آیات قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌ ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۵: خط ۲۵:


'''اسباب یا زمینه‌های نزول آیات قرآن'''، نوشته [[سعیدی روشن، محمدباقر|محمدباقر سعیدی روشن]]، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع علوم قرآنی.
'''اسباب یا زمینه‌های نزول آیات قرآن'''، نوشته [[سعیدی روشن، محمدباقر|محمدباقر سعیدی روشن]]، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع علوم قرآنی.
«نویسنده کوشیده است با استناد به کتب و مآخذ معتبر تفسیر و علوم قرآنى، مباحث علمى و اساسى مربوط‍‌ به موضوع اسباب نزول را گزینش و تدوین نماید»<ref>مقدمه کتاب، ص9</ref>.
«نویسنده کوشیده است با استناد به کتب و مآخذ معتبر تفسیر و علوم قرآنى، مباحث علمى و اساسى مربوط‍ به موضوع اسباب نزول را گزینش و تدوین نماید»<ref>مقدمه کتاب، ص9</ref>.


وی کتاب را در رمضان 1418، مطابق با زمستان 1376 نوشته است.
وی کتاب را در رمضان 1418، مطابق با زمستان 1376 نوشته است.
خط ۳۹: خط ۳۹:
نویسنده می‌پرسد: «با توجه به آنکه کارهاى خدا تحت تأثیر مخلوقات و پدیده‌هاى عالم نیست، چگونه مى‌توان نزول پاره‌اى از آیات الهى قرآن را به حوادث و جریانات جامعه عصر نزول وحى نسبت داد و حوادث آن دوران را اسباب نزول آیات قرآن دانست»؟<ref>همان، ص19</ref>. وی سپس به آن پاسخ می‌دهد. او در باب اهمیت شناخت شأن نزول می‌نویسد: «استفهام در لسان عرب داراى معانى و کاربردهاى گوناگونى همچون استفهام حقیقى و مجازى است. تعیین یکى از آنها مثل «پرسش حقیقى» یا «انکارى» و «تقریرى» و جز آن، در آیات قرآن مستلزم آگاهى از قرائن حالى و مقالى و یا نشانه‌هاى دیگر است. اطلاع بر اسباب نزول است که مى‌تواند ما را در رسیدن به چنین هدفى یارى رساند»<ref>همان، ص21</ref>.
نویسنده می‌پرسد: «با توجه به آنکه کارهاى خدا تحت تأثیر مخلوقات و پدیده‌هاى عالم نیست، چگونه مى‌توان نزول پاره‌اى از آیات الهى قرآن را به حوادث و جریانات جامعه عصر نزول وحى نسبت داد و حوادث آن دوران را اسباب نزول آیات قرآن دانست»؟<ref>همان، ص19</ref>. وی سپس به آن پاسخ می‌دهد. او در باب اهمیت شناخت شأن نزول می‌نویسد: «استفهام در لسان عرب داراى معانى و کاربردهاى گوناگونى همچون استفهام حقیقى و مجازى است. تعیین یکى از آنها مثل «پرسش حقیقى» یا «انکارى» و «تقریرى» و جز آن، در آیات قرآن مستلزم آگاهى از قرائن حالى و مقالى و یا نشانه‌هاى دیگر است. اطلاع بر اسباب نزول است که مى‌تواند ما را در رسیدن به چنین هدفى یارى رساند»<ref>همان، ص21</ref>.


عموم لفظ و خصوص سبب در اسباب نزول، یعنی «در مورد آیات شریفه‌اى که سبب نزول خاصى دارند، آیا خاص بودن مورد و سبب و موجبى که انگیزه نزول آیه بوده است، درصورتى‌که تعبیر و لفظ‍‌ آیه عام است، موجب تخصیص حکم مى‌شود یا آنکه تعبیر عام آیه ملاک و معیار است»؟<ref>همان، ص28</ref>. اکثر محققان اسلامی در این امر به اعتبار عموم باور دارند. وی سپس دلایل موافقان و مخالفان در این امر را ارائه می‌کند و پس از آن مواردی را که علاوه بر خاص بودن سبب، لفظ نیز در آنها خاص است، ذکر می‌نماید.
عموم لفظ و خصوص سبب در اسباب نزول، یعنی «در مورد آیات شریفه‌اى که سبب نزول خاصى دارند، آیا خاص بودن مورد و سبب و موجبى که انگیزه نزول آیه بوده است، درصورتى‌که تعبیر و لفظ‍ آیه عام است، موجب تخصیص حکم مى‌شود یا آنکه تعبیر عام آیه ملاک و معیار است»؟<ref>همان، ص28</ref>. اکثر محققان اسلامی در این امر به اعتبار عموم باور دارند. وی سپس دلایل موافقان و مخالفان در این امر را ارائه می‌کند و پس از آن مواردی را که علاوه بر خاص بودن سبب، لفظ نیز در آنها خاص است، ذکر می‌نماید.


سعیدی روشن در فصل دوم، پنج فایده از فواید شناخت اسباب نزول را ذکر می‌کند: ایجاد بصیرت در فهم بهتر آیات، دفع توهم حصر، شناخت حکمت تشریع، پی بردن به چهره‌پردازی و تاریخ‌سازی قرآن و تسهیل حفظ و درک آیات.
سعیدی روشن در فصل دوم، پنج فایده از فواید شناخت اسباب نزول را ذکر می‌کند: ایجاد بصیرت در فهم بهتر آیات، دفع توهم حصر، شناخت حکمت تشریع، پی بردن به چهره‌پردازی و تاریخ‌سازی قرآن و تسهیل حفظ و درک آیات.


نویسنده درباره دفع توهم حصر، آیه «قُلْ لاَ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الأنعام: 145)؛‌ «بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورنده‏‌اى که آن را مى‌‏خورد هيچ حرامى نمى‏يابم، مگر آنکه مردار يا خونِ ريخته يا گوشت خوک باشد که اينها همه پليدند؛ يا [قربانی‌اى که] از روى نافرمانى، [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زياده‏خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است» را ذکر می‌کند و می‌نویسد: ظاهر این آیه توهم حصر را برای انسان می‌آورد، ولی باید گفت: چون کافران حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بودند، آیه در مقام نقض غرض ایشان نازل شد؛ بنابراین، آیه در مقام اثبات تحریم اقلامى است که کفار آنها را حلال برشمرده بودند... به‌عبارت‌دیگر، حصر در آیه، حصر اضافى و نسبى است و نه حصر مطلق؛ یعنى آیه مى‌گوید: محرمات الهى اینها هستند، نه آنچه شما از ناحیه خود، حرام کرده‌اید و نسبت به مأکولات دیگر ساکت است.<ref>ر.ک: همان، ص50-52</ref>.
نویسنده درباره دفع توهم حصر، آیه «قُلْ لاَ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الأنعام: 145)؛ «بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورنده‏‌اى که آن را مى‌‏خورد هيچ حرامى نمى‏يابم، مگر آنکه مردار يا خونِ ريخته يا گوشت خوک باشد که اينها همه پليدند؛ يا [قربانی‌اى که] از روى نافرمانى، [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زياده‏خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است» را ذکر می‌کند و می‌نویسد: ظاهر این آیه توهم حصر را برای انسان می‌آورد، ولی باید گفت: چون کافران حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بودند، آیه در مقام نقض غرض ایشان نازل شد؛ بنابراین، آیه در مقام اثبات تحریم اقلامى است که کفار آنها را حلال برشمرده بودند... به‌عبارت‌دیگر، حصر در آیه، حصر اضافى و نسبى است و نه حصر مطلق؛ یعنى آیه مى‌گوید: محرمات الهى اینها هستند، نه آنچه شما از ناحیه خود، حرام کرده‌اید و نسبت به مأکولات دیگر ساکت است.<ref>ر.ک: همان، ص50-52</ref>.


نویسنده در فصل سوم به بیان تنوع و گوناگونی سبب‌های نزول می‌پردازد؛ مثلاًدر آیه 104 سوره بقره مسلمانان از تعبیر به «راعنا» که یهود آن را به معنی حماقت می‌گرفتند و در میان خودِ مسلمانان به معنی مراعات حال به کار می‌رفت، نهی شده‌اند. از نظر نویسنده می‌توان از این آیه برداشت کرد که برخورد مسلمانان باید به‌گونه‌ای باشد که سوژه به دست دشمن ندهند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref>. یا مثلاًآیات نفی استفاده لفظ مرده برای کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند و تذکر به این نکته که آنان زندگان واقعی هستند، که به هدف نفی بینش‌های غلط در جامعه استفاده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>.
نویسنده در فصل سوم به بیان تنوع و گوناگونی سبب‌های نزول می‌پردازد؛ مثلاًدر آیه 104 سوره بقره مسلمانان از تعبیر به «راعنا» که یهود آن را به معنی حماقت می‌گرفتند و در میان خودِ مسلمانان به معنی مراعات حال به کار می‌رفت، نهی شده‌اند. از نظر نویسنده می‌توان از این آیه برداشت کرد که برخورد مسلمانان باید به‌گونه‌ای باشد که سوژه به دست دشمن ندهند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref>. یا مثلاًآیات نفی استفاده لفظ مرده برای کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند و تذکر به این نکته که آنان زندگان واقعی هستند، که به هدف نفی بینش‌های غلط در جامعه استفاده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش