التحفة العزيزة در اصول فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
خط ۲۰: خط ۲۰:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =41568
| کتابخانۀ دیجیتال نور =41568
| کتابخوان همراه نور =12267
| کد پدیدآور =04747
| کد پدیدآور =04747
| پس از =
| پس از =
خط ۳۱: خط ۳۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در ابتدای کتاب پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر خدا(ص) و خاندانش می‌نویسد: اما بعد گناهکاری که به بخشش پروردگارش امیدوار است و محتاج‌ترین مخلوقات به عفو و رضایت پروردگار، مشهور به مهذب، احمد بن عبدالرضا می‌گوید: این وجیزه که تحفة العزيزة نام دارد دربردارنده مباحث اصولی است؛ گویا صفیقلی خان در انتشار این اثر یار نویسنده بوده است و وی با عباراتی آهنگین درباره موضوع کتاب سخن می‌گوید و با عباراتی عجیب، صفیقلی خان را می‌ستاید. برای نمونه بخشی از متن مسجع او ارائه می‌شود: «هذه الوجیزه المساة بالتحفة العزیزة ... بحماء حمایة الملک المنان المسدد المؤید صفیقلی خان ابن معدل نهار التدابیر رستم خان، اللهم اطل عمره و اشدد ازره و الرفع قدره بالنبی رسول رب العالمین و عترته الطیبین الطاهرین صلوات‌الله‌علیه‌وعلیهم اجمعین.»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41568/1/1 متن کتاب، ص1-2]</ref> او سپس با عبارت «و لما کان مثلی لا یخلو من قصور کالسهو و النسیان التمست من الاخوان ان یمنوا و اجرهم علی العفوّ المنّان، مرتبة علی مقدمة، و خمسة فراید و خاتمة» می‌نویسد که در غنای محتوایی مطالب کتاب، این کتاب از دوستانش هم کمک گرفته و این اثر را در یک مقدمه و پنج فریده و خاتمه نوشته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41568/1/2 ر.ک: همان، ص2]</ref> وی در مقدمه، درباره فواید وجوب علم و فضل علم و عالم و متعلم صحبت می‌کند و از کتاب و سنت و عقل شواهدی بر این مطالب خودش ارائه می‌کند و سپس در فراید کتاب به بحث از سایر مباحث اصولی می‌پردازد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41568/1/1 ر.ک: همان]</ref>
نویسنده در ابتدای کتاب پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر خدا(ص) و خاندانش می‌نویسد: اما بعد گناهکاری که به بخشش پروردگارش امیدوار است و محتاج‌ترین مخلوقات به عفو و رضایت پروردگار، مشهور به مهذب، احمد بن عبدالرضا می‌گوید: این وجیزه که تحفة العزيزة نام دارد دربردارنده مباحث اصولی است؛ گویا صفیقلی خان در انتشار این اثر یار نویسنده بوده است و وی با عباراتی آهنگین درباره موضوع کتاب سخن می‌گوید و با عباراتی عجیب، صفیقلی خان را می‌ستاید. برای نمونه بخشی از متن مسجع او ارائه می‌شود: «هذه الوجیزه المساة بالتحفة العزیزة... بحماء حمایة الملک المنان المسدد المؤید صفیقلی خان ابن معدل نهار التدابیر رستم خان، اللهم اطل عمره و اشدد ازره و الرفع قدره بالنبی رسول رب العالمین و عترته الطیبین الطاهرین صلوات‌الله‌علیه‌وعلیهم اجمعین.»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41568/1/1 متن کتاب، ص1-2]</ref> او سپس با عبارت «و لما کان مثلی لا یخلو من قصور کالسهو و النسیان التمست من الاخوان ان یمنوا و اجرهم علی العفوّ المنّان، مرتبة علی مقدمة، و خمسة فراید و خاتمة» می‌نویسد که در غنای محتوایی مطالب کتاب، این کتاب از دوستانش هم کمک گرفته و این اثر را در یک مقدمه و پنج فریده و خاتمه نوشته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41568/1/2 ر.ک: همان، ص2]</ref> وی در مقدمه، درباره فواید وجوب علم و فضل علم و عالم و متعلم صحبت می‌کند و از کتاب و سنت و عقل شواهدی بر این مطالب خودش ارائه می‌کند و سپس در فراید کتاب به بحث از سایر مباحث اصولی می‌پردازد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41568/1/1 ر.ک: همان]</ref>


خاتمه کتاب، درباره شرایط افتا آمده و در آن نوشته است: شرایط افتاء اجمالاً، عبارت است از بلوغ، عقل، مرد بودن، ایمان، عدالت، حلال‌زادگی، حریت و بینایی و کتابت علی الاقوی، حافظه قوی و اجتهاد در احکام شرعیه و اصول آنکه صرفاً با تحقق شناخت مقدمات سِتّ و اصول اربع و شناخت فتاوای علما و عدم مخالفت اجماع و عدم تجاوز او از یکی از دو امر معروف(که سابقاً بیان شده)، و نیروی الهی که خدای متعال به هرکدام از بندگانش اراده کند، می‌بخشد(که اصل هم همان نیروست که مجتهد به کمک آن می‌توان حکم فروع زا از اصول استخراج کند) و... حاصل می‌شود. اگر کسی متصف به چنین اوصافی بود، رجوع به او و قبول سخنش و حکمی که می‌کند، واجب است؛ زیرا امام(ع) این شخص را بر این منصب گماشته است. پس کسی که سخن او را نپذیرد و انکارش کند، گناه کرده است. به دلیل روایت شریفه «انظروا الی رجل منکم قد روی حدیثنا و عرف احکامنا فاجعلوه قاضیا فانی قد جعلته قاضیا فتحاکموا الیه» و در روایت دیگری گفته شده «فارضوا به حاکما فانی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما بحکم الله استخف و علینا ردّ و الرادّ علینا راد علی الله و هو حد الشرک بالله عزوجل».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41568/1/66 ر.ک: خاتمه کتاب، ص66]</ref>
خاتمه کتاب، درباره شرایط افتا آمده و در آن نوشته است: شرایط افتاء اجمالاً، عبارت است از بلوغ، عقل، مرد بودن، ایمان، عدالت، حلال‌زادگی، حریت و بینایی و کتابت علی الاقوی، حافظه قوی و اجتهاد در احکام شرعیه و اصول آنکه صرفاً با تحقق شناخت مقدمات سِتّ و اصول اربع و شناخت فتاوای علما و عدم مخالفت اجماع و عدم تجاوز او از یکی از دو امر معروف(که سابقاً بیان شده)، و نیروی الهی که خدای متعال به هرکدام از بندگانش اراده کند، می‌بخشد(که اصل هم همان نیروست که مجتهد به کمک آن می‌توان حکم فروع زا از اصول استخراج کند) و... حاصل می‌شود. اگر کسی متصف به چنین اوصافی بود، رجوع به او و قبول سخنش و حکمی که می‌کند، واجب است؛ زیرا امام(ع) این شخص را بر این منصب گماشته است. پس کسی که سخن او را نپذیرد و انکارش کند، گناه کرده است. به دلیل روایت شریفه «انظروا الی رجل منکم قد روی حدیثنا و عرف احکامنا فاجعلوه قاضیا فانی قد جعلته قاضیا فتحاکموا الیه» و در روایت دیگری گفته شده «فارضوا به حاکما فانی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما بحکم الله استخف و علینا ردّ و الرادّ علینا راد علی الله و هو حد الشرک بالله عزوجل».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41568/1/66 ر.ک: خاتمه کتاب، ص66]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش