الجمع بین رأيي الحکيمین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'السیاسة' به 'السياسة')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۸: خط ۴۸:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق، ابتدا توضیحاتی پیرامون فلسفه یونان و متفکران آن از جمله سقراط و افلاطون داده شده و سپس، به انتشار فلسفه یونانی و ترجمه آثار یونانی به عربی، اشاره شده <ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11558/2/1 مقدمه محقق، ص1- 67]</ref> و در مقدمه نویسنده، به موضوع کتاب، اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11558/2/79 مقدمه نویسنده، ص79]</ref>.
در مقدمه محقق، ابتدا توضیحاتی پیرامون فلسفه یونان و متفکران آن از جمله سقراط و افلاطون داده شده و سپس، به انتشار فلسفه یونانی و ترجمه آثار یونانی به عربی، اشاره شده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11558/2/1 مقدمه محقق، ص1- 67]</ref> و در مقدمه نویسنده، به موضوع کتاب، اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11558/2/79 مقدمه نویسنده، ص79]</ref>.


این کتاب، بارزترین اثر فلسفی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است که آن را برای نشان دادن وحدت‌ فلسفه‌ و فیلسوفان نگاشته شده است. این کتاب خط فکری‌ای را نمایندگی می‌‌کند‌ که نه به دنبال تحقیق نقادانه‌ و نقد‌ تاریخی‌ متون‌ و منابع‌ فلسفی ترجمه شده‌ و اصالت‌ آن‌ها است و نه در جست‌وجوی آن است که ارسطو و افلاطون تاریخی به واقع چه گفته‌اند‌؛ بلکه‌ با مفروض گرفتن وحدت فلسفه و فیلسوفان، اختلافات‌ ظاهری‌ آن‌ها‌ را‌ نیز‌ با‌ کتب بعضاً غیر مستند و فیلسوفان دیگر رفع‌ و رجوع می‌کند. فارابی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فیلسوفان اسلامی متقدم و معتمد فیلسوفان بعدی در جهت انتقال آرای فیلسوفان‌ یونانی با تکیه بر این رأی ناصواب، فلسفه ورزی کرده است که افلاطون و ارسطو اختلافی واقعی با هم ندارند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/120 اخوان، مهدی، ص120-121]</ref>.
این کتاب، بارزترین اثر فلسفی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است که آن را برای نشان دادن وحدت‌ فلسفه‌ و فیلسوفان نگاشته شده است. این کتاب خط فکری‌ای را نمایندگی می‌‌کند‌ که نه به دنبال تحقیق نقادانه‌ و نقد‌ تاریخی‌ متون‌ و منابع‌ فلسفی ترجمه شده‌ و اصالت‌ آن‌ها است و نه در جست‌وجوی آن است که ارسطو و افلاطون تاریخی به واقع چه گفته‌اند‌؛ بلکه‌ با مفروض گرفتن وحدت فلسفه و فیلسوفان، اختلافات‌ ظاهری‌ آن‌ها‌ را‌ نیز‌ با‌ کتب بعضاً غیر مستند و فیلسوفان دیگر رفع‌ و رجوع می‌کند. فارابی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فیلسوفان اسلامی متقدم و معتمد فیلسوفان بعدی در جهت انتقال آرای فیلسوفان‌ یونانی با تکیه بر این رأی ناصواب، فلسفه ورزی کرده است که افلاطون و ارسطو اختلافی واقعی با هم ندارند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/120 اخوان، مهدی، ص120-121]</ref>.
خط ۶۰: خط ۶۰:
# تعریف فلسفه را آن‌گونه که در اصل بیان شده نپذیریم (نفی اصل 1).
# تعریف فلسفه را آن‌گونه که در اصل بیان شده نپذیریم (نفی اصل 1).
# عقیده افرادی را که دو حکیم یونانی را فیلسوف می‌دانند نادرست بدانیم (نفی‌ اصل 2).
# عقیده افرادی را که دو حکیم یونانی را فیلسوف می‌دانند نادرست بدانیم (نفی‌ اصل 2).
# عقیده افرادی را که به اختلاف نظر این دو فیلسوف در بسیاری موضوعات باور دارند، مردود بدانیم (نفی اصل 3) <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/123 همان]</ref>.
# عقیده افرادی را که به اختلاف نظر این دو فیلسوف در بسیاری موضوعات باور دارند، مردود بدانیم (نفی اصل 3)<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/123 همان]</ref>.


این استدلال [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را می‌توان با مثالی این‌گونه‌ توضیح‌ داد که اگر شیئی را که دارای اوصاف الف، ب، ج و د است، تعریف کنند یا آن اوصاف را ندارد و در این صورت یا آن را نباید شیء مذکور بدانیم (بااینکه‌ تعریف آن شی به آن اوصاف را درست می‌دانیم) یا اینکه تعریف خود را از آن شی نادرست بدانیم. با توجه به‌ این‌ مثال، اگر فلسفه، علم به‌ موجودات‌ ازآن‌جهت که موجودند باشد، بنابراین، تعریف فیلسوف هم عالم به موجودات است. حال، اگر مدعی هستیم دو حکیم عالم به موجودات به‌‌ماهی‌موجودات هستند یا نباید‌ بین‌ آن دو اختلاف نظری باشد و یا اینکه اگر اختلافی مشاهده شد و آن‌ها را دارای اختلاف واقعی بدانیم پس تعریف فلسفه و فیلسوف را نادرست بدانیم و یا اگر تعریف فلسفه درست‌ باشد‌ و اختلاف آن‌ها نیز واقعی باشد، در این صورت، نباید آن دو را مصداق فیلسوف بدانیم<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/123 همان]</ref>.
این استدلال [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را می‌توان با مثالی این‌گونه‌ توضیح‌ داد که اگر شیئی را که دارای اوصاف الف، ب، ج و د است، تعریف کنند یا آن اوصاف را ندارد و در این صورت یا آن را نباید شیء مذکور بدانیم (بااینکه‌ تعریف آن شی به آن اوصاف را درست می‌دانیم) یا اینکه تعریف خود را از آن شی نادرست بدانیم. با توجه به‌ این‌ مثال، اگر فلسفه، علم به‌ موجودات‌ ازآن‌جهت که موجودند باشد، بنابراین، تعریف فیلسوف هم عالم به موجودات است. حال، اگر مدعی هستیم دو حکیم عالم به موجودات به‌‌ماهی‌موجودات هستند یا نباید‌ بین‌ آن دو اختلاف نظری باشد و یا اینکه اگر اختلافی مشاهده شد و آن‌ها را دارای اختلاف واقعی بدانیم پس تعریف فلسفه و فیلسوف را نادرست بدانیم و یا اگر تعریف فلسفه درست‌ باشد‌ و اختلاف آن‌ها نیز واقعی باشد، در این صورت، نباید آن دو را مصداق فیلسوف بدانیم<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/123 همان]</ref>.
خط ۷۷: خط ۷۷:
گمان‌ شده‌ این‌ رأی با نظر افلاطون مخالف است آن‌گونه که در کتاب سیاست‌ او‌ (لاعدل) را حدّوسط بین جور و عدل می‌داند.
گمان‌ شده‌ این‌ رأی با نظر افلاطون مخالف است آن‌گونه که در کتاب سیاست‌ او‌ (لاعدل) را حدّوسط بین جور و عدل می‌داند.


در اینجا نیز توجیه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آن است‌ که‌ زمینه بیان ارسطو منطق و بیان تضاد میان قضایا است، اما افلاطون در‌ یک‌ مبحث سیاسی مطلبی را که چندان دقت‌های‌ منطقی‌ در آن را ملحوظ نداشته آورده نه‌ اینکه در جهت بیان دقت‌های منطقی باشد و دیگر اینکه در اینجا‌ تضاد میان تصورات را بیان‌ کرده‌ است نه‌ تصدیقات‌ را‌ <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/127 همان، ص127-128]</ref>.
در اینجا نیز توجیه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آن است‌ که‌ زمینه بیان ارسطو منطق و بیان تضاد میان قضایا است، اما افلاطون در‌ یک‌ مبحث سیاسی مطلبی را که چندان دقت‌های‌ منطقی‌ در آن را ملحوظ نداشته آورده نه‌ اینکه در جهت بیان دقت‌های منطقی باشد و دیگر اینکه در اینجا‌ تضاد میان تصورات را بیان‌ کرده‌ است نه‌ تصدیقات‌ را‌<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/127 همان، ص127-128]</ref>.


[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در بخش خاتمه می‌گوید: «هر که در آنچه در این از حکیم نقل کردیم، تأمل‌ کند‌ و هدف خود را برگشتن از راستی قرار ندهد، این سخنان او را از دنبال کردن گمان‌های ‌‌بیهوده‌ و سست‌اندیشه‌های نادرست بی‌نیاز خواهد کرد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/139 همان، ص139]</ref>.
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در بخش خاتمه می‌گوید: «هر که در آنچه در این از حکیم نقل کردیم، تأمل‌ کند‌ و هدف خود را برگشتن از راستی قرار ندهد، این سخنان او را از دنبال کردن گمان‌های ‌‌بیهوده‌ و سست‌اندیشه‌های نادرست بی‌نیاز خواهد کرد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/139 همان، ص139]</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش